#شعر_زیبای_به_خود_آی
نه مرادم نه مریدم نه پیامم نه کلامم نه سلامم نه علیکم
نه سپیدم نه سیاهم
نه چنانم که تو گویی
نه چنینم که تو خوانی
و نه آنگونه که گفتند و شنیدی
نه سمائم نه زمینم
نه به زنجیر کسی بسته ام و بردۀ دینم
نه سرابم نه شرابم
نه برای غم تنهایی تو یار شبابم
نه گرفتار و اسیرم
نه حقیرم
نه فرستادۀ پیرم
نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم
نه جهنم نه بهشتم
چُنین است سرشتم
این سخن را من به امروز نه گفتم، نه نوشتم
بلکه از روز ازل با قلم نور نوشتم
که حقیقت نه به رنگ است نه بویی نه به های است نه هویی
نه با این است نه اویی نه به جام است نه سبویی
گر به این نقطه رسیدی
به تو سر بسته و در پرده بگویــم
تا کســی نشنـود این راز گهــربـار جـهان را
آنچـه گفتند و سُرودنـد تو آنـی
خودِ تو جان جهانی
گر نهانـی و عیانـی
تـو همانی که همه عمر بدنبال خودت نعره زنانی
تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی
تو خود اسرار نهانی
تو خود باغ بهشتی
تو بخود آمده از فلسفۀ چون و چرایی
به تو سوگند
که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی
نه تو جزیی بل به افلاک بزرگی
نه چو آبی به سَبوئی بل خود آب حیاتی
تو خود اویی بخود آی
تا در خانه هرکس ننشـــینی و
بجز روشنــی شعشـعۀ پرتـو خود هیچ نبـینـی تا
گلِ وصل بـچیـنی.
مولانا
کانال«حقيقت هاى پنهان»
🆔
https://t.me/vgegt