دادستان میگوید که او اختلاس کرده و پول امانتی را به آفریقا نرسانده، او میگوید اصلا پولی در کار نبوده، احمدینژاد میگوید این حکم را وزیر امور خارجه انگلستان صادر کرده، مشایی میرود و حکم را جلوی سفارت انگستان آتش میزند، آن یکی میگوید اینها شانتاژ خبری هست، احمدینژاد میگوید دارد تاوان مردمی بودنش را پس میدهد...
از نظر من، همه ی اینها به یک اندازه محتمل اند. در مملکتی که طرف راست می ایستد و میگوید در قرآن کریم، اصلاً تاکیدی بر راست بودن خبر نشده و فقط باید حرف مصلحت آمیز زد، آدم باید به چه حرفی اعتماد کند؟؟
به علم اجمالی میدانم یک نفر این وسط دارد دروغ می گوید و تهمت می زند، اگر آن یک نفر احمدینژاد باشد، باید دید که آیا او یک دفعه دروغگو شد، یا قبلاً دروغ هایش مصلحت آمیز بود و لذا ایرادی نداشت...
پ. ن: سالهای خشکسالی و دروغ است، آیا بارانی خواهد بارید؟!
از نظر من، همه ی اینها به یک اندازه محتمل اند. در مملکتی که طرف راست می ایستد و میگوید در قرآن کریم، اصلاً تاکیدی بر راست بودن خبر نشده و فقط باید حرف مصلحت آمیز زد، آدم باید به چه حرفی اعتماد کند؟؟
به علم اجمالی میدانم یک نفر این وسط دارد دروغ می گوید و تهمت می زند، اگر آن یک نفر احمدینژاد باشد، باید دید که آیا او یک دفعه دروغگو شد، یا قبلاً دروغ هایش مصلحت آمیز بود و لذا ایرادی نداشت...
پ. ن: سالهای خشکسالی و دروغ است، آیا بارانی خواهد بارید؟!