بی‌تو مهتاب


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


شاید که ماه اشکی‌ست در آسمان،
نمی‌دانم من.
.
.
.
عکس‌ها توسط ادمین‌ها گرفته می‌شوند، خواهشاً بدون ذکر منبع استفاده نکنید.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


ماه، کامل به وقتِ ۱۰ آبان ...


ماه، به وقتِ ۸ آبان ...


ماه به آهنگرخانه می‌آید
با پاچین سنبل‌الطیب‌اش.
بچه در او خیره مانده
نگاهش می‌کند، نگاهش می‌کند.
در نسیمی که می‌وزد
ماه دست‌هایش را حرکت می‌دهد
و پستان‌های سفید ِ سفت ِ فلزیش را
هوس انگیز و پاک، عریان می‌کند.

ــ هیّ! برو! ماه، ماه، ماه!
کولی‌ها اگر سر رسند
از دل‌ات
انگشتر و سینه‌ریز می‌سازند.
ــ بچه، بگذار برقصم.
تا سوارها بیایند
تو بر سندان خفته‌ای
چشم‌های کوچکت را بسته‌ای.

ــ هیّ! برو! ماه، ماه، ماه!
صدای پای اسب می‌آید.

ــ راحتم بگذار.
سفیدی ِ آهاری‌ام را مچاله می‌کنی.

طبل ِ جلگه را کوبان
سوار، نزدیک می‌شود.
و در آهنگرخانه‌ی خاموش
بچه، چشم‌های کوچکش را بسته.

کولیان ــ مفرغ و رویا ــ
از جانب زیتون زارها
پیش می‌آیند
بر گرده‌ی اسب‌های خویش،
گردن‌ها بلند برافراخته
و نگاه‌ها همه خواب آلود.
چه خوش می‌خواند از فراز درختش،
چه خوش می‌خواند شبگیر!
و بر آسمان، ماه می‌گذرد
ماه، همراه کودکی
دستش در دست.

در آهنگرخانه، گرد بر گرد ِ سندان
کولیان به نومیدی گریانند.
و نسیم
که بیدار است، هشیار است.
و نسیم
که به هوشیاری بیدار است.

— لورکا
برگردان از احمد شاملو


ماه، به وقتِ ۷ آبان ...


کلبه‌ام تمام سوخت
چیزی نیست که مانع شود
نظاره‌‌ ی ماه را

— ماساهیده
برگردان از احمد شاملو


ماه، به وقتِ ۱۲ شهریور ...


Don't tell me the moon is shining;
Show me the glint of light on broken glass.

— Anton Chekhov


ماه، به وقتِ ۷ مرداد ...


از غرب می‌آیند
ماه را می‌پوشانند ابرها ـ
بی‌هیچ صدایی
 
– جک کرواک
برگردان از علیرضا آبیز


Libertè☕️? dan repost
بیا ماه.. او را به جای من ببوس!
با اینکه او مرا نبوسید.
این ماه، مثل چوپانی با موهای بور –
تنها..
در کنار برّه کوچک روحش
دراز می کشد.
– یانیس ریتسوس


شب سلیس است و یکدست و باز
شمعدانی‌ها
و صدادارترین شاخه فصل
ماه را می‌شنوند...

– سهراب سپهری


می‌نوشت
و زیر آفتاب
لبخند می‌زد
به ستاره‌های رنگارنگ
به ماه
روی دامنی به رنگ دانوب
که موج بر‌ می‌داشت
بر تن زنی‌ که می‌رقصید
با درخت‌ها
با باد

– واهه آرمن


ماه
به شمشادهای خیس می‌تابد
لحظه‌ای پس از باران

–‌ کیارستمی


ماه، به وقتِ ۹ تیر ...


در آن شب
نه مهتابی بود
گرد آویز شوم
نه سوسوی ستاره‌ای
در کنارم بیاساید
و نه آواز عاشقی
تا خودم را در او بیابم.
تنها تنها،
در خواب تنها و
در روشنایی تنها
در تاریکی تنها،
دو تنها بودم
در تنی.

– شیرکو بیکس

15 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

111

obunachilar
Kanal statistikasi