👆 ادامه از بخش ۱ 👆
💠 هرچه آن خسرو کند، شیرین کند؟
بخش ۲ از ۲
🔻 برای پاسخ به سوال بالا ابتدا به بررسی آن در ارتباط با خداوند میپردازم. قائلین به ناموجه بودن سنجش درستی یا نادرستی فعل و امر خداوند توسط عمده معمولا دو دلیل زیر را میآورند:
دلیل اول: خداوند ثبوتا در جایگاه و دارای صفاتی است که نمیتواند کار نادرست انجام دهد. به بیان دیگر انجام کار نادرست، ناشی از نقص است و چون نقص در خداوند راه ندارد بنا بر این محال است که خداوند کار نادرست انجام دهد.
دلیل دوم: اثباتا هم ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم تشخیص دهیم کار الف از خداوند درست است یا نادرست؛ به این دلیل که علم ما نسبت به علم خداوند محدودتر و قدرت تشخیص ما ناقصتر است و بنابراین داوری درباره رفتار خداوند از صلاحیت ما خارج است.
🔻دو دلیل اول و دوم معمولا در مباحث فلسفه دین مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. اگر با دلایل دیگری وجود خداوند و صفاتی مانند خیرخواه محض بودن، عالم مطلق بودن، و قادر مطلق بودن او اثبات شود طبعا انجام کار نادرست از خداوند محال است و چون خداوند از ما عالمتر، و خیرخواهتر است، انجام کار نادرست نیز از او محال است. بنا بر این اگر ما باشیم و فعل یا امری از جانب خداوند که می پنداریم نادرست است و وجود خداوند را هم با دلایل دیگری اثبات کرده باشیم، باید در فهم خودمان از آن فعل یا امری که نادرست میپنداریمش بازبینی کنیم.
این پاسخ گاهی در مواجهه با مسئله شر از سوی خداباوران داده میشود؛ همانطور که مایکل سی. ری و مایکل جی. ماری در کتاب «درآمدی به فلسفه دین» به آن پرداختهاند و ویلیام رو در مقاله «مسئله شر و بعضی از انواع خداناباوری» آن را تنها دفاع موجه خداباوران از مسئله شر می داند.
🔻حال سوال این است که آیا این استدلال تنها مختص خداوند است یا میتوان آن را به موجوداتی مادون خداوند هم نسبت داد؟ در پاسخ باید گفت که خداوند بنا بر تعریفْ عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه محض است یعنی یا خدایی وجود ندارد یا اگر وجود دارد ضرورتا دارای این صفات است و بنا بر این صدور فعل یا امر نادرست از او محال است اما آیا این به این معنی است که معیار درستی و نادرستی یک فعل یا امر، صادر شدن آن از طرف خداوند است؟ مسلما نه؛ باید معیاری بیرونی وجود داشته باشد تا بتوانیم بگوییم خداوند خیر است و گرنه اگر خداوند را خیر بدانیم و خیر را صرفا چیزی بدانیم که از ناحیه خداوند صادر شده است عملا دچار مغلطه مصادره به مطلوب شده بلکه هیچ سخن معناداری نگفتهایم.
🔻پس تا به اینجا مشخص شد که اولا درستی یا نادرستیْ وابسته به خداوند نیست و ثانیا صدور فعل یا امر نادرست از سوی خداوند، در صورت وجود، محال است. اما در مورد موجودات دیگر چطور؟ یعنی موجوداتی که خدا نیستند و بنا بر این اینطور نیست که طبق تعریفْ عالم مطلق، قادر مطلق، و خیر محض باشند. در این صورت دو راه بیشتر متصور نیست:
راه اول این است که با استدلال عقلی اثبات شود که فعل و امر شخص الف ضرورتا درست است یعنی ممکن نیست که اشتباه باشد و راه دوم این است که تک تک افعال و اوامر شخص بررسی شود تا ببینیم کدامیک درست و کدامیک نادرست است.
بررسی راه اول مد نظر من در این نوشته نیست اما درباره راه دوم باید تفکیک بگذاریم میان ساحت ثبوت و ساحت اثبات. در ساحت ثبوت به علت این که فهم و علم ما کامل نیست و ممکن است فهم و علم شخص الف بیشتر از ما باشد، درستی یا نادرستی فعل و امر لزوما با آنچه ما میفهمیم و داوری میکنیم یکسان نیست یعنی ممکن است ما رای به نادرستی یک فعل بدهیم و آن فعل فیالواقع درست باشد و بالعکس.
اما در ساحت اثبات، وجود معیار و ملاکی خارج از شخص و نحوه استدلال ما است که باورمان را موجه میکند، به بیان دیگر برای این که باور ما نسبت به درستی یا نادرستی فعل و امر شخص الف موجه باشد باید اولا معیار و ملاکی منقح برای داوری داشته باشیم و ثانیا با روش استدلالی صحیح فعل و امر مزبور را بر معیار عرضه کنیم و درستی یا نادرستی آن را نتیجه بگیریم.
@soofar_channel
💠 هرچه آن خسرو کند، شیرین کند؟
بخش ۲ از ۲
🔻 برای پاسخ به سوال بالا ابتدا به بررسی آن در ارتباط با خداوند میپردازم. قائلین به ناموجه بودن سنجش درستی یا نادرستی فعل و امر خداوند توسط عمده معمولا دو دلیل زیر را میآورند:
دلیل اول: خداوند ثبوتا در جایگاه و دارای صفاتی است که نمیتواند کار نادرست انجام دهد. به بیان دیگر انجام کار نادرست، ناشی از نقص است و چون نقص در خداوند راه ندارد بنا بر این محال است که خداوند کار نادرست انجام دهد.
دلیل دوم: اثباتا هم ما در جایگاهی نیستیم که بتوانیم تشخیص دهیم کار الف از خداوند درست است یا نادرست؛ به این دلیل که علم ما نسبت به علم خداوند محدودتر و قدرت تشخیص ما ناقصتر است و بنابراین داوری درباره رفتار خداوند از صلاحیت ما خارج است.
🔻دو دلیل اول و دوم معمولا در مباحث فلسفه دین مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. اگر با دلایل دیگری وجود خداوند و صفاتی مانند خیرخواه محض بودن، عالم مطلق بودن، و قادر مطلق بودن او اثبات شود طبعا انجام کار نادرست از خداوند محال است و چون خداوند از ما عالمتر، و خیرخواهتر است، انجام کار نادرست نیز از او محال است. بنا بر این اگر ما باشیم و فعل یا امری از جانب خداوند که می پنداریم نادرست است و وجود خداوند را هم با دلایل دیگری اثبات کرده باشیم، باید در فهم خودمان از آن فعل یا امری که نادرست میپنداریمش بازبینی کنیم.
این پاسخ گاهی در مواجهه با مسئله شر از سوی خداباوران داده میشود؛ همانطور که مایکل سی. ری و مایکل جی. ماری در کتاب «درآمدی به فلسفه دین» به آن پرداختهاند و ویلیام رو در مقاله «مسئله شر و بعضی از انواع خداناباوری» آن را تنها دفاع موجه خداباوران از مسئله شر می داند.
🔻حال سوال این است که آیا این استدلال تنها مختص خداوند است یا میتوان آن را به موجوداتی مادون خداوند هم نسبت داد؟ در پاسخ باید گفت که خداوند بنا بر تعریفْ عالم مطلق، قادر مطلق، و خیرخواه محض است یعنی یا خدایی وجود ندارد یا اگر وجود دارد ضرورتا دارای این صفات است و بنا بر این صدور فعل یا امر نادرست از او محال است اما آیا این به این معنی است که معیار درستی و نادرستی یک فعل یا امر، صادر شدن آن از طرف خداوند است؟ مسلما نه؛ باید معیاری بیرونی وجود داشته باشد تا بتوانیم بگوییم خداوند خیر است و گرنه اگر خداوند را خیر بدانیم و خیر را صرفا چیزی بدانیم که از ناحیه خداوند صادر شده است عملا دچار مغلطه مصادره به مطلوب شده بلکه هیچ سخن معناداری نگفتهایم.
🔻پس تا به اینجا مشخص شد که اولا درستی یا نادرستیْ وابسته به خداوند نیست و ثانیا صدور فعل یا امر نادرست از سوی خداوند، در صورت وجود، محال است. اما در مورد موجودات دیگر چطور؟ یعنی موجوداتی که خدا نیستند و بنا بر این اینطور نیست که طبق تعریفْ عالم مطلق، قادر مطلق، و خیر محض باشند. در این صورت دو راه بیشتر متصور نیست:
راه اول این است که با استدلال عقلی اثبات شود که فعل و امر شخص الف ضرورتا درست است یعنی ممکن نیست که اشتباه باشد و راه دوم این است که تک تک افعال و اوامر شخص بررسی شود تا ببینیم کدامیک درست و کدامیک نادرست است.
بررسی راه اول مد نظر من در این نوشته نیست اما درباره راه دوم باید تفکیک بگذاریم میان ساحت ثبوت و ساحت اثبات. در ساحت ثبوت به علت این که فهم و علم ما کامل نیست و ممکن است فهم و علم شخص الف بیشتر از ما باشد، درستی یا نادرستی فعل و امر لزوما با آنچه ما میفهمیم و داوری میکنیم یکسان نیست یعنی ممکن است ما رای به نادرستی یک فعل بدهیم و آن فعل فیالواقع درست باشد و بالعکس.
اما در ساحت اثبات، وجود معیار و ملاکی خارج از شخص و نحوه استدلال ما است که باورمان را موجه میکند، به بیان دیگر برای این که باور ما نسبت به درستی یا نادرستی فعل و امر شخص الف موجه باشد باید اولا معیار و ملاکی منقح برای داوری داشته باشیم و ثانیا با روش استدلالی صحیح فعل و امر مزبور را بر معیار عرضه کنیم و درستی یا نادرستی آن را نتیجه بگیریم.
@soofar_channel