“𝙨𝙤𝙪𝙡 𝙝𝙚𝙖𝙡𝙚𝙧


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


"بـَـر‌بــاد‌رَفــتـه"

𝘼𝙣𝙙 𝙮𝙤𝙪𝙧 𝙖𝙧𝙩𝙞𝙨𝙩'𝙨 𝙝𝙖𝙣𝙙𝙨 𝙥𝙖𝙞𝙣𝙩 𝙢𝙮 𝙜𝙧𝙖𝙮 𝙨𝙤𝙪𝙡.
𝐯𝐢𝐜𝐭𝐨𝐫;
http://t.me/HidenChat_Bot?start=5492301262
𝐀𝐫𝐭𝐚;
t.me/HidenChat_Bot?start=5841729345

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


𝑆𝑎𝑘𝑢𝑟𝑎🌸🌱 dan repost
فورکنین پست فیومو ازتون فور کنم.


𝗟 ' 𝟲𝟭𝟳 . dan repost
چندتا دال افتخار میدن ؟!


.


ᴊᴇᴏɴʀᴏᴢᴀʟɪɴ dan repost
فورکنین پستی که میخواین ویو بخوره رو ریپ بزنین فور کنم اینجا.


-Месяц dan repost
فور کنید نکته منفی و مثبت چنلتونو بگم .
*تا وقتی خط بخوره .


𝗟𝗼𝘃𝗲 𝗮𝗻𝗱 𝗵𝗮𝘁𝗲. dan repost
فور کنید دیلیاتون رو ببینم،خوشم اومد جوین شم-


𝕭𝖑𝖆𝖈𝖐...𝖂𝖎𝖙𝖍 ♡ dan repost
920?
فور کنید رندتون کنم و به چند نفر رندوم سناریو بدم.




28 dan repost
1960?!
فور کنید وایبتونو تو دو کلمه توصیف کنم.


𝗟 ' 𝟲𝟭𝟳 . dan repost
1.170؟
فور کنید هروقت به عدد رسیدم ازتون فور میکنم .


فور‌کنید‌،پست‌فیومو‌فور‌کنم.


4تا‌عروسک‌میاد‌اینجا‌200‌بشیم؟




من‌اومده‌بودم‌تا‌تیرگیاتو‌به‌دوش‌بکشم‌جونگکوکا..
اومده‌بودم‌تا‌صاحب‌لبخندات‌باشم..
سردیتو‌به‌اغوش‌بکشم..
نفس‌باشم‌تو‌بی‌نفسیات..
نور‌باشم‌تو‌تاریکی‌هات..
پناه‌باشم‌تو‌بی‌پناهیات..
امید‌باشم‌تو‌ناامیدیات..
تو‌اگه‌سینمو‌میشکافتی‌بازم‌به‌خودت‌میرسیدی!
ولی‌هی..
تو‌باعث‌شدی‌بچشم‌اون‌حس"طرد‌شدن‌"رو..
‌اما‌ندیدی..
ندیدی‌برات‌چجوری‌عاشقی‌کردم.






از ماشین پیاده شد و با نگاه تو خالیش رو به آسمون که نم نم می‌بارید خیره شد.
اونم غمگین بود درسته؟
اونم از دست داده بود؟
چجوری میتونست باور کنه قلبشو از دست داده؟
چرا نیست تا با حرفاش بهش آرامش بده؟
دستای سردشو به صورتش که خیس شده بود کشید
-قربان دارید‌ خیس میشید.
چتر رو بالاسر رئیسش گرفت که بعد از فوت پسرش دوباره به حالت قبلی خودش برگشته بود.
-مین..همرو از ویلا خارج کن.نمیخوام کسی اینجا باشه.
-اما قربا..
-این یه دستوره!
وارد حیات ویلا شد و حتی سرشم بلند نکرد که ببینه چه خاطرات قشنگی با پسرش تو گوشه به گوشه این حیات داشته..
اون سهمش از قلب از دست رفتش فقط خاطراتش بود.
دستشو به سمت دستگیره در برد.با باز کردنش موجی از گرما به صورتش کشیده زد و چیزی که باعث شل شدن پاهاش شد‌ عطر نعناع دست سازش که تو خونه پیچیده بود! سرشو تکون داد و دوباره.. "عطرش هست ولی خودش نیست."
این جمله‌‌ انگار نمی‌خواست دست از اکو شدن تو سر این مرد دست برداره.
پوزخندی زد.کتشو درآورد و گوشه‌ای انداخت و دو دکمه اول پیراهنش رو باز کرد.
-جئون تهیونگ..چجوری به خودت اجازه دادی بدون من بری؟
خنده سردی کرد و جام شرابشو پر کرد.
-مگه بهت نگفتم نابودم می‌کنه نبودت؟
من تورو زیر اون خاک سرد فرستادم..و هی..
من الان زنده نیستم؛میدونی چرا نعناع؟
چون من روحمو پیش تو جا گذاشتم.
نفس عمیقی کشید و به جام شراب تو دستش خیره شد.
به فکر من نبودی قلب؟
به فکر من نبودی که قراره چجوری روزامو بدون تو بگذرونم؟
مگه نمیدونستی من معتاد عطر نعناع تنتم؟
بدون توجه به اشکی که از چشماش چکید جام شرابشو به لباش نزدیک کرد؛ و زیر لب با خودش زمزمه کرد.
درد دادی به این قلبی که برای تو میزد .






Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
حتی‌نفس‌کشیدنم‌بدون‌تو‌واسم‌سخته..
پس‌فقط‌ازت‌میخوام‌منو‌از‌خودت‌دور‌نکنی..!

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

197

obunachilar
Kanal statistikasi