شهیدی که فرمانده سپاه را به میدان صبحگاه راه نداد!!👆👆
زمانی که شهید پورقاسم از منطقه برگشتند ،به سپاه ساری آمد وبه عنوان مدیریت داخلی سپاه شروع به فعالیت کرد و به علت عشق بسیار زیاد به ائمه اطهار نام مدیریت داخلی را با یک تابلویی که روی آن یا زهرا نوشته شده بود عوض کرد!تمامی رزمندگان و همسنگران و همه ی کسانی که با ایشان هم دوره بودند کاملاً به روحیاتش آشنا بودند .
عشق به ائمه در تمام وجودش موج می زد، وبرای همه، روحیاتش روشن و آشکار بود، در آن زمانی که به عنوان مدیریت داخلی در سپاه ساری شروع به فعالیت کرد،بسیار به نظم و انظباط مقیّد بود و همیشه به زیر دستانش می گفت: اول فرمانده سپاه باید بیاید و در اول صف صبح گاه بایستد و بعد بقیه بچه ها پشت سر ایشان به صف شوند .
یک روزی اواخر سال 60 خاطرم هست ، در صبحگاه ایستاده بودیم و فرمانده سپاه با کمی تأخیر وارد شد ،وقتی شهید پور قاسم دیدند که فرمانده سپاه دیرتر از همه دارد می آید هنگام ورودش در رابر روی فرمانده بست !
پای فرمانده لای در گیر کرده بود وفرمانده با تندی گفت ؟من فرمانده ی سپاهم این چه کاری است!
ایشان هم با اعتماد به نفس بالا گفتند :
وقتی یک فرمانده از همه دیرتر وارد صبحگاه می شود ،دیگر از سایریت نمی توان انتظاری داشت!رعایت نظم وانظباط باید از بالاترین رده شروع شود تا سایرین اگو بگیرند.
چون ایشان قبلاًدر نیروی هوایی ارتش خدمت کرده بود به همین خاطربرای نظم و انظباط احترام زیادی قائل بود.
راوی :اسماعیل حجاریان داماد سردار شهید علی اکبر پورقاسم
زمانی که شهید پورقاسم از منطقه برگشتند ،به سپاه ساری آمد وبه عنوان مدیریت داخلی سپاه شروع به فعالیت کرد و به علت عشق بسیار زیاد به ائمه اطهار نام مدیریت داخلی را با یک تابلویی که روی آن یا زهرا نوشته شده بود عوض کرد!تمامی رزمندگان و همسنگران و همه ی کسانی که با ایشان هم دوره بودند کاملاً به روحیاتش آشنا بودند .
عشق به ائمه در تمام وجودش موج می زد، وبرای همه، روحیاتش روشن و آشکار بود، در آن زمانی که به عنوان مدیریت داخلی در سپاه ساری شروع به فعالیت کرد،بسیار به نظم و انظباط مقیّد بود و همیشه به زیر دستانش می گفت: اول فرمانده سپاه باید بیاید و در اول صف صبح گاه بایستد و بعد بقیه بچه ها پشت سر ایشان به صف شوند .
یک روزی اواخر سال 60 خاطرم هست ، در صبحگاه ایستاده بودیم و فرمانده سپاه با کمی تأخیر وارد شد ،وقتی شهید پور قاسم دیدند که فرمانده سپاه دیرتر از همه دارد می آید هنگام ورودش در رابر روی فرمانده بست !
پای فرمانده لای در گیر کرده بود وفرمانده با تندی گفت ؟من فرمانده ی سپاهم این چه کاری است!
ایشان هم با اعتماد به نفس بالا گفتند :
وقتی یک فرمانده از همه دیرتر وارد صبحگاه می شود ،دیگر از سایریت نمی توان انتظاری داشت!رعایت نظم وانظباط باید از بالاترین رده شروع شود تا سایرین اگو بگیرند.
چون ایشان قبلاًدر نیروی هوایی ارتش خدمت کرده بود به همین خاطربرای نظم و انظباط احترام زیادی قائل بود.
راوی :اسماعیل حجاریان داماد سردار شهید علی اکبر پورقاسم