امروز در هیاهوی جمعیت پرسه میزدم برای فقط یک مکان آرام. برای فرار از آن جمعیت دیوانه با "ط"
برای بوسیدن لب های خیست!
برای رقصیدن در ترقوه های برجسته ات!
برای خم شدی روی دستانت و حس کردن طعم لبانت!
برای نفس های بی وقفه ط :)!
که گاهی مشخص میشد نفس هایت در تگنا قرار میگیرد و صدایی رسا و با ریتم میدهد صدایی که درونش حرفا ها نهفته!
نفس هایی که صدایشان زندگی ام به جریان می اندازد دلبرکم:)!
برای بوسیدن لب های خیست!
برای رقصیدن در ترقوه های برجسته ات!
برای خم شدی روی دستانت و حس کردن طعم لبانت!
برای نفس های بی وقفه ط :)!
که گاهی مشخص میشد نفس هایت در تگنا قرار میگیرد و صدایی رسا و با ریتم میدهد صدایی که درونش حرفا ها نهفته!
نفس هایی که صدایشان زندگی ام به جریان می اندازد دلبرکم:)!