تکرار واژه ها 🌱


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


بخشی از افکاری که توی ذهنم ،رژه می روند گاهی هم می رقصند را روی صفحه چت اینجا به اشتراک می گذارم.. 🌱
" لحظه "

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri




این دنیا را سر و پایانی نیست...


#کلیدر

@tekrarevazheha1399


«یَا رَبِّ إِنَّ لَنَا فِیکَ أَمَلاً طَوِیلاً کَثِیراً.»

خدایا ما رو تو خیلی حساب کردیم...


@tekrarevazheha1399


سحری به وقت خودم..
یک کاسه ی پر شیر برنج با سرشیر و نان محلی روی سفره حصیری که مادر داده میگذارم می نشینم...
کتری دارد قل قل می کند.
امشب قهوه نخوردم، چون غروب کمی حالم بد شد...
بروم که بچه را بخوابونم و بشینم به کتاب خوندن...
دارم برنامه خوابم را تنظیم میکنم...


#ماه_رمضان


@tekrarevazheha1399


خطاب به پدر...


برای آرام كردنِ دِلَم
ديگر نوشتن فايده ندارد
فقط بايد باشی
تا ببوسمت.




@tekrarevazheha1399


گاهی وقت ها که دلتنگ پدر می شوم، یک پیراهنی ازش برداشتم همان پیراهنی که قبل رفتن به بیمارستان از تن در می آورد و روی تشک و پتویش توی هال می اندازد را برداشتم و لای پلاستک نگه داشتم که عطر تن پدر دارد را در می آورم بو می کنم و می گذارم سرجایش که هوا عطر تنش را ندزد . مثل همین حالا انگار خود پدر کنارم نشسته و دارد با من حرف می زند. به ظاهر آرام می شوم اما از درون متلاشی ام....
کاش می شد یک دقیقه از جایی که خوابیده بلند شود و بیایید بغلم کند و دوباره برود...

#لحظه


💔

@tekrarevazheha1399


آفتاب که می‌تابد، پرنده که می‌خواند، نسیم که می‌وزد، با خودم می‌گویم حتما حال تو خوب است، که جهان این همه زیباست …


@tekrarevazheha1399


مهم‌ترین چیز در روابط انسان‌ها گفتگو است، اما مردم دیگر با هم حرف نمی‌زنند، به هم گوش نمی‌کنند ؛
آن‌ها سینما می‌روند ،
تلویزیون تماشا می‌کنند ،
به رادیو گوش می‌دهند ،
کتاب می‌خوانند ،
پست‌های روی اینترنت را به روز می‌کنند ،
اما تقریباً هرگز با هم صحبت نمی‌کنند!

اگر بنا داریم دنیا را تغییر بدهیم، چاره ای جز این نیست که از نو برگردیم به دورانی که جنگجوها دور یک آتش جمع می‌شدند و برای هم قصه تعریف می‌کردند ...

#پائولو_کوئلیو

@tekrarevazheha1399


اگر اشتباه نکنم امروز بیست سوم ماه رمضان است.
سفره را هنوز پهن نکردم.
چایی هم دم نکردم.
سالاد درست نکردم.
فکرم پیش پسرک است داشتم بهش غذا می دادم سرش محکم خورد به لبه ی مبل از شدت ترس حالت تهوع گرفتم.‌
و دست دلم به هیچ کاری نمی رود.
ساعت هفت وچهار دقیقه اذان می گوید.
الان ساعت هیجده و سی و هشت دقیقه است. بوی غذا توی خانه پیچیده ولی من حوصله اش را ندارم..
می گذارم دقیقه ی آخر بعد بلند شوم. مثل کنه به پسرکم چسبیدم.. و هی بوسش می کنم.
این روزها زیاد بهش توجه نمی کنم دیشب هم گوشه ی چشمش را زخم کرد..
بروم باهاش بازی کنم شاید یادمان برود

#لحظه

@tekrarevazheha1399


این گوشه نشستم ، و توی قلعه چمن توی خانه ی بابقلی بندار می چرخم، کنار نورجهان نشستم توی اتاقش زیر لحاف خزیده دارد از درد می نالد.
از خانه ی ماه درویش که دیگر نمی تواند بلند شود..
لالا و دونه انداختن برای شیدا اما بابقلی برمی دارد...
از موسی ..
از شیرو و دلاور..
از ستار.
از عباسجان ..
از گل محمد و خان نائب و فربخش ...
از سوزاندن ریش ملامعراج ...
از خشم خان محمد ...
از هرچیزی دارم میخونم ،آگاه می شوم..
اما نمیدونم چرا فقط این گل محمدها توی قصه ها هست!!!!!
فکر کنم آدم هرچیزی را که دوست دارد ،تصور می کند و خیال می کند با آن خیال هم زندگی میکند.. من توی دنیای واقعی گل محمد کم دیده ام ،اما زود هم نابود شدند...
گل محمد ها باید باشند..
یا یوسف زری در سوشون...


#کلیدر

@tekrarevazheha1399


بگذار دوام آوردن، هنرِ تو باشد...



@tekrarevazheha1399


《 آخر یک دم آرام نمی گیری ،تو؟ 》

آرام؟ آرام برای چی باید گرفت؟ وقتی بمیریم، خود به خود آرام می گیریم.‌پیش از آنکه بمیریم که نباید بمیریم!

#کلیدر
@tekrarevazheha1399


« ‏یا انیسَ مَن لاانیسَ لَهُ... »

+ای همدم آن کس که همدمی ندارد

@tekrarevazheha1399


گاهی باید باخت تا بُرد...


@tekrarevazheha1399


مینشینم با نبودت جمعه داری میکنم ...



@tekrarevazheha1399


اینقدر خسته ام که گریه ام هم نمی گیرد...
فقط لبخند می زنم..
اما از درون متلاشی ام....


#لحظه


@tekrarevazheha1399


مهم نیست عادت کردم....

@tekrarevazheha1399


دلم عشق می خواهد
یار باشد
و دشت و باران
و صدای آواز پرندها
و یک فنجان قهوه تلخ که طعم گس روی لبانم حس کنم و هی با زبانم بچشم و مزه مزه کنم و ندانم این طعم گس تلخی قهوه است یا سختی روزهای بی پناهی است...

دلم همه چیز میخواهد جز مرگ.. مرگ وقتی می آید هم طعم تلخی دارد..
من امشب دلم میخواهد بخوابم به هیچ چیز فکر نکنم همین..


#لحظه


@tekrarevazheha1399


گاهی وقت ها آدم غرق در خیالات می شود و از ارزوهایش حرف می زند، جوری حرف می زند‌ می نویسد‌ تصور میکند انگار دارد زندگیشان می کند مثل همین آرزوی های که دائم ازشان حرف می زنم... گاهی وقتها نمی توانی بفهمی کدام حقیقی است کدام خیال...
اما من توی ذهنم همه جا می روم و جوری می نویسم که انگار دارم زندگیشان میکنم و لذت می برم..

نویسنده که همیشه می نویسد ،قرار بر این نیست که این لحظه ها را زندگی کرده است.

#لحظه


@tekrarevazheha1399


سیگار پشت سیگار
دارم نفس کم میارم...
توی این چاله ای بنام زندگی گیر کرده ام. کاش یکی را داشتم که دوستم داشته باشد و به من عشق را بچشاند. تشنه ی عشقم. عشق پاک،عشق حقیقی، عشق راستی...

#لحظه

@tekrarevazheha1399

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

98

obunachilar
Kanal statistikasi