This is Eda dan repost
اصلا همه روزا همه اتفاقا، شبا، ابرو بارونا، دو نفری ها، پشت پنجره ها، دو سیگار یه فندکا، دست به دست هم داده بودن که همیشه ی خدا اتفاقی یادت بیفتم،
بهت فک کنم
به خودم نگا کنم که چقدر تو رو ندارم که چقدر دور شدی و چقدر فاصله گرفتم ازت.
بهت فک کنم
به خودم نگا کنم که چقدر تو رو ندارم که چقدر دور شدی و چقدر فاصله گرفتم ازت.