@attachbot dan repost
🌱🌱🌱
نگاهی دیگر (3)
🔥ابراهیم و آزمایش بزرگ
قسمت اول
✍اسدالله مرادی
🔹بی شک یکی از داستان های پر رمز و راز و شگفت انگیز قرآن، داستان حضرت ابراهیم است و فرمان خدا به ذبح فرزندش،آن هم به دست خودش!این داستانی است که مفسران بزرگ قرآن را در پیچیده و سبب شده است آنان از منظرهای گونه گون اعم از فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی به این داستان بپردازند. در این اندک مجال ما بیش تر از منظر تربیتی نیم نگاهی داریم به این داستان حیرت انگیز قرآنی .
این داستان در سوره صافات چنین بیان شده است:
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿١٠٠﴾[ابراهیم گفت]پروردگارا! به من [فرزندی] از شایستگان عطا فرما.
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ ﴿١٠١﴾پس او را به پسری بردبار مژده دادیم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿١٠٢﴾ پس چون همراه با پدر به حد کار و کوشش رسید،[ابراهیم به او]گفت:ای پسر دلبندم، همانا به خواب می بینم که تو را ذبح می کنم. پس بنگر[ که در این کار] نظرت چیست؟ گفت ای پدر! آنچه فرمان یافته ای انجام ده که اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت...
🔹در فرآیند نگارش این مقال، این پرسش در ذهنم جوشید و به جانم افتاد و مرا رها نکرد که در قربانگاه بر ابراهیم سخت تر گذشت یا بر اباعبدا... در قتلگاه؟ هر چه بیش تر اندیشیدم و در خود پیچیدم و حتی با اهل معرفت در میان گذاشتم، به جایی نرسیدم که نرسیدم! و به قول حافظ:« که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را»! و شاید به تعبیر مولانا: «کار دین جز حیرانی نباشد»! ...
ادامه مطلب در فایل 👇
منبع: رشد معلم / آذر /96
🌾🌾🌾
@tarbiat_farda
نگاهی دیگر (3)
🔥ابراهیم و آزمایش بزرگ
قسمت اول
✍اسدالله مرادی
🔹بی شک یکی از داستان های پر رمز و راز و شگفت انگیز قرآن، داستان حضرت ابراهیم است و فرمان خدا به ذبح فرزندش،آن هم به دست خودش!این داستانی است که مفسران بزرگ قرآن را در پیچیده و سبب شده است آنان از منظرهای گونه گون اعم از فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی به این داستان بپردازند. در این اندک مجال ما بیش تر از منظر تربیتی نیم نگاهی داریم به این داستان حیرت انگیز قرآنی .
این داستان در سوره صافات چنین بیان شده است:
رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِینَ ﴿١٠٠﴾[ابراهیم گفت]پروردگارا! به من [فرزندی] از شایستگان عطا فرما.
فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلامٍ حَلِیمٍ ﴿١٠١﴾پس او را به پسری بردبار مژده دادیم.
فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ قَالَ یَا بُنَیَّ إِنِّی أَرَى فِی الْمَنَامِ أَنِّی أَذْبَحُکَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ یَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ ﴿١٠٢﴾ پس چون همراه با پدر به حد کار و کوشش رسید،[ابراهیم به او]گفت:ای پسر دلبندم، همانا به خواب می بینم که تو را ذبح می کنم. پس بنگر[ که در این کار] نظرت چیست؟ گفت ای پدر! آنچه فرمان یافته ای انجام ده که اگر خدا بخواهد مرا از شکیبایان خواهی یافت...
🔹در فرآیند نگارش این مقال، این پرسش در ذهنم جوشید و به جانم افتاد و مرا رها نکرد که در قربانگاه بر ابراهیم سخت تر گذشت یا بر اباعبدا... در قتلگاه؟ هر چه بیش تر اندیشیدم و در خود پیچیدم و حتی با اهل معرفت در میان گذاشتم، به جایی نرسیدم که نرسیدم! و به قول حافظ:« که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را»! و شاید به تعبیر مولانا: «کار دین جز حیرانی نباشد»! ...
ادامه مطلب در فایل 👇
منبع: رشد معلم / آذر /96
🌾🌾🌾
@tarbiat_farda