اما آنچه که رهبران کنونی ترکیه آن را دنبال میکنند تلاش برای ایجاد «اجتماع تصوّری[3]» است که فقط روی کاغذ وجود دارد. جهان ترک چیزی نیست که عملاً در گذشته تجربه شده باشد، طرد ترکیه از اتحادیه اروپا، آلترناتیو دیگری را در برابر این کشور قرار داد که در واقع پنجره ای رو به شرق را محسوب ترسیم میکند. «شرقی» که بخشی از آن مسلمانان حنفی و شافعی شیفته نهاد خلافت است و بخشی دیگر تحت اداره دولت های مستبد آسیای میانه و قفقاز جنوبی که توسط حکومت های خاندانی اداره می شوند.
استراتژی ترکیه برای ورود به کشورهای آسیای میانه که بنیادگرایی را به عنوان یک تهدید تلّقی میکنند، تاکید بر هویت قومی و برساخت نوعی جهان خیالی است. اما به نظر می رسد ترکیه راه اشتباهی را در این زمینه انتخاب کرده است. مشکل از جایی آغاز میشود که نوروز در خود ترکیه – که سعی مرکزیت جهان تصوری ترک باشد- نیز شناخته شده نیست و شهروندان تُرک درکی از نوروز به عنوان نقطه ثقل تمدنی ندارند. از سوی دیگر زمان بندی نوروز به عنوان اعتدال بهاری برای پهنه فلات مرکزی ایران تنظیم شده است نه جایی مانند قزاقستانی و ترکیه که بهار تقریبا با یکماه تأخیر در آنها آغاز میشود. فاصله واقعی بین جوامع استانبول تا قزاقستان را صرفا در رویا میتوان کاست نه در نقشه. زیرا ادراک های اجتماعی یک انسان قزاق با یک انسان معمولی در استانبول به اندازه ای زیادی است که هیچ وجه تشابهی در عینیت نمیتوان برای آن پیدا کرد. مشکل سیاستگذاران امروز ترکیه این است که نمیخواهند باور کنند که مرزها به عنوان پدیده های جغرافیایی، واقعیتی عمیقتر از تصورات سیاسی یا صنعت سینما هستند.
فخرالدین آلتون هنگامی که از نوروز به عنوان «نماد وحدت انسان تُرک» صحبت میکرد فراموش کرد که این به اصطلاح نماد، اصولاً در خود ترکیه شناخته شده نیست. هیچ سنّتی اجتماعی وجود ندارد که نشان دهد جامعه ترکیه نسبت به جشن نوروز یا فلسفه آن در طول تاریخ علاقه داشته اند. همین امروز نوروز در تقویم ترکیه هیچ جایگاهی ندارد بر خلاف ایران که تعطیلات دو هفته ای را در این فصل تجربه میکند روال عادی زندگی در ترکیه جریان دارد. اساساً نوروز بر مبنای تقویم ایرانی که برآمده از دوره هخامنشی و تحت تأثیر تقویم پارسیان شکل گرفته است. در بنیان خود، نوروز نخستین روز ماه فروردین (نام یکی از فرشتگان در الهیات زرتشت) است که با پایان اسفند آغاز میشد. تقویم زرتشتیِ نو که پیشینه آن به اردشیر اول هخامنشی (441 پیش از میلاد) می رسد در دوران اسلامی از سوی خیام نیشابوری (1131 میلادی) به روز رسانی شد و تا امروز تدام دارد.
بنابراین نوروز تنها یک کلمه نیست که با تکرار و سخنرانی ، بتوان آن تملّک کرد بلکه یک مجموعه سنتهای باستانی است که دارای گاهشماری، سال نما و فرهنگ ویژه است در نتیجه نمیتوان با استفاده از ماههای میلادی و تقویم گریگوری (مربوط به تمدن رمی) که در سراسر جهان به اصطلاح تُرک نیز مورد استفاده قرار میگیرد. نوروز در اول روز فروردین است نه 20 مارس.
دو تن از روزنامه نگاران نزدیک به اردوغان و الهام اف در نوروز گذشته، یادداشت هایی کوتاه در واکنش به پیام تبریک معاون اول رئیس جمهور امریکا در شبکه x منتشر کردند. برندا شیفر و مایکل دورن که با مقاله های حمایت آمیز از سیاست های منطقه ای ترکیه شناخته میشوند، به کاملا هریس متذکر شدند که نباید نوروز را فقط به زبان فارسی و نمایش کتاب شاهنامه (حماسه ملی ایران که در سال 1010 میلادی نوشته شده است) تبریک میگفتند! فردوسی در کتاب شاهنامه دقیقترین روایت از پیدایش سنت نوروز باستانی را که به دوران جمشید کیانی (پادشاه اساطیری ایران در پیش از تاریخ) مربوط می شود، ارائه کرده است اما حساسیت شیفر و دورن (که احتمالا توسط نهاد تحت امر فخرالدین آلتون کانالیزه میشوند) به سیاست های ترکیه موجب یک مباحثه بین آنها و مورخان اروپایی شد که از این اظهارات شگفت زده بودند.
علاوه بر آن اعضای کشورهای به اصطلاح ترک زبان از جمله جمهوری آذربایجان، برخی دیگر از نمادهای تمدنی ایرانی از جمله نظامی گنجوی (شاعری که روایت های ملی ایران باستان را در قالب شعر در پنج کتاب نوشته بود) و یا بازی چوگان را به نفع خود مصادره کرده و سعی کرده اند آنها را بخشی از میراث فرهنگی کشورهای ترک زبان قلمداد کنند. پرونده این موضوع نیز از سوی ایرانشناسان صرفاً به عنوان یک کوشش سیاسی ارزیابی شده است. در حالیکه در هیچ یک از اعضای کابینه علی اف یا سران اعضای سازمان ترک قادر نیست کتابی های نظامیگنجوی را بخوانند، در ایران هر دانش آموز دستکم یک شعر از نظامی را از حفظ می داند.
این مسئله که سازمان کشورهای ترک، تقریباً هیچ میراث تاریخی مستقلی را که بخشی از تمدنی نباشد نمیتوانند ارائه دهند به این چالش باز میگردد که این سازمان از نظر فرهنگی در قلمرو «واقعیت» گام بر نمیدارند.
استراتژی ترکیه برای ورود به کشورهای آسیای میانه که بنیادگرایی را به عنوان یک تهدید تلّقی میکنند، تاکید بر هویت قومی و برساخت نوعی جهان خیالی است. اما به نظر می رسد ترکیه راه اشتباهی را در این زمینه انتخاب کرده است. مشکل از جایی آغاز میشود که نوروز در خود ترکیه – که سعی مرکزیت جهان تصوری ترک باشد- نیز شناخته شده نیست و شهروندان تُرک درکی از نوروز به عنوان نقطه ثقل تمدنی ندارند. از سوی دیگر زمان بندی نوروز به عنوان اعتدال بهاری برای پهنه فلات مرکزی ایران تنظیم شده است نه جایی مانند قزاقستانی و ترکیه که بهار تقریبا با یکماه تأخیر در آنها آغاز میشود. فاصله واقعی بین جوامع استانبول تا قزاقستان را صرفا در رویا میتوان کاست نه در نقشه. زیرا ادراک های اجتماعی یک انسان قزاق با یک انسان معمولی در استانبول به اندازه ای زیادی است که هیچ وجه تشابهی در عینیت نمیتوان برای آن پیدا کرد. مشکل سیاستگذاران امروز ترکیه این است که نمیخواهند باور کنند که مرزها به عنوان پدیده های جغرافیایی، واقعیتی عمیقتر از تصورات سیاسی یا صنعت سینما هستند.
فخرالدین آلتون هنگامی که از نوروز به عنوان «نماد وحدت انسان تُرک» صحبت میکرد فراموش کرد که این به اصطلاح نماد، اصولاً در خود ترکیه شناخته شده نیست. هیچ سنّتی اجتماعی وجود ندارد که نشان دهد جامعه ترکیه نسبت به جشن نوروز یا فلسفه آن در طول تاریخ علاقه داشته اند. همین امروز نوروز در تقویم ترکیه هیچ جایگاهی ندارد بر خلاف ایران که تعطیلات دو هفته ای را در این فصل تجربه میکند روال عادی زندگی در ترکیه جریان دارد. اساساً نوروز بر مبنای تقویم ایرانی که برآمده از دوره هخامنشی و تحت تأثیر تقویم پارسیان شکل گرفته است. در بنیان خود، نوروز نخستین روز ماه فروردین (نام یکی از فرشتگان در الهیات زرتشت) است که با پایان اسفند آغاز میشد. تقویم زرتشتیِ نو که پیشینه آن به اردشیر اول هخامنشی (441 پیش از میلاد) می رسد در دوران اسلامی از سوی خیام نیشابوری (1131 میلادی) به روز رسانی شد و تا امروز تدام دارد.
بنابراین نوروز تنها یک کلمه نیست که با تکرار و سخنرانی ، بتوان آن تملّک کرد بلکه یک مجموعه سنتهای باستانی است که دارای گاهشماری، سال نما و فرهنگ ویژه است در نتیجه نمیتوان با استفاده از ماههای میلادی و تقویم گریگوری (مربوط به تمدن رمی) که در سراسر جهان به اصطلاح تُرک نیز مورد استفاده قرار میگیرد. نوروز در اول روز فروردین است نه 20 مارس.
دو تن از روزنامه نگاران نزدیک به اردوغان و الهام اف در نوروز گذشته، یادداشت هایی کوتاه در واکنش به پیام تبریک معاون اول رئیس جمهور امریکا در شبکه x منتشر کردند. برندا شیفر و مایکل دورن که با مقاله های حمایت آمیز از سیاست های منطقه ای ترکیه شناخته میشوند، به کاملا هریس متذکر شدند که نباید نوروز را فقط به زبان فارسی و نمایش کتاب شاهنامه (حماسه ملی ایران که در سال 1010 میلادی نوشته شده است) تبریک میگفتند! فردوسی در کتاب شاهنامه دقیقترین روایت از پیدایش سنت نوروز باستانی را که به دوران جمشید کیانی (پادشاه اساطیری ایران در پیش از تاریخ) مربوط می شود، ارائه کرده است اما حساسیت شیفر و دورن (که احتمالا توسط نهاد تحت امر فخرالدین آلتون کانالیزه میشوند) به سیاست های ترکیه موجب یک مباحثه بین آنها و مورخان اروپایی شد که از این اظهارات شگفت زده بودند.
علاوه بر آن اعضای کشورهای به اصطلاح ترک زبان از جمله جمهوری آذربایجان، برخی دیگر از نمادهای تمدنی ایرانی از جمله نظامی گنجوی (شاعری که روایت های ملی ایران باستان را در قالب شعر در پنج کتاب نوشته بود) و یا بازی چوگان را به نفع خود مصادره کرده و سعی کرده اند آنها را بخشی از میراث فرهنگی کشورهای ترک زبان قلمداد کنند. پرونده این موضوع نیز از سوی ایرانشناسان صرفاً به عنوان یک کوشش سیاسی ارزیابی شده است. در حالیکه در هیچ یک از اعضای کابینه علی اف یا سران اعضای سازمان ترک قادر نیست کتابی های نظامیگنجوی را بخوانند، در ایران هر دانش آموز دستکم یک شعر از نظامی را از حفظ می داند.
این مسئله که سازمان کشورهای ترک، تقریباً هیچ میراث تاریخی مستقلی را که بخشی از تمدنی نباشد نمیتوانند ارائه دهند به این چالش باز میگردد که این سازمان از نظر فرهنگی در قلمرو «واقعیت» گام بر نمیدارند.