هوا مه بود
مهی که کودکان را در آغوش می گرفت
خانه ها کم رنگ و دیدن دشوار بود
چشم،چشم را نمی دید
خویش چشمانم ناتوان از دیدن تو بود
عینک زدم و سیمای زیبایت را تماشا کردم
از دور مانند فرشته کوچکی شادی میکردی و میخندیدی
من در مه خنده هایت گم شده بودم
خنده هایت برایم موسیقی است ای عزیز تر از جان
مهی که کودکان را در آغوش می گرفت
خانه ها کم رنگ و دیدن دشوار بود
چشم،چشم را نمی دید
خویش چشمانم ناتوان از دیدن تو بود
عینک زدم و سیمای زیبایت را تماشا کردم
از دور مانند فرشته کوچکی شادی میکردی و میخندیدی
من در مه خنده هایت گم شده بودم
خنده هایت برایم موسیقی است ای عزیز تر از جان