مریضی روانی گرفتم سرت ندیدی
الان یکی بغلمه یه جورایی فیکته
منتظره فرصتم نیست تا کنم هی چکت
از تو میشم منفجر وقتی میگی برنمیگردی
ولی تخس میگم هرجوری که میلته
این همه کیری کاری در آوردی تهش که
با یه ببخشید جمعش کنی مگه کشکه؟
الان انقد جندهای کیرمو نمیدم دستت
بچه انقد وایسا زیره پاهات علف سبز شه…