قطعهای از سخنان سیدجواد میری مینق، در نشست شریعتی، پس از شریعتی
در نظر بگیرید پروژه فکری سیدجواد میری، مرکززدایی از غرب در امتداد نظریات دیکلونیزیشن است که به قول خودش در قالب تئوری انتقادی به این "مسئله" میاندیشد،
او مسئله دارد،
مانند کسانی صحبت نمیکند که مسئله ندارند بلکه فقط ادعای آنچنانی دارند، او مشخصا دنبال گروه و دسته راه انداختن نیست.
عنایت کنید به شیوه حرف زدن و استدلال او که به نقد غرب نه به عنوان گفتمان هویتی ایدئولوژیک بلکه یک منظر محققانه و تئوری انتقادی اجتماعی نگاه میکنند
ببینید فرق کسی که اهل تحقیق است، با کسی که فقط ادعا دارد،، در چه جوانبی است
او در خلال سخنان خود درباره «تئوری آشوب» که جوانب آن را توضیح میدهد، فروتنانه میگوید من خودم در آشوب هستم،
این خاصیت عقلانیت است.. عقل، همیشه حد خودش را میشناسد
مقایسه کنید با بیژن عبدالکریمی که عالم و آدم را بیفکر میپندارد و نگاه عاقل اندر سفیه او به هر آنکس دیگر که مثل او فکر نکند، همین که دهان باز کند،، آشکار میشود
مقایسه لحن و کلام بیژن عبدالکریمی و سخن و بیان سیدجواد میریhttps://t.me/NewHasanMohaddesi/11805