HER


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


Welcome to the club, where sad kids look good.
من اینجام:
http://t.me/HidenChat_bot?start=692530025

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


𓂃𝓑𝓵𝓪𝓬𝓴 𝓱𝓸𝓵𝓮 ; dan repost
+ حالا جدی... تو دیوونه شدی، چارلز؟
خندیدم و گفتم: " فقط خسته‌ام، ریکی. هر روزِ خدا خسته‌م."
+ منظورت چیه؟
- دلم یه چیز دیگه میخواد... یه چیز متفاوت.
+ مثلا چی؟ تعطیلات؟
جواب دادم: "شاید یه سفر."
کلمات از دهانم خارج میشدند، اما بهشان فکر نمیکردم.
ریکی پرسید: "خب، فرق‌شون چیه؟"
- تعطیلات بعد دو هفته تموم میشه، اما سفر‌... ممکنه بری و دیگه هیچ‌وقت برنگردی.

-والتر_موزلی | مردِ تویِ زیرزمین خانه‌ام
-


یه توییت دیدم حق نوشته بود:
" تنها چیزی که‌ بابتش پول میدی و با خودت توی قبر میبری تتوعه، پس هموطن بزن اون لامصبُ‌."


` از دیروزِ زیبا
1125


and as you did back then, look me in the face, hold my gaze, and call me by your name.




تکه‌هایی‌ از‌ من. dan repost
دوست داشتم اسمم « نور » باشه




Mrz- dan repost
وای نمیخوام نمیتونم نمیفهمم نمیدونم




ساندویچش رو باز کرد و نگاهش رو به دخترک نقاش که مثل همیشه داشت بوم‌های رنگارنگش رو کنار خیابون اِرم میچید و با خنده‌های قشنگش با مشتری‌ها حرف میزد انداخت.
- بد‌جوری غرقِ دختره شدیا.
یه گاز از ساندویچش زد.
+ میبینی چقد با آرامش غرقِ نقاشی کشیدن شده؟ انگار تویِ این دنیا نیست.
- آره دیدمش قبلا، خنده‌هاشم خیلی قشنگه؛ به نظرت چیزی از غم میدونه؟
+ نقاب خندَش رو برداره، داستانش عجیب‌تر از چیزی میشه که ما فکر میکنیم.
نگاهی به دختری که حالا داشت برای تشویق دوستایِ نوازندش دست میزد، کرد و گفت:
- یعنی میگی شرایط اون دختر سخت‌‌تر از ماست؟ چی درونش دیدی؟
+ اره،‌ نه، نمیدونم، ولی اینو میدونم که قراره با بال‌‌هایِ پروازش بلندتر از همیشه و همه‌ی ما پرواز کنه.
نونِ ساندویچش خشک شده بود، وقت رفتن بود‌.


Never mind, I'll find someone like you,
I wish nothing but the best for you.


من یه فایل ۲۲۵ تایی ‌عکس تتو دارم و سه ماهه دارم تلاش میکنم یکیشو انتخاب کنمنمسکشمس و نمیتونم:)))


PMS SUCKS.


HOPELESS. dan repost
-منِ عزيزم، از اينكه گويى بايد هميشه در تلاش باشم تا احساساتم را نشان ندهم يا خاکشان كنم، احساس خستگى مفرط ميكنم.






In this world, it's just us,
You know it's not the same as it was, as it was, as it was, you know it's not the same.


Dégonflé dan repost
آسمان سیاه تر از هر زمان دیگری شده و باران..
باران می بارد و گمان می‌کنم درون قطره هایش تو را می‌بینم!
صدای نواختن آسمان.
فریاد هایش، از غم است یا شاید شادی بسیار.
قطره ها در جنگل گم میشوند و من به دنبال آنها؛ تورا می جویم.
عزیز ترینم!
بوسه های ابر ها را می‌بینم و باران؛ حاصل عشق آسمانی‌شان؛ شبیه توست.
گمان میکنم بوی باران را بر روی نامه‌ام جا بگذارم و من میدانم که تو چقدر باران را دوست داری.
سازِ بی صدای کوچکم.
میخواهم تمام آسمان ها را برایت بارانی کنم، آن وقت می‌توانم آفتاب چشمانت را ببینم؟
آفتاب چشمان تو، رنگین کمان می شود در قلبم و من..
من برای رنگین کمان شدن به تو نیاز دارم.
من؛ به تو نیاز دارم و امان از فاصله ها!
فاصله ها را فقط میتوانم با کلمات کوتاه تر کنم و آیا می‌دانی که قلبم را در این نامه جا گذاشته ام؟
کاش باران ببارد و آفتاب شوی.
میخواهم رنگین کمان شوم.

- برای مرضیه‌ی عزیزم, هفطاع


•اُمــیــدوار🌱 dan repost
[ سبز میشیم بالاخره]

19 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

130

obunachilar
Kanal statistikasi