دیونیسوس


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


Music is the language of the memory 🎶
ارتباط با ما:
*** درباره‌ی ما
https://t.me/tosurvivemus/2128

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


باید امشب بروم.
باید امشب چمدانی را
که به اندازه پیراهن تنهایی من جا دارد، بردارم
و به سمتی بروم



سهراب



Ghost of a child/ Amine Bouhafa


https://t.me/tosurvivemus

245 0 10 1 10

زندگی تلخ است ژولیو
و من نمیتوانم آواز بخوانم
هنگامی که در پس پنجره ی تنگ زندان
در پس گوش های آهنین
چهره های مبارزان فشرده است
در حال نگریستن به جاده با اندکی درختچه های غبار گرفته ی فلفل
در حال گوش دادن
به صدای کودکی در بیرون نانوایی
و صدای سازدهنی غمناک غروب در پس تپه ها
در فرادست ها قطار لاریسا سوت می کشد
درون سوتش عطر دشت های درو شده ی تسالی را حمل میکند
آخر،فکرش را بکن،بیرون شب فرا برسد آرامگام
شبی یونانی همه شفافیت و صفا

چراغ ها
در آبجو فروشی های روباز بلوار آلکساندرا روشن بشوند در هوا
عطری از ماهی ریزه های سرخ کرده و هلو
و این چهره ها همچنان فشرده شده در پس میله ها باقی بمانند
همچنان که شاخکی ستاره می چینند که در خواب شان ببویند
بشنوند که نیرویشان عاطل و بیکار دنده های شان را بکاود و بتراشد
صدای گام زندانبان را در دهلیز بشنوند
صدای چرخیدن کلید بزرگ را در قفل در بشنوند
و یک نفس انتظار بکشند آزادی و صلح را…



یانیس ریتسوس



Standing at the crossroads/ John lee Hooker
Genre: Blues



https://t.me/tosurvivemus


حوریان و مو پریشان ها هم آوا:
او ز روزن های عطر آلود
روی خاک لحظه های دور می بیند گلی همرنگ،
لذتی تاریک می سوزد نگاهش را.
ای خدای دشت نیلوفر!
باز گردان رهرو بی تاب را از جاده رویا.
- کیست می ریزد فسون در چشمه سار خواب ؟

سهراب



A dream of you/ Far Caspian
Genre: indie


https://t.me/tosurvivemus


من تو رو دوست دارم. فقط تو رو دوست دارم. حتی در سیبری....


( دمیتری وقتی مست بود خطاب به گروشنکا)

( سیبری اون زمان به زندانش معروف بود و اینجا دمیتری به نوعی از آینده خود به گروشنکا گفت).


Piano concerto in G minor/ Mendelssohn



https://t.me/tosurvivemus

489 0 24 1 12

دلم - دیوانه - بودن با ترا می‌خواست
سروش آوازها می‌خواند، مسحور ِ شکوه ِ شب
ولی مسکین دلم، انگشت خاموشی نِهان بر لب
شنودن با تو را می‌خواست
به حسرت آنچنان می‌گفت از"آن شب‌ها"ی رویایی
که پنداری نبیند هیچ از"این شب‌ها"
"خوشا"می‌گفت، با ناخوش‌ترین احوال، سر در چاه تنهایی:
"خوشا، دیگر خوشا، آن نازنین شب‌ها!

اخوان




The sleeping beauty/ Tiamat
Genre: Doom metal



https://t.me/tosurvivemus


مرگ کوچک
قسمت دهم

وطن دوم ما اما وطنی‌ست که در آفاق ذهن ما خانه دارد. وطنی‌ست روشن و دل‌انگیز با رنگ‌های شفاف و دیده‌فریب.
در آن رودکی چنگ برمی‌گیرد و سرود شادی و نغمه‌ی می و مستی می‌نوازد و فردوسی داستان دلاوری‌های قهرمانان ما را با آهنگی پهلوانی سر می‌دهد.

خیام شگفتی حیات و سرگردانی انسان را باز می‌نماید؛
ابوسعید از صفای درون و دستگیری مردمان و پرهیز از خودفروشی سخن می‌گوید؛
نظامی ظرایف عشق و شوق را با قلم‌‌موی کلمات به استادی ترسیم می‌کند و ما را به تامل در حکمت و اخلاق می‌خواند؛
سعدی آدمیت و عدل‌پروری و پوزش‌پذیری و خدمت به خلق و زیبایی آنها را در نظر ما ترسیم می‌نماید و با چنگ و دف به عاشقی و دلدادگی و تماشای جلوه‌های طبیعت دعوتمان می‌کند
و مولوی شور و شیدایی خود را به بانگ بلند به گوش‌ها می‌رساند؛
حافظ پرده از زرق صوفیان و ریای زاهدان و سالوس مفتیان و محتسبان برمی‌گیرد و نوای عشق و آزادگی را به آهنگی لطیف در گوش ما زمزمه می‌کند.

در گستره‌ی شوق‌انگیز این وطن، نقش‌های شگفت با خطوط رقصان و رنگ‌های درخشان از زیرِ دست نقاشان و نسخه‌پردازان بیرون می‎آیند و بناهای خوش‌ساخت با کاشی‌های رنگین و گنبدها و ستون‌ها و طاق‌های دیده‌نواز به دست معماران به‌پا می‌خیزند و افق شهرها را در گرگ‌ومیش غروب به قامت مرموز و موقر خود زینت می‌بخشند.

خوشنویسان چیره‌دست با قلمی ساحر شعری از پیچ‌وخم حروف بر صفحه‌ی کاغذ می‌نشانند و نقره‌کاران و خاتم‌سازان و حکاکان وسایل و ابزار زندگی را به صورت اثری دل‌ربا در برابر ما می‌گذارند.

در آفاق این وطن نمونه‌های الهام‌بخشی از عطوفت و بنده‌نوازی و تساهل و مدارا و صفای باطن هست؛ خار از پای یتیم کندن و اشک از گونه‌ی بینوایان ستردن و تهی‌دستان را دستگیری کردن و پوزش گناهکاران را پذیرفتن و پدر و مادر را سپاس داشتن و بر حیوانات ترحم اوردن و خطاهای خود را به خاطر داشتن و فروتنی گزیدن هست؛
وطنی آراسته و فرح‌بخش که می‌توان بدان سرافراز بود و در بستر امنِ آن جای گرفت و دیده و دل را به لقای آن خوش داشت.

وطن خاکی ما پیوسته در معرض آفات است و وطن معنوی ما، برعکس، از گزند باد و باران و دست‌برد ویرانگر حوادث در امان. درخشش آن را تیرگی اعمال ما زایل نمی‌کند.
گنجی است که از آنِ ماست، آفتابی است که پیوسته می‌تابد؛ زنده و پایدار است. بر ماست که این وطن را زیباتر و تابناک‌تر کنیم."

پژواک کلمه‎هایش تمام کوهستان‌های ذهنم را درنوردید؛ از فوجی آرام و خجالتی تا دماوند قدبلند و خودپسند، از یخچال‌های بی‎صدا و پرادعای آلپ تا دامنه‌های وسیع و سربه‎زیر کیلیمانجارو. یارشاطر با پاهایی که می‎لرزند و قدم‎های که مصمم‎اند دور میشود تا خودش را به خیابان پنجم نیویورک و دفتر کارش در بنیاد ایرانشناسی ایرانیکا برساند.

وطن چه بود؟ آغوش گرم کسی که دوستش داریم؟ زبانی که در آن آرام می‎گیریم؟
پنهان در پوست موسیقی و شعری که بارها زیر لب زمزمه کرده‎ایم؟
زمینی که پاهایمان با آن گره می‎خورد؟ خاکی که هرچند پیر و بیمار و رنجور، ما را به خانه می‌رساند؟
نقطه‌ی مقابل خانه و خاک و ریشه کردن، بی‌خانه‌گی و بی‌خاکی و بی‌وطنی نیست. برهوت است.

برهوت، جایی‌ست وسیع شاید حتی خوش‌آب‌وهوا همراه با امنیت و آسایش اما همینجاست که برهوت آغاز می‌شود؛ برهوت اجتماعی، برهوت فرهنگی، جای تکاپو و بی‌قراری و تشویش و اضطراب همگانی را سکوت فرا می‌گیرد؛ سکوتی مه‎آلود مملو از فقدان و خاموشی و از نبض‌افتادگی، سکوتی سنگین در خلا، بدون هیچ چنگآویزی، سکوتی بی‌سهم و پادرهوا. سکوتی از سهیم نبودن که قلب تپنده‌ی برهوت است.
#راز
#مرگ_کوچک10


سایه های ما ...
همچو گلهایی که مستند از شراب شبنم دوشین
گویی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمه هایی را که ما هرگز نمی خوانیم
نغمه هایی را که ما با خشم
در سکوت سینه می رانیم
زیر لب با شوق می خوانند

فروغ



Castaway Angeles/ Leprous
Genre: progressive rock



https://t.me/tosurvivemus


ساقیا برخیز و درده جام را
خاک بر سر کن غم ایام را

حافظ


Serenade for strings in C major/ Tchaikovsky



https://t.me/tosurvivemus


آنتوان چخوف


https://t.me/tosurvivemus


پهنه چشمانم جولانگاه تو باد، چشم انداز بزرگ!
در این جوش شگفت انگیز، کو قطره وهم؟
بال ها ، سایه پرواز را گم کرده اند.

سهراب



Faded florescence/ Lights&motion
Genre: post rock



https://t.me/tosurvivemus

679 0 25 2 10

امروز با یکی از شاگردام که حدود ۵۴ سالشه، صحبتمان به موزیک کشیده شد.
گفت که حدود سال ۶۷، یعنی اواخر جنگ، اسکورپیونز و ای سی دی سی و گروه های موزیک راک اون زمان رو با چه بدبختی پیدا می‌کرده و با دوستاش گوش میکرد.
خیلی سورپرایز شده بودم با شنیدن چنین چیزی، اینکه آدمای اون نسل با وجود گرفتاری های زیاد دنبال چنین گروه هایی بودن،
دوره خفقان فرهنگی،
دوره ای که حتی داشتن نوار کاست میتونست به بازخواست و بازداشت و حتی زندانی شدن برسه،
من اون زمان تازه بدنیا اومده بودم،
بزرگتر که شدم فضای شنیدن موزیک دیگه باز بود.
حالا دیگه کمیته و ماشین های جیپ پاسدار نبود که بهت گیر بدن. این بار خود مردم بودن که تو رو مسخره میکردن.
همه بعد از جنگ غمگین بودن، پس به اندکی شادمانی نیاز داشتن.
چی بهتر از خالتورهای لس آنجلسی.
حاضر و آماده. در ارتباط مستقیم با حکومت وقت اما در فضایی به اصطلاح آزاد.
تزریق موسیقی با احتیاط کامل انجام میشد. آدم های فاخر حتی توان نفس کشیدن هم نداشتن. عده ای هم با رویکرد پیوستن به سینما تونستن کمی موسیقی خوب در فیلم های صد من یه غاز اون زمان به جامعه نشون بدن. اما این مردم بافتشان پیوند خورده بود با ته استکان عرق و شش و هشت.
راک کیلویی چنده، کلاسیک که پشم، راک اندرول و جز و بلوز هم که دیگه پیشکش.
در سالهای اخیر، بارها آدمهای با استعداد و گروه های موزیک خوب، با هزار جور مشکل مالی و بدبختی نامی به هم زدن، اما فقط برای یه مدت کوتاه.
فضا فقط برای لمپن ها باز میشه.
حکومت؟!
البته.
باعث و بانی اما در ذهن مردم ریشه دوانیده. اگر قبلا چهارتا آهنگساز خوب بودن، حالا دیگه اونها هم نیستن. امثال بابک بیات دیگه نیستن و اگر هم زنده باشن دیگه توانی براشون نمی‌مونه و تو عزلت دق میکنن.
فضا فضای شو آف های سوشال مدیا شده.
جامعه ای که موسیقی خوب گوش نده مبتلا به
یه فقر اجتماعی فرهنگی عمیقه.


https://t.me/tosurvivemus


جنگ تنهایی با یک آواز

سهراب



The words/ soen
Genre: progressive rock



https://t.me/tosurvivemus

673 0 38 5 11

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
و شاخه‌ها سرفرود می‌آورند، خم می‌شوند،
و شما را با سایش‌های طولانی نوازش می‌کنند
نوازش کنان آهسته از روی زمین
بلند تان می کنند؛
و درخت شما را میان بازوان نیرومند خود می گیرد،
درختِ شادمان و لرزان
که در روشنی می درخشد.


شارل وان لربرگ





https://t.me/tosurvivemus


من برای تو و ماه آواز خواندم
اما تنها ماه
آواز مرا به خاطر سپرد
من آواز خواندم
و این نغمه های بی پروا
رها از قلب و حنجره
اگر تنها در یاد ماه مانده باشند
باز هم لطف بزرگی است



کارل سندبرگ


Colors/ Airbag& Bjorn Riis
Genre: progressive rock



https://t.me/tosurvivemus

695 0 21 3 11

مرگ کوچک
قسمت نهم

علی همینطور که از رابطه‌اش با دماوند می‌گوید و جنس و مدل سنگ‎ها و انواع گیاهان خارا و تاریخچه پر رمز و راز کوه، یاد مقاله‌ی ریشه در خاک می‎افتم.
"برای من سرزمینی که در آن زاده شده‎ام و نیاکانم در خاک آن خفته‌اند نقش معنادهنده و هویت‌بخش دارد، به گونه‌ای وقتی در هوای آن دم می‌زنم، به آسمان آن می‌نگرم و بر روی خاکش گام می‌نهم گویی با خودم هستم. پنداری من بخشی از آنم و آن از آن من است."

برای من که هیچ وقت آدم طبیعت‎گرد و اهل گشت‌وگذار نبوده‌ام و بیشتر عمرم را در شهرهای نخراشیده و خیابان‌های شلوغ گذرانده‌ام، حرف‎های علی سانتی‎مانتال به نظر می‌رسد.
این قصه‌های کوه و جنگل و “یکی شدن با طبیعت” بیشتر شبیه نقل قول‌های فانتزی فیلم‌های مستند است که آدم‌های موفق و به‎دردبخور بعد از مهاجرت و عبور از چالش سالهای اول به آن می‌چسبند.

از آن ژانرهایی ست که ایرانی‎های امریکا و اروپادنیا آمده میزنند؛
آنهایی که می‎توانند در پاسخ به سوال پرتردید خارجی‌ها وقتی با چشم‎های نیمه‎درشت و لب‎های نصفه‎غنچه می‌پرسند: "اوه ایران یا عراق؟ کدام؟ درست نشیندم؟" می‎توانند سیاهه‎ای از تقاوت‎های دو کشور و فرهنگ غنی پارسی را رو کنند و...

اینجاست که او با نود سال سن زمزمه‎کنان با این شعر ظاهر می‎شود :رهرو منزل عشقیم و ز سرحد عدم تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم."

با کتی چهارخانه، کراواتی سرخ و چشم‌هایی همیشه مومن به ایران، همراه با جعبه‎های چوبی پر از خاک دردست و بنفشه‎هایی که در آن کاشته و هرجا بخواهد با خود می‎برد.
او که تمام سالیان عمر و تمام گوشه‌کنار تن‌ش، گلدانی گشوده است که انگار همه خاک وطن را در آن ریخته باشند.
او که هفتاد سال است که در آن خاک ملتهب و بی‌قرار زیست نمی‌کند اما بزرگترین، امن‎ترین و استوارترین زادگاه و زیستگاه و وطن را در زبان فارسی ساخته است.

صدای احسان یارشاطر مثل موجی که از دوردست‎های دریا خیز برمی‎دارد و خودش را به ساحل می‌رساند آرام آرام اوج می‎گیرد و میان شاخه‎های درختان ذهنم جاری می‎شود

"ما دوگونه وطن داریم. یکی آن‌که میان دریای مازندران و خلیج فارس قرار دارد، با کوه‌های بلند و رودهای کم‌آب و صحراهایی فراخ و ریگزارها و شوره‌زارهایی گرم و خشک و بیشه‌هایی که از چند قرن پیش، باز رو به کاستی داشته است

و درختانی که نسل بسیاری از آنها را تبر زغال‌گران و ارّه‌ی تخته‌سازان برانداخته است، با دهکده‌هایی بیشتر کم‌حاصل و تنگ‌دست و شهرهایی عموماً بی‌نقشه و بازیچه‌ی مطامع زمین‌خواران؛ وطنی که بارها به سّم اسبان مهاجمان ترک و تازی و تاتار کوفته شده و باز با تن ناتوان به پا خاسته و به درمان زخم‌های خود پرداخته تا یورش و غارت بعدی را مهیا شود؛

وطنی که زندگی دنیایی‌اش غالباً دستخوشِ آزار و ستم حکمرانان و از و خشونت باج‌ستانان و تجاوز کارفرمایان، و زندگی عقبایی‌اش در گرو انذار و تهدید دین‌فروشان و سالوس جبّه‌پوشان و فریب روحانی‌نمایان بوده است؛

وطنی که تاریخش ماجرای آشفته و خون‌آلودی است که غم‌نامه‌های سوزناک در قبال آن رنگ می‌بازند؛ وطنی که از چند قرن به این طرف فتور سالخوردگی و فرسودگی گام‌های آن را سست و ناتوان کرده و آن را توشه‌خوار تمدنی بیگانه و پیرو صنعتی زبردست و بالنده ساخته است.
هر از چندی برای درمان درد پنهان خود دست در دامن شیوه‌ای می‌زند و علاج تازه‌ای را می‌آزماید، اما ضعف درون، نقش‌های او را باطل می‌کند و بر حسرتش می‌افزاید.
#راز
#مرگ_کوچک9


فروغی، کسی که قبل و بعد از انقلاب زندانی شد، تبعید شد، اما صداش بیشتر شنیده شد.


Koucheye shahre delam/ Fereydoon Foroughi& Kourosh Yaghmai
Genre: psychedelic rock



https://t.me/tosurvivemus

690 0 40 3 19

در کوچه‌های نجیب غزل‌ها که چشم تو می‌خواند
گهگاه اگر از سخن باز می‌ماند
افسون پاک منش پیش می‌راند
ای شط پر شوکت هر چه زیبایی پاک
ای شط زیبای پر شوکت من
ای رفته تا دوردستان
آنجا بگو تا کدامین ستاره ست
روشن‌ترین هم‌نشین شب غربت تو؟

اخوان



Lake of Tears/ L'ame immortelle
Genre: darkwave metal



https://t.me/tosurvivemus


دلتنگی
خوشه انگور سیاه است
لگدکوبش کن
لگدکوبش کن
بگذار ساعتی
سربسته بماند
مستت می‌کند اندوه


شمس



Drive home) Steven Wilson
Genre: progressive rock



https://t.me/tosurvivemus

734 0 42 2 20

طنین آرام صدایت
به گوش می‌رسد
چونان آواز پرنده‌ای در بند
که خواب را از سر می‌پراند.

نگاه‌ات را در می‌یابم
و چشمان نیل‌گون‌ات
در اشتیاق تو
روح‌ام را می‌فرازد.

چه خوش می‌گریم
در میانه‌ی شادمانی‌ام:
آه، تا در بَرَت گیرم
جایی حوالی قلب‌ام.


لرمانتوف


We'll meet again/ The ink spots
Genre: classic Jazz



https://t.me/tosurvivemus

754 0 34 3 18

چشمان را بسپاریم ، که مهتاب آشنایی فرود آمد.
لبان را گم کنیم، که صدا نا بهنگام است.
در خواب درختان نوشیده شویم ، که شکوه روییدن در ما می گذرد.
باد می شکند ، شب راکد می ماند. جنگل از تپش می افتد.
جوشش اشک هم آهنگی را می شنویم ، و شیره گیاهان به سوی ابدیت می رود.

سهراب



Concerto No 1/ Rachmaninoff
Genre: Piano concerto



https://t.me/tosurvivemus

771 0 27 2 11
20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.