@AxNegarBot dan repost
از جلو در اتاقش رد شدم که صداشو
شنیدم.....گوش هامو تیز کردم...... داشت با تلفنش حرف میزد.....شنیدم که گفت میخواد بره حموم.....
با گفتن این حرفش تو فکر فرو رفتم چشم هامو چرخوندم باید حالشو بگیرم...ولی چطوری؟؟؟ یکم فکر کردم یه نقشه به ذهنم رسید لبخند خبیثانه ای زدم....
رفتم آشپزخونه روغن برداشتم..... به سمت حموم رفتم....شامپو شو خالی کردم بجاش روغن ریختم درش بستم....
سر جاش گذاشتم میخواستم بیام بیرون که....
نگاهم روی شیر ثابت موند شیر دوش حموم زدم بالا که اگه آب داغ یا سرد باز کرد بریزه روسرش....
لبخندی زدم بازم دلم نیومد راضی نشد یه مقدار روی زمین روغن ریختم...
از حموم پریدم بیرون.....رفتم اتاقم منتظر موندم...
لای در باز کردم دیدم داره میره حموم تو دلم عروسی بود.....
از خوشحالی سر پا نبودم....وقتی رفت داخل حموم پریدم بیرون..... جلوی در حموم وایسادم که صدای زمین خوردنش شنیدم کلی بهش خندیدم اخ جون....
منتظر موندم که صدای آخش بلند شد اخ جون اینم از مرحله دوم حالا نوبت مرحله سومه...
ممکن بود هر لحظه عصبانی بیرون بزن منتظر سومی نبودم رفتم داخل اتاقم
روی تختم دراز کشیدم کلی بهش خندیدم....
بعد چند دقیقه در باشدت باز شد....نگاهم سمت در رفت با دیدنش جا خوردم با اعصبانیت بدون لباس جلوم وایساده بود...
با دیدنش سریع دستهامو روی چشام گذاشتم جیغ بلندی کشیدم که با احساس کردن اینکه معلقم تو هوا چشامو باز کردم..... روی شونش منو گذاشته بود
با مشت به پشتش میزدم فایده نداشت بردم سمت حموم که.....
پسری #مذهبی #غیرتی عاشق دختری
#شیطون میشه که برای نگه داشتنش #مجبور به.....😱😈
غیرتی بازیاش بسی جذابه ... مغرور غیرتی که بدجوری میخواد دختر رو واسه خودش برداره😁😍😍
#تهخنده♨️💦😂
#طنز♨️😂💦 #میپاچی💦😂😂😂
https://t.me/joinchat/AAAAAExW_GwlCx_tim2kcA
http://t.me/agagirti http://t.me/agagirti
شنیدم.....گوش هامو تیز کردم...... داشت با تلفنش حرف میزد.....شنیدم که گفت میخواد بره حموم.....
با گفتن این حرفش تو فکر فرو رفتم چشم هامو چرخوندم باید حالشو بگیرم...ولی چطوری؟؟؟ یکم فکر کردم یه نقشه به ذهنم رسید لبخند خبیثانه ای زدم....
رفتم آشپزخونه روغن برداشتم..... به سمت حموم رفتم....شامپو شو خالی کردم بجاش روغن ریختم درش بستم....
سر جاش گذاشتم میخواستم بیام بیرون که....
نگاهم روی شیر ثابت موند شیر دوش حموم زدم بالا که اگه آب داغ یا سرد باز کرد بریزه روسرش....
لبخندی زدم بازم دلم نیومد راضی نشد یه مقدار روی زمین روغن ریختم...
از حموم پریدم بیرون.....رفتم اتاقم منتظر موندم...
لای در باز کردم دیدم داره میره حموم تو دلم عروسی بود.....
از خوشحالی سر پا نبودم....وقتی رفت داخل حموم پریدم بیرون..... جلوی در حموم وایسادم که صدای زمین خوردنش شنیدم کلی بهش خندیدم اخ جون....
منتظر موندم که صدای آخش بلند شد اخ جون اینم از مرحله دوم حالا نوبت مرحله سومه...
ممکن بود هر لحظه عصبانی بیرون بزن منتظر سومی نبودم رفتم داخل اتاقم
روی تختم دراز کشیدم کلی بهش خندیدم....
بعد چند دقیقه در باشدت باز شد....نگاهم سمت در رفت با دیدنش جا خوردم با اعصبانیت بدون لباس جلوم وایساده بود...
با دیدنش سریع دستهامو روی چشام گذاشتم جیغ بلندی کشیدم که با احساس کردن اینکه معلقم تو هوا چشامو باز کردم..... روی شونش منو گذاشته بود
با مشت به پشتش میزدم فایده نداشت بردم سمت حموم که.....
پسری #مذهبی #غیرتی عاشق دختری
#شیطون میشه که برای نگه داشتنش #مجبور به.....😱😈
غیرتی بازیاش بسی جذابه ... مغرور غیرتی که بدجوری میخواد دختر رو واسه خودش برداره😁😍😍
#تهخنده♨️💦😂
#طنز♨️😂💦 #میپاچی💦😂😂😂
https://t.me/joinchat/AAAAAExW_GwlCx_tim2kcA
http://t.me/agagirti http://t.me/agagirti