#معرفی_کتاب
🔷🔶🔷🔶
"شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران"
نوشته: مرتضی ثاقب فر
انتشارات معین
چاپ نخست: ۱۳۸۷
معرفی:
کتاب "شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران"، نوشته مرتضی ثاقب فر، تفسیری بر جهان بینی شاهنامه بر پایه شناخت فلسفه تاریخ ایران می باشد.
پس از یک دیباچه نظری در کتاب، که شامل سه بحث: آگاهی و خودآگاهی تاریخی، فلسفه تاریخ و آگاهی و خود آگاهی حماسی می باشد، کتاب در شش فصل به بسط روایت ها و شالوده های جهان شاهنامه می پردازد برای شناختی از تاریخ ایران.
فصل آغازين كتاب به موضوع «خودآگاهي ايراني و پيدايش شاهنامه» اختصاص دارد. در اين فصل، ابتدا به پيشينه خودآگاهي تاريخي و حماسي در ايران و بازتاب آن در شاهنامه اشاره ميشود. ثاقبفر مينويسد كه خودآگاهي ايراني در تمام تاريخ و فرهنگ ايران پديدار است. همانند باور به مينوهاي ديني، اعتقاد به نبرد نيكي و بدي و راستي و دروغ، ايمان به رسالت آدمي از سوي خداوند براي پيكار با بدي، اتكاي به يزدان، گروش به نظام دادگرانه سياسي، نقش طبقات اجتماعي و موارد ديگري كه همگي نشان از آگاهي و خودآگاهي ايراني دارند.
فصل دوم كتاب پیرامون "شالودههاي فرهنگي شاهنامه" است. اين شالودهها شامل اسطورههاي ايراني و فلسفه ديني ايرانيان در روزگار باستان است. نويسنده، اسطوره، دين و حماسه را سه پايهاي ميداند كه روح يك قوم را ميسازد و ژرفاي فرهنگي جامعه را شكل ميدهد. پس براي دريافت درون و محتواي شاهنامه چارهاي جز اين نيست كه از گذرگاه اسطوره و دين بگذريم. از همين رو نويسنده كتاب به معناي اسطوره ميپردازد و هسته دروني و گوهري اسطورههاي كهن ايراني را نشان ميدهد.
بحث درباره دين و فلسفه زرتشت و مسأله خدا و آفرينش از موضوعاتي است كه در این كتاب به بحث تفضيلي درباره آن پرداخته شده است. چنان بحثي بدان سبب اهميت دارد كه راهي براي شناخت فلسفه شاهنامه و تاريخ ايران است. نويسنده بر اين نكته تاكيد ميورزد كه حماسه ملي مجموعهاي از جهانشناسي هر قوم در گذر سدههاي تاريخي است. پايه جهان شناسي ايراني نيز بر دين و فلسفه زرتشت گذاشته شده است.
پس از آن نويسنده به فلسفه دين زرتشت ميپردازد تا به آن سرشت و درونهاي كه ما را به شناخت حماسه ملي و فلسفه تاريخ ايران ميرساند، نزديكتر سازد. اين فلسفه از بحث درباره خدا و آفرينش آغاز ميشود و به موضوعاتي همانند آفرينش جهان مينوي، آفرينش گيتي يا جهان مادي و امشاسپندان (جاودانگان مقدس) ميانجامد. گفتوگو درباره پيوند ميان آدمي و خدا و نيز گيتي و آدمي از ديگر مباحثي محسوب ميشود كه در همين فصل بدان پرداخته شده است.
در فصل "فلسفه شاهنامه، يا داستان تحقق مينوهاي فرهنگي ايران"، به جستارهايي همانند خدا و آفرينش، نبرد نيكي و بدي، گيتي در آيينه كردار و گفتار قهرمانان شاهنامه باز ميخوريم.
"جستارهاي بنيادي گاهاني در شاهنامه" عنوان فصل چهارم كتاب ثاقبفر است. نويسنده چهار جستار منش نيك، راستي، فرمانروايي آرماني و پارسايي را بنيانهاي استوار فرهنگ ايران ميداند و يادآور ميشود كه اين بنيانها، به گونهاي پيوسته و مدام در شاهنامه تكرار ميشوند. اين تكرار در بخش اساطيري و پهلواني شاهنامه نمود و جلوه بارزتري دارد، چرا كه در اين بخش از شاهنامه ميدان فراختري در اختيار فردوسي قرار داشته است تا انديشههاي فرهنگي ايرانيان را بازگو كند. بنيانهايي كه نويسنده از آنها ياد ميكند خرد، يزدانپرستي، دانش، كوشش، آبادگري، اميد، شادماني و نمونههاي ديگر است و به توضيح درباره هر كدام از آنها ميپردازد.
فصل پنجم كتاب به "ريشههاي شكست" اختصاص دارد. در اينجا نويسنده ميكوشد تا به پاسخ اين پرسش دست يابد كه چرا ايرانيان از اعراب شكست خوردند. به باور او كژرويهاي ديني و رخنه انديشههاي ديني ديگر در ايران روزگار ساسانيان، دو عامل بنيادي شكست دولت ساساني از اعراب مسلمان بوده است. بي ايماني مردم به دستگاه فرمانروايي و وجود شكافهاي ناشي از تناقضهاي انديشهاي در درون حكومت ساساني نيز از عواملي بودهاند كه نويسنده آنها را در پديد آمدن رويدادي كه به پايان فرمانروايي ساسانيان انجاميد، موثر ميداند.
✅ صفحه پژوهش های شاهنامه
🇯🇴🇮🇳 🔰
@shahnameh_ferdowsi
🔷🔶🔷🔶
"شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران"
نوشته: مرتضی ثاقب فر
انتشارات معین
چاپ نخست: ۱۳۸۷
معرفی:
کتاب "شاهنامه فردوسی و فلسفه تاریخ ایران"، نوشته مرتضی ثاقب فر، تفسیری بر جهان بینی شاهنامه بر پایه شناخت فلسفه تاریخ ایران می باشد.
پس از یک دیباچه نظری در کتاب، که شامل سه بحث: آگاهی و خودآگاهی تاریخی، فلسفه تاریخ و آگاهی و خود آگاهی حماسی می باشد، کتاب در شش فصل به بسط روایت ها و شالوده های جهان شاهنامه می پردازد برای شناختی از تاریخ ایران.
فصل آغازين كتاب به موضوع «خودآگاهي ايراني و پيدايش شاهنامه» اختصاص دارد. در اين فصل، ابتدا به پيشينه خودآگاهي تاريخي و حماسي در ايران و بازتاب آن در شاهنامه اشاره ميشود. ثاقبفر مينويسد كه خودآگاهي ايراني در تمام تاريخ و فرهنگ ايران پديدار است. همانند باور به مينوهاي ديني، اعتقاد به نبرد نيكي و بدي و راستي و دروغ، ايمان به رسالت آدمي از سوي خداوند براي پيكار با بدي، اتكاي به يزدان، گروش به نظام دادگرانه سياسي، نقش طبقات اجتماعي و موارد ديگري كه همگي نشان از آگاهي و خودآگاهي ايراني دارند.
فصل دوم كتاب پیرامون "شالودههاي فرهنگي شاهنامه" است. اين شالودهها شامل اسطورههاي ايراني و فلسفه ديني ايرانيان در روزگار باستان است. نويسنده، اسطوره، دين و حماسه را سه پايهاي ميداند كه روح يك قوم را ميسازد و ژرفاي فرهنگي جامعه را شكل ميدهد. پس براي دريافت درون و محتواي شاهنامه چارهاي جز اين نيست كه از گذرگاه اسطوره و دين بگذريم. از همين رو نويسنده كتاب به معناي اسطوره ميپردازد و هسته دروني و گوهري اسطورههاي كهن ايراني را نشان ميدهد.
بحث درباره دين و فلسفه زرتشت و مسأله خدا و آفرينش از موضوعاتي است كه در این كتاب به بحث تفضيلي درباره آن پرداخته شده است. چنان بحثي بدان سبب اهميت دارد كه راهي براي شناخت فلسفه شاهنامه و تاريخ ايران است. نويسنده بر اين نكته تاكيد ميورزد كه حماسه ملي مجموعهاي از جهانشناسي هر قوم در گذر سدههاي تاريخي است. پايه جهان شناسي ايراني نيز بر دين و فلسفه زرتشت گذاشته شده است.
پس از آن نويسنده به فلسفه دين زرتشت ميپردازد تا به آن سرشت و درونهاي كه ما را به شناخت حماسه ملي و فلسفه تاريخ ايران ميرساند، نزديكتر سازد. اين فلسفه از بحث درباره خدا و آفرينش آغاز ميشود و به موضوعاتي همانند آفرينش جهان مينوي، آفرينش گيتي يا جهان مادي و امشاسپندان (جاودانگان مقدس) ميانجامد. گفتوگو درباره پيوند ميان آدمي و خدا و نيز گيتي و آدمي از ديگر مباحثي محسوب ميشود كه در همين فصل بدان پرداخته شده است.
در فصل "فلسفه شاهنامه، يا داستان تحقق مينوهاي فرهنگي ايران"، به جستارهايي همانند خدا و آفرينش، نبرد نيكي و بدي، گيتي در آيينه كردار و گفتار قهرمانان شاهنامه باز ميخوريم.
"جستارهاي بنيادي گاهاني در شاهنامه" عنوان فصل چهارم كتاب ثاقبفر است. نويسنده چهار جستار منش نيك، راستي، فرمانروايي آرماني و پارسايي را بنيانهاي استوار فرهنگ ايران ميداند و يادآور ميشود كه اين بنيانها، به گونهاي پيوسته و مدام در شاهنامه تكرار ميشوند. اين تكرار در بخش اساطيري و پهلواني شاهنامه نمود و جلوه بارزتري دارد، چرا كه در اين بخش از شاهنامه ميدان فراختري در اختيار فردوسي قرار داشته است تا انديشههاي فرهنگي ايرانيان را بازگو كند. بنيانهايي كه نويسنده از آنها ياد ميكند خرد، يزدانپرستي، دانش، كوشش، آبادگري، اميد، شادماني و نمونههاي ديگر است و به توضيح درباره هر كدام از آنها ميپردازد.
فصل پنجم كتاب به "ريشههاي شكست" اختصاص دارد. در اينجا نويسنده ميكوشد تا به پاسخ اين پرسش دست يابد كه چرا ايرانيان از اعراب شكست خوردند. به باور او كژرويهاي ديني و رخنه انديشههاي ديني ديگر در ايران روزگار ساسانيان، دو عامل بنيادي شكست دولت ساساني از اعراب مسلمان بوده است. بي ايماني مردم به دستگاه فرمانروايي و وجود شكافهاي ناشي از تناقضهاي انديشهاي در درون حكومت ساساني نيز از عواملي بودهاند كه نويسنده آنها را در پديد آمدن رويدادي كه به پايان فرمانروايي ساسانيان انجاميد، موثر ميداند.
✅ صفحه پژوهش های شاهنامه
🇯🇴🇮🇳 🔰
@shahnameh_ferdowsi