#هرم_کنکور، #پله_منفعت_گرایی_یا_تمدن_سازی
✍دکتر عبدالله گنجی
💥 مطالبه مقام معظم رهبری از دولت مبنی بر اینکه کاری کنید که نفرات اول کنکور معلمها باشند، بهمثابه آرمانی است که سالها ذهن نخبگان را به خود مشغول کرده است. در این نقطه آرمانی بعضا از ژاپن یا سوئد درباره شأن و رتبه معلمان در بین طبقات اجتماعی با حسرت یاد میشود. طبیعتا معلمی مسیر سرعت بخشیدن به رشد و کمال است و این امر مهمترین عنصر تشکیلدهنده شخصیت معلم در جامعه ماست.
شنیدهایم که گفتهاند: معلمی شغل نیست، عشق است، یا معلمی شغل انبیاء است. اما حقایق و زیست انسانی امروز گوشزد میکند که متاسفانه این جایگاه عظیم گرفتار «منزلت – معیشت» است و دیگر هیچ.
حال چطور میتوان در خانواده عیالوار آموزش و پرورش باتوجه به منابع کشور چنین سیاست مهمی را رقم زد؟
نقد کیفیت معلم در شرایط فعلی با نوعی محافظهکاری همراه است و احساس میشود هر نقدی توهین به کسانی است که در حداقل معیشت گرفتارند.
اما فراسوی معیشت، مشکلات دیگری نیز در حوزه معلمی وجود دارد که مخفی میماند یا بهخاطر معیشت، جسارت ورود به آنان وجود ندارد. خروجی آموزش و پرورش معمولا مورد نقد خانوادهها و رهبران است. آیا میتوان این نارضایتی را صرفا بهخاطر معیشت دانست؟
یا بهخاطر معیشت به ابعاد دیگر نارضایتی ورود نمیشود؟
بنابراین علاوه بر معیشت، ضوابط حاکمیتی و کیفیت نیروی انسانی را نیز باید بهعنوان عوامل آسیبزا مدنظر قرار داد.
به اکثر رشتههای برتر در هرم کنکور با نگاه پولسازی نگریسته میشود. افرادی که قبل کنکور به آن قله فکر میکنند، محاسبات احتمالی، خیالی و مطلوبی را مدنظر دارند که قطعیت ندارد ولی با امید بدان مینگرند اما در حیطه معلمی همه چیز روشن است. میدان مانور محدودی دارند و فرد محکوم به پذیرش شرایطی است که الان قطعیت آن را میداند و اگر احساس کند راه بهتری مییابد هرگز در این مسیر وارد نمیشود. از سوی دیگر، مدعای تمدنسازی بدون غلبه معلمان فرهیخته و نخبه ناممکن است.
امروز هرم کنکور دست پزشکهاست و رقابت برای قله هرم باعث شده ایرانِ بعد از انقلاب بهسرعت قطب پزشکی غرب آسیا شود و حقیقتا در حوزه پزشکی، در ایران انقلاب شده است. آیا شیفت این هرم به معلمی امکانپذیر است؟ شاید مهمترین عاملی که این مهم را از ذهن دور میکند همان عیالواری است و دولتها هم میگویند یکسوم بودجه کشور را آموزش و پرورش میبلعد و خود را مبرا از تعهد مضاعف میدانند. ورود به عرصه معلمی ارزشمند است اما راه سختی است. ارزشمندبودن و سختیهای آنرا چطور میشود با هم جمع کرد که شأن پیامبری نیز محفوظ بماند؟
✍دکتر عبدالله گنجی
💥 مطالبه مقام معظم رهبری از دولت مبنی بر اینکه کاری کنید که نفرات اول کنکور معلمها باشند، بهمثابه آرمانی است که سالها ذهن نخبگان را به خود مشغول کرده است. در این نقطه آرمانی بعضا از ژاپن یا سوئد درباره شأن و رتبه معلمان در بین طبقات اجتماعی با حسرت یاد میشود. طبیعتا معلمی مسیر سرعت بخشیدن به رشد و کمال است و این امر مهمترین عنصر تشکیلدهنده شخصیت معلم در جامعه ماست.
شنیدهایم که گفتهاند: معلمی شغل نیست، عشق است، یا معلمی شغل انبیاء است. اما حقایق و زیست انسانی امروز گوشزد میکند که متاسفانه این جایگاه عظیم گرفتار «منزلت – معیشت» است و دیگر هیچ.
حال چطور میتوان در خانواده عیالوار آموزش و پرورش باتوجه به منابع کشور چنین سیاست مهمی را رقم زد؟
نقد کیفیت معلم در شرایط فعلی با نوعی محافظهکاری همراه است و احساس میشود هر نقدی توهین به کسانی است که در حداقل معیشت گرفتارند.
اما فراسوی معیشت، مشکلات دیگری نیز در حوزه معلمی وجود دارد که مخفی میماند یا بهخاطر معیشت، جسارت ورود به آنان وجود ندارد. خروجی آموزش و پرورش معمولا مورد نقد خانوادهها و رهبران است. آیا میتوان این نارضایتی را صرفا بهخاطر معیشت دانست؟
یا بهخاطر معیشت به ابعاد دیگر نارضایتی ورود نمیشود؟
بنابراین علاوه بر معیشت، ضوابط حاکمیتی و کیفیت نیروی انسانی را نیز باید بهعنوان عوامل آسیبزا مدنظر قرار داد.
به اکثر رشتههای برتر در هرم کنکور با نگاه پولسازی نگریسته میشود. افرادی که قبل کنکور به آن قله فکر میکنند، محاسبات احتمالی، خیالی و مطلوبی را مدنظر دارند که قطعیت ندارد ولی با امید بدان مینگرند اما در حیطه معلمی همه چیز روشن است. میدان مانور محدودی دارند و فرد محکوم به پذیرش شرایطی است که الان قطعیت آن را میداند و اگر احساس کند راه بهتری مییابد هرگز در این مسیر وارد نمیشود. از سوی دیگر، مدعای تمدنسازی بدون غلبه معلمان فرهیخته و نخبه ناممکن است.
امروز هرم کنکور دست پزشکهاست و رقابت برای قله هرم باعث شده ایرانِ بعد از انقلاب بهسرعت قطب پزشکی غرب آسیا شود و حقیقتا در حوزه پزشکی، در ایران انقلاب شده است. آیا شیفت این هرم به معلمی امکانپذیر است؟ شاید مهمترین عاملی که این مهم را از ذهن دور میکند همان عیالواری است و دولتها هم میگویند یکسوم بودجه کشور را آموزش و پرورش میبلعد و خود را مبرا از تعهد مضاعف میدانند. ورود به عرصه معلمی ارزشمند است اما راه سختی است. ارزشمندبودن و سختیهای آنرا چطور میشود با هم جمع کرد که شأن پیامبری نیز محفوظ بماند؟