شاعران دهه هفتاد


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


با معرفی شاعران متولد دهه هفتاد

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Hamid Shams dan repost


تنهایی عمیق به قلبم خوش آمدی
ای درد، ای رفیق، به قلبم خوش آمدی
درمن جراحتی ست که سوغاتی غم است
ای بوسه بوسه تیغ! به قلبم خوش آمدی

مثل قدیم دلخوش آینده نیستم
حتی شبی برای خدا بنده نیستم
خو کرده‌ام به بغص به همزاد روزهام
آنقدرها که منتظر خنده نیستم

من آشنای خلوت شب‌های کافه‌ام
از زندگی کلافه‌ام از غم کلافه‌ام
بی‌ربطم آن‌چنان که فقط توی زندگی
این روزها شبیه به حرفی اضافه‌ام

تا کی به دوش خود بکشم این جنازه را
هر بار هی فرو بخورم حرف تازه را
هر بار پی‌نوشت غزل‌های خود کنم
این بوسه‌های مضطرب بی‌اجازه را

حالا که منتظر ته این جاده‌ام بیا
با زندگی و عشق در افتاده‌ام بیا
من سال‌هاست چشم به راه توام، ببین
ای مرگ، تا برای تو آماده‌ام بیا

#مرضیه_فرمانی

@shaeran70


بی اختیار خانه نشینم به رسم عشق
با خاطرات کهنه عجینم به رسم عشق

آوارگی نتیجه ی دلداده بودن است
عمری اسیر ظلم زمینم به رسم عشق

من بی بهانه با تو ام و دم نمی زنم
شک کرده ای اگر به یقینم به رسم عشق

بگذار قبل رفتنت از خانه ام کمی
از دامنت ستاره بچینم به رسم عشق

من با امید زنده ام آری خدا کند
روزی تو را دوباره ببینم به رسم عشق

#محمد_شمس
#شاعران_دهه_هفتاد

@shaeran70


فصل #زمستان شد ببین حال و هوا را
سرما زده اندیشه‌های شهر ما را

دیگر چه سودی از نماز برف خواندن؟
دستت نبرد از سقف بالاتر دعا را!

این آسمانِ خشک و بی‌حاصل در آخر
با خشک‌دستی‌هاش می‌گیرد کجا را؟

یخ بسته از سرما انار دانه دانه
با این گرانی خوش نمی‌آید خدا را

#یلدا که فهمیده‌است حال مردمان را
امشب خودش کوتاه کرده ماجرا را

امشب به جای قصه‌ای زیبا شنیدیم
تنها یکی از دردهای آشنا را

سرها خمیده در گریبان، شهر خلوت
قندیل بندان کرده سرما قلب‌هارا

#مرضیه_رزازی
#شاعران_دهه_هفتاد

@shaeran70


برای من که جدا از تو مانده ام ای دوست!
شبی نیامده امسال جز شب #یلدا

#کاظم_ذبیحی_نژاد
#شاعران_دهه_هفتاد
@shaeran70


به حرمت کلماتم به قیمت جانم
به نام راز مگوی دلت، پریشانم

نه می شود که عبوراز تو کار من باشد
نه می شود که تورا در غزل بگنجانم

به شهرت آمدم ابری تر از تمام جهان
هوای ابری خود را کمی ببارانم

سلام ساده ترین یادگارپاییزی
سلام باعث و بانی کفرو ایمانم

میان این همه غربت ببین چگونه تو را
هنوز علت هر عاشقانه میدانم. #حانيه_محب_زادگان
#شاعران_دهه_هفتاد
@shaeran70




مگیر از منِ پربسته آشیانم را
کم است این که گرفتند آسمانم را؟!

هزار مرتبه دانه، هزار مرتبه دام
هزار مرتبه پس دادم امتحانم را...

#مریم_آرام
#شاعران_دهه_هفتاد

از مجموعه غزل نی زن

@shaeran70


كجا رسد به تو مكتوب گریه آلودم....

#سادگان_صبور
@shaeran70


@moozikestan_bot dan repost
🎧 @ahangifybot


شاعران دهه هفتاد dan repost
با من بمان که خون بجهد در سراسرم
ای بی تو لحظه ها متمایل به نیستی...

#حانیه_محب_زادگان
#شاعران_دهه_هفتاد

شبتان بخیر...


Hanie.moheb dan repost
موسیقی فیلم
In the mood for love
#شاعران_دهه_هفتاد
@shaeran70


لبش شریعت سرخی ست، گوشه گوشه تنش_
_طریقتی ست که بر ما نشان نخواهد داد...
#سعید_رستگارمند
@shaeran70
@saeed_rastegarmand


💖💖

می روم و نمی رود از سرِ من هوایِ تو

داده فلک سزایِ من... تا چه بُود سزایِ تو!


#رهی_معیری
@shaeran70


سخن نماید زبان‌درازی اگر گشایم دهان خود را
بهل ببندم به قفل دندان زبان ناترجمان خود را
 

صدای دل را ز جان شنیدم به دل نشاندم به جان رسیدم
به سر دویدم ز پا فتادم ز دست دادم عنان خود را
 

به این رسیدم که خود به مصدر نمیرسد مصدر رسیدن
که عشق و هجران ز دور اول به هم زدند استکان خود را
 

چو آفتاب دم غروب از خجالت خویش درنیایم
مزن به سنگ محک که پس داده‌ام به خود امتحان خود را
 

بسی گران شد نیازم از بس نشد خریدار ناز من کس
بساط کن در دل من ای‌ جان که تخته کردم دکان خود را
 

سر چنان و چنینی‌ام نی هوای بالانشینی‌ام نی
بیا که من خود کشیدم از زیر پای خود نردبان خود را
 

فرونخوردم گدازه‌ام را به دوش بردم جنازه‌ام را
به خشم بگرفتمش به دندان چنان سگی استخوان خود را



#سید‌حامد_احمدی

@shaeran70


کنج قفس به دانه و آبم فریفتند
ماندم خموش و پرزدنم را فروختم...

#مریم_آرام
مجموعه غزل نی زن

کانال شاعر:
@MaryamAraaam

@shaeran70


گور شد گهواره آری بنگرید اینک زمین را
این دهان وا کرده ، غرّان اژدهای سهمگین را

قریه خواب و کوه بیدار است و هنگام شبیخون
تا بکوبد بر بساطش صخره های خشم و کین را

مرگ من یا توست ، بی شک ! آن ستون ، آن سقف آنک
کاین چنین از ظلمت ِ شب ، بهره می گیرد ، کمین را

مادری آنک ! به سجده در نماز وحشت خود
خسته می ساید به خاک کودکان خود ، جبین را

دخترک ، خاموش بهتش ، برده از تنهایی خود
می کشد بر چشم های بی نگاهی آستین را

نو عروسی خیره در آفاق خون آلوده ، در چنگ
می فشارد جامه ی خونین جفت ِ نازنین را

« باز می پرسی کـِه ها مردند؟می گویم که زنده است ؟! »
پیرمرد ، انگار با خود ، زیر لب ، می موید این را

دیگری سر می دهد غم ناله ی شکر و شکایت :
تا کجا می آزمایی ای خدا ! این سرزمین را ؟

کودکان از خواب این افسانه بیداری ندارند
با که خواهد گفت مادر ، قصه های دلنشین را ؟

از تمام قریه یک تن مانده و دیگر کسی نیست
تا کشد دست تسلـّا بر سر ، آن تنهاترین را

مرده چوپان و نی اش افتاده خون آلود ، جایی
خسته در وی می نوازد ، باد ، آهنگی حزین را

#حسين_منزوى
@shaeran70


بهروز دولت آبادی dan repost
"راک می خواند مصدق"

شعر : #سعید_احمدپور
دکلمه : #بهروز_دولت_آبادی

@behrouzdowlatabadii

@shaeran70




انصاف نیوز dan repost
:: شنبه‎های شعر انصاف - 1 ::

سرویس فرهنگی انصاف نیوز از این هفته شنبه‌ها تعدادی شعر از شاعران جوان و را با نقدی کوتاه منتشر می‌کند.

شما هم می‌توانید از طریق email یا تلگرام و اینستاگرام آثار و عکس خود را برای انتشار بفرستید.

در ادامه سه اثر به همراه نقد از سه شاعر جوان را مشاهده می‌کنید.

شعر اول

دستی را به آب سپرد...

خیالت راحت
اینجا آسمانش ابرهای سیاه دارد

تنها نیستی
تنها نیستم

خودت را بیرون بکش دختر
(اینجوری خوراک این اتاق میشی...!)


نقد: آناهیتا رضایی شاعری است که اگرچه شعرش سرشار از تصاویر و مضامین دقیق است، اما باز از زبان غافل نیست؛ زبان در شعر رضایی و به عنوان مثال در شعر بالا به عنوان شاکله‌ی اصلی فرم اثر به خوبی مورد استفاده قرار گرفته است و با وجود کوتاهی کار، فضاسازی‌های دقیق، مخاطب را وارد دنیای شعر می‌کند؛ در پایان باز زبان است که نقش تمام‌کننده را دارد و با لحن محاوره، شعر را به انتها می‌رساند. بی‌شک توجه به زبان، آن‌هم نه به نحو تصنعی و با افراط، یکی از نقاط مثبت آثار رضایی و ویژگی‌های اصیل ادبیات امروز است.



شعر دوم
محمد قنبریان
شبی دیگر
درمیان جایی
شاید یک خیابان، شاید یک بلوار
تماشای میلاد روزپی زنی بی خاطره با تو
عمق میلت به دیدن کفتارها را به آسمان خواهد فرستاد.
خواننده‌ی محبوبت شب قبل
خودش را کشته
با چند ترانه خوانده نشده
می‌خواهم سطرهای اول را به خاطر نیاورم
و در لحظه‌ای
پیراهن دنیایی که به دورم می‌چرخد را بکشم.
ساعت را از او بپرسم
بپرسم از او
آیا چشمانم درد می‌کند؟


نقد: چگونگی ایجاد فرم با استفاده از زبان، تفاوت اصلی میان شعر و نثر را روشن می‌کند؛ استفاده نکردن از ترکیبات وصفی و اضافی می‌تواند شعر را به شعریت یا محور جانشینی در زبان نزدیک‌تر کند؛ از همین‌رو برخی ترکیبات در شعر بالا زبان را به سمت نثرگونه شدن سوق داده‌اند و در برخی پاراگراف‌ها حشوهایی دیده می‌شود که به راحتی قابل ویرایش‌اند؛ به عنوان مثال در سطرهای: "ساعت را از او بپرسم/بپرسم از او/ آیا چشمانم درد می‌کند؟" بهتر است "از او" در سطر دوم حذف شود تا شعر پیراسته‌تر شود.



شعر سوم
علیرضا براهام
همه چیزِ این جهان مشکوک است!
چه کسی سر ماه را برید
و روی شانه‌های دریا گذاشت؟
مرا در آغوشت بگیر
مشکوکم به زیبایی‌ات
به لب‌هایت،
که شبیه کبوتری است در پرواز
به چشمانت
هنگامی که می‌بارند

زیبایی
کوچ مرغان مهاجر را
به تأخیر می‌اندازد
نه،
نباید این‌گونه بمیرم!
باید کسی سرم را ببرد
و روی شانه‌های تو بگذارد...


نقد:  علیرضا براهام دانشجوی کارشناسی فلسفه‌ی دانشگاه تهران است؛ براهام همچنین از برگزیدگان کشوری جشنواره خوارزمی در بخش ادبیات فارسی است. در شعر براهام می‌توان دغدغه‌های فلسفی و انسانی عمیقی را با زبان شاعرانه و در قالب استعاره‌های دقیق مشاهده کرد همین امر موجب می‌شود تا شعر در ذهن مخاطب حک شود.



نقدهای این هفته توسط سید عماد موسوی مرتضوی نوشته‌شده است.

انتهای پیام
http://www.ensafnews.com/?p=86992

@ensafnews

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

934

obunachilar
Kanal statistikasi