, Wise dan repost
هارو ، dreamer
یک ثانیه طول میکشه تا فاصله بین دوتا دنیارو طی کنی . حالا بهم بگو چطور ممکنه
کرمچاله ها؟
پلک زدن.
تابستون بارون میاد و هوا سرد میشه ، زمستون گرم میشه و هیچ برفی نیست ، حالا بهم بگو چطور
جابه جایی فصلی ؟
پلک زدن
رویا ها از دست رفته نیستن ، هیچ ترک شدنی نیست ، خواستن و داشتن همراه هم میان ، آدمهایی که کنارشون بودن ناممکنه ، بخشی از خاطرات تو میشن ؛ بهم بگو چطور میشه رفت اونجا؟
مُردن؟
پلک زدن .
اونجا کجاست هارو؟ بهشت؟
اونجا رویاست. و پلک زدن فاصله واقعیت تا رویا رو طی میکنه ..
اینبار اگه مامان عصبی شد و خواست دعوات کنه ، چشماتو ببند و تصور کن که یه مبارزی .
میشه تصور کنم که تو هستی ؟ اگه تورو تصور کنم میای و نجاتم بدی ؟
یوری با بغض به چهره ی معصوم برادر کوچیکش نگاه کرد
نه کوچولوی من
یوری که حالا گریهش گرفته ترسیده گفت: اما تو مهربونی ، چرا فقط نمیای و من رو نجات بدی؟
چون من هم فقط یه خیالم یوری . تو هیچوقت خواهری نداشتی...
_خیال نمیتونه از واقعیت نجاتت بده ، فقط کمک میکنه تحملش کنی و چند ساعت آزاد شی ..
"مثل مسکن که دردو ازبین نمیبره ، فقط کمک میکنه تو حسش نکنی .."
@sillage_e
یک ثانیه طول میکشه تا فاصله بین دوتا دنیارو طی کنی . حالا بهم بگو چطور ممکنه
کرمچاله ها؟
پلک زدن.
تابستون بارون میاد و هوا سرد میشه ، زمستون گرم میشه و هیچ برفی نیست ، حالا بهم بگو چطور
جابه جایی فصلی ؟
پلک زدن
رویا ها از دست رفته نیستن ، هیچ ترک شدنی نیست ، خواستن و داشتن همراه هم میان ، آدمهایی که کنارشون بودن ناممکنه ، بخشی از خاطرات تو میشن ؛ بهم بگو چطور میشه رفت اونجا؟
مُردن؟
پلک زدن .
اونجا کجاست هارو؟ بهشت؟
اونجا رویاست. و پلک زدن فاصله واقعیت تا رویا رو طی میکنه ..
اینبار اگه مامان عصبی شد و خواست دعوات کنه ، چشماتو ببند و تصور کن که یه مبارزی .
میشه تصور کنم که تو هستی ؟ اگه تورو تصور کنم میای و نجاتم بدی ؟
یوری با بغض به چهره ی معصوم برادر کوچیکش نگاه کرد
نه کوچولوی من
یوری که حالا گریهش گرفته ترسیده گفت: اما تو مهربونی ، چرا فقط نمیای و من رو نجات بدی؟
چون من هم فقط یه خیالم یوری . تو هیچوقت خواهری نداشتی...
_خیال نمیتونه از واقعیت نجاتت بده ، فقط کمک میکنه تحملش کنی و چند ساعت آزاد شی ..
"مثل مسکن که دردو ازبین نمیبره ، فقط کمک میکنه تو حسش نکنی .."
@sillage_e