آ‌کادمی علوم اجتماعی سپنتا


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


ابن کانال جهت توسعه علوم اجتماعی در ایران در قالب کلاس،کارگاه،حلقه‌های کتابخوانی و تورهای علمی فعالیت می‌کند

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


چند ماهی است که فردین علیخواه صفحه «مکث در زندگی روزمره» را راه‌اندازی کرده است که به انتشار پادکست اختصاص دارد. این صفحه تلاش دارد تا به جزئیات زندگی روزمره وارد شود. جزئیاتی درباره غذا، موسیقی، اتومبیل، خیابان، خانه، لباس، سفر، کافه، جشن، مرگ، عشق و هر موضوعی که در همین نزدیکی‌ها و در دل زندگی روزمره‌مان است. در این صفحه آمده است که «گفتن از کلیات کافی است. بیایید درباره جزئیات حرف بزنیم».
آدرس صفحه در کست باکس:
https://castbox.fm/channel/id5420074?country=us
آدرس صفحه در شنوتو:
https://shenoto.com/channel/podcast/everyday-life


آکادمی علوم اجتماعی سپنتا
https://t.me/sepantasocialscience


♦️برساخت اجتماعی‌ی تهران خطرناک

✍ حسن محدثی‌ی گیلوایی

۱۱ مرداد ۱۴۰۲


در درس نظریه‌های جامعه‌شناسی هر گاه که به بحث برساخت‌گرایی‌ی اجتماعی می‌رسیدیم، چشمان دانش‌جویان نشان از دشوارفهمی‌ی این نظریه می‌داد. آن‌وقت مثال‌های متعدد به کمک ما می‌آمد. اکنون هم یک نمونه‌ی جالب اتفاق افتاده که برای این بحث خیلی مناسب است.

من همیشه به این نظریه علاقه‌ی خاصی داشته ام. در رساله‌ی دکتری که در باره‌ی جنبش‌های هزاره‌ای‌‌ی ایران بود، نظریه‌ی برساخت اجتماعی‌ی آخرالزمان در بستر فاجعه‌بار را ساختم.

برساخت اجتماعی‌‌ی تهران خطرناک به‌خوبی می‌تواند به کمک ما برای فهم این نظريه بیاید. برخی افراد چندین دهه یا حتا همه‌ی عمرشان را در تهران زنده‌گی کرده اند اما با تهران خطرناک مواجه نشده اند. در چند روز اخیر اما تهران خطرناک برساخت شده است.

در تاکسی شاهد بودم که زنی تمام چهره‌ی خود را به‌نحو نامتعارفی پوشانده بود تا نور به پوست‌اش اصابت نکند. امروز ناخودآگاه احساس می‌کردیم که آفتاب خطرناک است. خورشیدی که همیشه دوست‌اش داشتیم، امروز نگران‌کننده بود. رسانه‌ها چند روز متوالی پمپاژ کرده بودند که اشعه‌ی فرابنفش نور خطرناک است. من در تاکسی ناخودآگاه می‌خواستم تمام سر و صورت خور را در کلاه‌ام فرو کنم!

رسانه‌ها در چند روز متوالی از گرمای خطرناک تهران (گرمای حدود ۴۰ درجه) سخن گفته بودند و ما امروز بسیار احساس گرما می‌کردیم. خوزستانی‌ها این روزها حسابی به ما خندیدند و پرسیدند چرا گرمای بالای پنجاه درجه‌ی خوزستان در تمام این سال‌ها خطرناک نبوده است. از صبح در شبکه‌های اجتماعی به‌طور مکرر خواندم که چه کاسه‌ای زیر نیم کاسه است. شایعه شد که تعطیلی به‌خاطر مشکل برق است.

با همه‌ی تردیدها، در این چند روز به کمک رسانه‌ها تهران خطرناک برساخت شد. در سال‌های گذشته تهران همیشه به خاطر زلزله‌ی احتمالی خطرناک تلقی می‌شد، اما عملا کسی به چیز اش (مثلا به مویش) نگرفت و چنین خطری را به‌حساب نیاورد.

این بار اما داستان خیلی فرق می‌کرد. برساخت اجتماعی بر اساس دو ساز و کار اقناع‌ و اعمال قدرت کار می‌کند و تحقق می‌یابد. رسانه‌ها با پمپاژ خطرناک بودن تهران در طی‌ی چند روز متوالی، ایفای کارکرد اقناع را به‌عهده گرفتند. اعلام تعطیلی‌ی دو روز نیز اعمال قدرت را برای این برساخت اجتماعی نمایان ساخت.

اما برساخت اجتماعی‌ی موفق واقعیت، برساختی است که برای همه مسلم گرفته شود. باید دید که چند درصد از مردم این برساخت اجتماعی‌ی واقعیت (تهران خطرناک) را مسلم گرفته اند و خود را از نور و هوای تهران دور نگه داشتند یا با ترس و لرز در سطح شهر رفت و آمد کرده اند. خبرگزاری‌ی تسنیم احتمال تعطیلی‌ی شنبه را هم داد؛ یعنی این‌که تهران ممکن است هم‌چنان خطرناک بماند.

من که امروز کلاه و ماسک خود ام را جدی گرفتم. واقعا داشتم باور می‌کردم که تهران خطرناک است، اما این شبکه‌های اجتماعی‌ی پدرسوخته نگذاشتند کاملا باور اش بکنم. در هر حال، سفر ام را به تهران لغو نکردم. حالا روشن شد برساخت اجتماعی‌ی واقعیت یعنی چه؟

ولی از همه‌ی این حرف‌ها گذشته، تهران جای زنده‌گی نیست.


https://www.farsnews.ir/news/14020508000275/


https://www.tasnimnews.com/fa/news/1402/05/11/2934944/

کانال تلگرامی دکتر محدثی

@NewHasanMohaddesi


آکادمی علوم اجتماعی سپنتا
https://t.me/sepantasocialscience


♦️کلنجار با یک پرسش!

✍️ دکتر رحیم محمدی
۱۰ مرداد ۱۴۰۲


چگونه با جامعه‌شناسان اروپایی ـ امریکایی به ایران بیندیشیم؟ و با مفاهیم و واژگان آنان از ایران و اوضاع ایران بحث کنیم؟ گاهی کتاب‌ها و مقالات هم‌وطنان خودم را می‌خوانم و این روزها «پیدایش روشنفکرِ گفتگویی در ایران؟» نوشته‌ی زنده‌یاد دکتر محمدامین قانعی‌راد را... یاد و خاطره‌اش گرامی. احساس می‌کنم ایشان که از باومن و بوردیو و فوکو و دیگران نقل قول می‌کند و سعی می‌کند تحت تأثیر آنها از روشنفکران ایرانی و فضای ایرانی بحث کند، گرفتار نوعی فانتزی‌گویی و خیال‌بافی است. گاهی احساس می‌کنم این تجربه و این واقعیت، فاصله خیلی زیادی با آن واژگان و توصیف‌ها دارد، به گونه‌ای که گاهی زبان نویسنده کاملاً بی‌معنی می‌شود و از نوشته نمی‌توان چیزی فهمید. شاید دیگر خوانندگان نیز تجربه‌ای شبیه این را در مورد ایشان یا دیگران داشته باشند که امیدوارم آنها نیز بنویسند.

می‌خواهم عرض کنم، مفاهیم و توضیحات و تحلیل‌های جامعه‌شناسان اروپایی و امریکایی نمی‌توانند به سادگی با اوضاع ایران و ایرانی انطباق داشته باشند. این انسان و این جهان‌بینی و این تاریخ، حال و هوایی دارد که تفاوتش با انسان فرانسوی و آن جهان‌بینی و آن تاریخ خیلی زیاد است. دنیای زبان‌ها هم خیلی از هم فاصله دارند. بی‌توجهی به این فاصله‌ها خیلی گمراه‌کننده است، حالا بگذریم که خیلی‌ها فهمی از این فاصله‌ها ندارند!  حتی مقوله‌های مدرنی مثل چپ ما، چپ آنها نیست. راست ما راست آنها نیست. دانشگاه ما دانشگاه آنها نیست. روشنفکر ما روشنفکر آنها نیست. اگر به گذشته و تاریخ و سنت برویم که فاصله‌ها خیلی بیشتر از اینها هم هست.

نمی‌خواهم بگویم این دو جهان شباهت ندارند یا زبان مشترک پیدا نکرده‌اند یا مدرنیته و جهانی شدن بی‌اثر بوده است. یا تجربه و ستیز و همکاری مشترک از گذشته از زمان یونان و روم باستان نداشته‌اند. همه‌ی اینها درست است، روز به روز هم کشورها و ملتها و فرهنگ‌ها عادت می‌کنند همدیگر را بیشتر بفهمند و بیشتر به هم نزدیک شوند. من هم آرزو می‌کنم ای کاش فهم مشترک ملتها و فرهنگها و ادیان خیلی بیشتر و عمیق‌تر بشود و انسانها و دانشمندان و جوامع با همه‌ی تفاوتها، شباهتهای بیشتری باهم پیدا کنند و همدیگر را درک کنند. اما با همه‌ی این حرف‌ها و آرزوها، جهان فوکو و باومن و بوردیو اینقدر از من و جهان من دور است که من با همه‌ي نرمش‌ها و انعطاف‌ها به جهان‌شان راه پیدا نمی‌کنم. مفاهیم و واژگان آنها در آن «جهانِ زبانی» معنا و مدلول‌های خود را پیدا می‌کند که شباهتی به معنا و مدلول‌های جهان و زبان من ندارد. آیا به درستی مفاهیم و واژگان آنان، معنا و مدلولی در جهان و جامعه من دارند؟

ما وقتی می‌گوییم «جامعه» یا «فرهنگ» یا «انسان» یا «روشنفکر»، بدون آنکه خود بدانیم ذهنمان با تصوری دوگانه از فضای ایران و آنچه از کتابهای ترجمه‌ای یا زبان اصلی اروپایی خوانده‌ایم، گرفتار می‌شود. آیا تاکنون کسی از همکاران و دانشجویان ما در تجربه‌ی شخصی خود متوجه این دوگانگی نشده است؟ شاید یک پژهشگر و جامعه‌شناس فرانسوی اصلاً چنین گرفتاری‌ای نداشته باشد.

با وجود همه‌ی این گرفتاری‌ها و پرسش‌ها کسی نباید از حرفهای من این استنباط غلط را بکند که ما آنها را و جامعه‌شناسی اروپایی ـ امریکایی را رها کنیم و برویم برای خودمان جامعه‌شناسیِ بومی یا چیزی شبیه اینها که زمانی اهل ایدئولوژی جامعه‌شناسیِ اسلامی می‌گفتند، بسازیم. اگر چنین استنباط‌هایی داشته باشیم هنوز هم گرفتار «جهل مرکب» هستیم. پرسش‌های من از یکسو در حوزه‌ی زبان و آگاهی است، من می‌پرسم؛ آیا این زبان و این آگاهی با این سابقه و تاریخ، معناها و مدلول‌هایی برای آن مفاهیم و واژگان دارد؟ از سوی دیگر در حوزه‌ی تاریخ و سابقه و تجربه‌ی اجتماعات و ملت‌هاست. آیا تاریخ و سابقه و تجربیات ایرانی مسائل و رویدادهای اجتماعی اینجا را تعیین و تنظیم نمی‌کنند؟

خب این دست پرسش‌ها قاعدتاً نباید برای اهل جامعه‌شناسی و اهل علوم اجتماعی ایران خیلی غریبه باشد. اما من برحسب تجربه خود می‌دانم که هنوز هم برای خیلی‌ها غریبه است!

آکادمی علوم اجتماعی سپنتا
https://t.me/sepantasocialscience


@DrNematallahFazeli

📝جامعه شناس قهرمان

🔻نعمت الله فاضلی، 11 مرداد 1402

✅ چارلز رایت میلز از برجسته ترین جامعه شناسان نقاد جهان و قهرمان راستین جامعه شناسی است که تاثیرات عمیقی بر جامعه شناسی و جامعه آمریکا گذاشت.  ۴۶ سال عمر کرد اما نقشی جاودان بر جای نهاد.

🔻با کتاب "بینش جامعه شناسی" اش شهره آفاق شد، اما چندین اثر بزرگ دیگر هم نوشت که بجز کتاب "یقه سپیدان" او اغلب کارهای بزرگش به فارسی ترجمه شده اند.

🔻پراگماتیست بود و علم را برای اهداف عملی و اصلاح جامعه می خواست.

✅ جامعه ما نیازمند اندیشمندان و جامعه شناسانی چون اوست.

🔻حسین ادیبی کتاب کم حجم و خواندنی "سی رایت میلز؛ جامعه شناس عدالت خواه"(۱۳۸۸) را نوشته و زندگی و اندیشه اش را به فارسی زبانان معرفی کرده است.

🔻میلز همسو با پارادایم کارکردگرایی ساختاری غالب در دانشگاه های ایران نیست، از اینرو اندیشه هایش به نحو جدی در دانشگاه ها مطرح نمی شود. ادیبی به درستی نشان می دهد میلز نه مارکسیست است نه لیبرالیست. همین موجب حاشیه ای شدن او در میان روشنفکران ما هم شده است.

🔻فضای دپارتمان های علوم اجتماعی ایران در احاطه کامل شکل مبتذلی از تجربه گرایی محافظه کار و کاسبکار است. این فضا اجازه نمی دهد اندیشمندانی مثل میلز مطرح شوند.

🔻در دانشگاه های ما حتی اندیشمندان انتقادی مانند پی یر بوردیو یا استوارت هال هم که مطرح می شوند، روح اندیشه شان ابتر و مثله می شود و در قالب ایده هایی بی بو و خاصیت در آورده می شوند، نه آن بوردیو و هال نقاد و روشنفکر، بل بوردیو و هال تهی از سویه های انتقادی اش.

🔻خواندن کتاب "بینش جامعه شناسی" که عبدالمعبود انصاری ترجمه کرده و همچنین کتاب ادیبی درباره میلز را توصیه می کنم.

✅ استاد حمید عضدانلو در پیامی تلگرامی در گروه فرزین شکوه خلاصه ای از اندیشه میلز را می نویسد که تقدیم تان می کنم.

🔻به طور خلاصه به چند نکتهء مهم در اندیشه های میلز می‌توان اشاره کرد.

🔻۱) معرفی مفهوم «پندار» یا «تخیل جامعه‌شناختی»: تلفیق تجربه‌های شخصی با ساختارهای اجتماعی گسترده‌تر و بافت تاریخی مربوط به آن.

🔻۲)  معرفی مفهوم «نخبگان قدرت» (power elite): نزد او، در آمریکا، گروه کوچکی از رهبران سیاسی، اقتصادی و نظامی، نهادهای اصلی را کنترل می‌کنند، سیاست‌های عمومی را شکل می‌دهند و بر جهت‌گیری جامعه اثر می‌گذارند.

🔻۳) نقش روشنفکران: روشنفکران به عنوان متفکران انتقادی باید با جامعه درگیر شوند و ساختارهای قدرت مستقر را به چالش کشند. روشنفکران باید از دانش و نفوذ خود برای حمایت از تغییرات اجتماعی و عدالت استفاده کنند.

🔻۴) نقد اثرات غیر انسانی نهادهای مدرن بر افراد.

🔻۵) بررسی پیامدهای اجتماعی جامعه توده‌ای (mass society)  دوران پس از جنگ جهانی دوم و تاثیر رسانه‌های جمعی، فرهنگ مصرف و استانداردسازی بر استقلال فردی و تفکر انتقادی.

🔻۶) تاکید بر آزادی انسان در شکل دادن به جامعه. شرکت فعالانه افراد در زندگی سیاسی و اجتماعی و به چالش کشیدن نیروهایی که استقلال شخصی را محدود می‌کنند.

🔻۷) نقد رویکرد اثبات‌گرایی در جامعه‌شناسی و تاکید بر رویکردی کیفی و انسان‌گرایانه.

https://t.me/sepantasocialscience


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
تحلیل وبر از نقش دین در دنیای مدرن جالب و متفاوت است. وبر در کتاب اخلاق پروتستان و روح سرمایه‌داری چه می‌گوید؟ و چگونه روح سرمایه‌داری از عناصری مشترک با اخلاق مسیحی کالونی برخوردار بوده‌است؟ بر خلاف ایده مسلط مذهب در ترک دنیا و عبادت برای آن جهان، بعد از دوران رفرم مذهبی گرایش کالونی نگاهی متفاوت به دنیا را تشویق کرده‌است. در مرکز این جهت‌گیری مذهبی، مقوله کار به عنوان عبادت نهفته که به عنوان سوخت موتور سرمایه‌داری عمل کرده‌است.

آکادمی علوم اجتماعی سپنتا
https://t.me/sepantasocialscience




کتابهای ممنوعه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🛑 پدر جامعه‌شناسی‌ نوین ایران کیست؟

🔹در این ویدئو به معرفی دکتر غلامحسین صدیقی، پدر جامعه‌شناسی نوین ایران پرداخته‌ایم، دانش‌آموخته پاریس و عضو کابینه دکتر محمد مصدق.

🌷🌸🌹 کانال کتابهای ممنوعه
🆔 @ketab_mamnouee




Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
با تشکر از خانم شرافتی بابت ارسال فیلم
جلسه کافه جامعه‌شناسی از نگاه جامعه‌شناسان
شنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۲
https://t.me/sepantasocialscience


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
جامعه‌شناسی چیست؟

کانال آکادمی علوم اجتماعی سپنتا

https://t.me/sepantasocialscience


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فرایند متمدن شدن از نگاه الیاس چگونه اتفاق می‌افتد؟
https://t.me/sepantasocialscience

11 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

47

obunachilar
Kanal statistikasi