رسماتوسط انگشتای باریک و کشیده ی هیونگش به فاک رفته بود..
جوری که تصور دوباره لمس شدن بین پاهاش توسط هیونگش؛باعث رطوبت بین پاهاش میشد..
توی دستاش قایم شد،..
چندمین شبی بود که به یاد اون انگشتا بین پاهاش مرطوب شده بود؟.
-feeling
جوری که تصور دوباره لمس شدن بین پاهاش توسط هیونگش؛باعث رطوبت بین پاهاش میشد..
توی دستاش قایم شد،..
چندمین شبی بود که به یاد اون انگشتا بین پاهاش مرطوب شده بود؟.
-feeling