نور سیاه dan repost
طاقچه
چند سال است از طاقچه کتاب میخرم. منصف است. تنوع دارد و ناشران با سلایق گوناگون کتابهای خود را آنجا عرضه میکنند. تخفیفهای خوب و گاه شگفتانگیز دارد و از همه جالبتر «طاقچه بینهایت» دلانگیز! تازه جایزه هم میدهد. هرچه بیشتر در طاقچه کتاب بخوانی برگهای تخفیف هدیه میگیری. اگر یک روز هم به طاقچه سر نزنی از طرف کتابهایت «نامهای همراه با دلتنگی» برایت مینویسد که کجایی؟ کتابهایی که خریدهای به تو سلام میرسانند. سری به آنها بزن و با خواندن دلتنگیشان را برطرف کن. تو هم شرمنده میشوی و به سراغ قفسهٔ کتابهایت در طاقچه میروی. اگر هم دل و دماغ خواندن با موبایل نباشد، باب فیض مسدود نیست؛ میتوانی برای بار چندم شاهکارهای داستایوفسکی را با صدای آرمان سلطانزاده بشنوی و کتاب کاغذیات را بخوانی.
فروغی میگفت کتاب خریدن او را خانهخراب کرده. او باید روزگار ما را درمییافت و این قیمتها را میدید، تا معنی خانهخرابی را دریابد. طاقچه به سهم خود دسترسی ارزانتر به کتاب را میسر کرده است. هم خواننده سود میبرد و هم ناشر و هم مؤلف. کاغذ کمتری نیز مصرف میشود و این به سود محیط زیست است. بلای عظیم کمبود جا برای کتاب در خانهها را نیز کمی مرتفع میکند و از این طریق بنیان خانوادههای مبتلا به کتاب را قدری استواری میبخشد.
من از کسانی هستم که هنوز اعتقاد دارند هیچ چیز جای کتاب کاغذی را نمیگیرد با اینهمه از طاقچه استفاده میکنم. چه بسیار کتابها و مجلاتی که اگر طاقچه نبود نمیخریدم و نمیخواندمشان. بماند که خیلی از کتابها که در طاقچه و فیدیبو هست قابلیت جستجو دارد و این ارزشمند است و موجب صرفهجویی در وقت. همینقدر بگویم گاهی نسخهٔ کاغذی کتابی را دارم اما برای استفاده از امکان جستجو، نسخهٔ الکترونیک آن را هم میخرم.
طاقچه نه تنها باید بماند که باید گسترش یابد. باید توانمندتر شود تا بتواند در این وانفسای گرانی و تورم، همچنان منصف و هواخواه خواننده و خریدار بماند. امکان بیابد که با انواع تخفیفها، زهر آزمندی برخی ناشران را که در قیمتگذاری کتاب الکترونیک نیز اندازه نگاه نمیدارند، بگیرد. تا در حد وسع خود فضایی بسازد که ناشران عرضهٔ کتاب الکترونیک را سودمند بل ضروری بشمارند. هرچه نشر الکترونیک رونق بیابد، بخت نجات یافتن کتاب از ورطهٔ تبدیل شدن به کالای تجملی و اشرافی، بیشتر میشود.
تخریب و تضعیف طاقچه، بخصوص صدمه زدن به مردمی است که به دلیل اوضاع خراب اقتصادی، خریدن کتاب برایشان بسیار دشوار شده است. نمیتوان ادعای حمایت از محرومان داشت اما همین آبباریکهٔ ارتباط آنان با کتاب را هم بست.
https://t.me/n00re30yah
چند سال است از طاقچه کتاب میخرم. منصف است. تنوع دارد و ناشران با سلایق گوناگون کتابهای خود را آنجا عرضه میکنند. تخفیفهای خوب و گاه شگفتانگیز دارد و از همه جالبتر «طاقچه بینهایت» دلانگیز! تازه جایزه هم میدهد. هرچه بیشتر در طاقچه کتاب بخوانی برگهای تخفیف هدیه میگیری. اگر یک روز هم به طاقچه سر نزنی از طرف کتابهایت «نامهای همراه با دلتنگی» برایت مینویسد که کجایی؟ کتابهایی که خریدهای به تو سلام میرسانند. سری به آنها بزن و با خواندن دلتنگیشان را برطرف کن. تو هم شرمنده میشوی و به سراغ قفسهٔ کتابهایت در طاقچه میروی. اگر هم دل و دماغ خواندن با موبایل نباشد، باب فیض مسدود نیست؛ میتوانی برای بار چندم شاهکارهای داستایوفسکی را با صدای آرمان سلطانزاده بشنوی و کتاب کاغذیات را بخوانی.
فروغی میگفت کتاب خریدن او را خانهخراب کرده. او باید روزگار ما را درمییافت و این قیمتها را میدید، تا معنی خانهخرابی را دریابد. طاقچه به سهم خود دسترسی ارزانتر به کتاب را میسر کرده است. هم خواننده سود میبرد و هم ناشر و هم مؤلف. کاغذ کمتری نیز مصرف میشود و این به سود محیط زیست است. بلای عظیم کمبود جا برای کتاب در خانهها را نیز کمی مرتفع میکند و از این طریق بنیان خانوادههای مبتلا به کتاب را قدری استواری میبخشد.
من از کسانی هستم که هنوز اعتقاد دارند هیچ چیز جای کتاب کاغذی را نمیگیرد با اینهمه از طاقچه استفاده میکنم. چه بسیار کتابها و مجلاتی که اگر طاقچه نبود نمیخریدم و نمیخواندمشان. بماند که خیلی از کتابها که در طاقچه و فیدیبو هست قابلیت جستجو دارد و این ارزشمند است و موجب صرفهجویی در وقت. همینقدر بگویم گاهی نسخهٔ کاغذی کتابی را دارم اما برای استفاده از امکان جستجو، نسخهٔ الکترونیک آن را هم میخرم.
طاقچه نه تنها باید بماند که باید گسترش یابد. باید توانمندتر شود تا بتواند در این وانفسای گرانی و تورم، همچنان منصف و هواخواه خواننده و خریدار بماند. امکان بیابد که با انواع تخفیفها، زهر آزمندی برخی ناشران را که در قیمتگذاری کتاب الکترونیک نیز اندازه نگاه نمیدارند، بگیرد. تا در حد وسع خود فضایی بسازد که ناشران عرضهٔ کتاب الکترونیک را سودمند بل ضروری بشمارند. هرچه نشر الکترونیک رونق بیابد، بخت نجات یافتن کتاب از ورطهٔ تبدیل شدن به کالای تجملی و اشرافی، بیشتر میشود.
تخریب و تضعیف طاقچه، بخصوص صدمه زدن به مردمی است که به دلیل اوضاع خراب اقتصادی، خریدن کتاب برایشان بسیار دشوار شده است. نمیتوان ادعای حمایت از محرومان داشت اما همین آبباریکهٔ ارتباط آنان با کتاب را هم بست.
https://t.me/n00re30yah