مجموعه دیگری از واژههای شیرازیِ در حال فراموشی که یکی از همراهان گرامی این کانال، آقای علی معماریان، برای ما فرستادهاند:
۱. هذیان = الوی (aloy)
۲. مسخره = ال (al)
۳. شاهکار (به تمسخر) = هُنُنُی (hononoy)
۴. آویزان شدن به چیزی = دولشمه مثلا: بچه دولشمه (dolashmeh) شده به چادر مادر که نرو. (بچه چادر مادر بزرگ را گرفته بود و میگفت نرو)
۵. مقابله و اعتراض به شخص = خوابیدن تو خر، توپیدن، مثال: دیدم پررو (kher, toupidan) شد، خوابیدم تو خرش توپیدم بهش.
۶. دُوقلو = جمولی (joumouli)
۷. یک قل دو قل= قوتوربازی (ghoutour baazi)
۸. لیلی بازی = شیش خونه بازی
۹. نیمدایره بازی شش خانه (لیلی بازی) = کوری (kouri)
۱۱. رنده آشپزی = کودتراش (koudterash)
۱۲. ساج/ تابه = توه (toveh)
۱۳. حرکت ملایم و آهسته = همبار (hombaar)
۱۴. اسهال = بیرون رُوی (bieroun rovi)
۱۵. توالت/ مستراح = کنار آب (kenaar aab)
۱۶. نوچ = چکنه (chekene)
۱۷. آرایش زنانه = بزک (bazak)
۱۸. بوی ضخم = بوی سیمیت (siemiet)
۱۹. گس = دبش (debsh)
۲۰. تفاله = سلف (self)
۲۱. مجلس ختم (به ویژه مجلس زنانه) = پرسه (porseh)
۲۲. الک دولک = چلک مسه (chlok mosseh) البته در شیراز بازی با نام الک دولک هم بود که با همان دو چوب بلند و کوتاه بازی میشد اما قوانین دیگری داشت.
۲۳. نارون = گل اشرفی(golashrafi)
۲۴. نمک معدنی (غیر دریایی) = نمک تبرزد/ تبرزه (tebarzad/ tebarzeh )
۲۵. بچه رشدیافته = گبورک (gaborak) مثلا: ماشالله گبورک شده (بچهای که دیگه خیلی کوچک نیست، سه، چهار، پنج ساله )
۲۶. ریز و نحیف = رنج (renj)
۲۷. درشت نامناسب = لپری (lapari)
۲۸. تشنه/ گشنه/ خسته شدم = تشنم/ گشنم/ خسم شد (teshnam/ goshnam/ khassam shod)
۲۹. خسته ام = خسمه (khassameh)
۳۰. گیج = مه (mah)
۳۱. خواهر = دده (dadeh) (این واژه در خود شیراز به کار نمیرود، ولی در شرق استان فارس به کار میرود و در شیراز فهمیده میشود)
۳۲. برادر = کاکو (kaako)
۳۳. برادر بزرگ = آکاکو، داچی، داداش (aakaako, daachchi, daadaash)
۳۴. خواهر بزرگتر = شاباجی، عزیزی (shaabaaji, azizi)
۳۵. ویار = آرمه (aarmeh)
*
#واژگان_کهن_شیرازی
#لهجه_شیرازی
#علی_معماریان
*
@zabanhaye_darkhatare_IRAN
۱. هذیان = الوی (aloy)
۲. مسخره = ال (al)
۳. شاهکار (به تمسخر) = هُنُنُی (hononoy)
۴. آویزان شدن به چیزی = دولشمه مثلا: بچه دولشمه (dolashmeh) شده به چادر مادر که نرو. (بچه چادر مادر بزرگ را گرفته بود و میگفت نرو)
۵. مقابله و اعتراض به شخص = خوابیدن تو خر، توپیدن، مثال: دیدم پررو (kher, toupidan) شد، خوابیدم تو خرش توپیدم بهش.
۶. دُوقلو = جمولی (joumouli)
۷. یک قل دو قل= قوتوربازی (ghoutour baazi)
۸. لیلی بازی = شیش خونه بازی
۹. نیمدایره بازی شش خانه (لیلی بازی) = کوری (kouri)
۱۱. رنده آشپزی = کودتراش (koudterash)
۱۲. ساج/ تابه = توه (toveh)
۱۳. حرکت ملایم و آهسته = همبار (hombaar)
۱۴. اسهال = بیرون رُوی (bieroun rovi)
۱۵. توالت/ مستراح = کنار آب (kenaar aab)
۱۶. نوچ = چکنه (chekene)
۱۷. آرایش زنانه = بزک (bazak)
۱۸. بوی ضخم = بوی سیمیت (siemiet)
۱۹. گس = دبش (debsh)
۲۰. تفاله = سلف (self)
۲۱. مجلس ختم (به ویژه مجلس زنانه) = پرسه (porseh)
۲۲. الک دولک = چلک مسه (chlok mosseh) البته در شیراز بازی با نام الک دولک هم بود که با همان دو چوب بلند و کوتاه بازی میشد اما قوانین دیگری داشت.
۲۳. نارون = گل اشرفی(golashrafi)
۲۴. نمک معدنی (غیر دریایی) = نمک تبرزد/ تبرزه (tebarzad/ tebarzeh )
۲۵. بچه رشدیافته = گبورک (gaborak) مثلا: ماشالله گبورک شده (بچهای که دیگه خیلی کوچک نیست، سه، چهار، پنج ساله )
۲۶. ریز و نحیف = رنج (renj)
۲۷. درشت نامناسب = لپری (lapari)
۲۸. تشنه/ گشنه/ خسته شدم = تشنم/ گشنم/ خسم شد (teshnam/ goshnam/ khassam shod)
۲۹. خسته ام = خسمه (khassameh)
۳۰. گیج = مه (mah)
۳۱. خواهر = دده (dadeh) (این واژه در خود شیراز به کار نمیرود، ولی در شرق استان فارس به کار میرود و در شیراز فهمیده میشود)
۳۲. برادر = کاکو (kaako)
۳۳. برادر بزرگ = آکاکو، داچی، داداش (aakaako, daachchi, daadaash)
۳۴. خواهر بزرگتر = شاباجی، عزیزی (shaabaaji, azizi)
۳۵. ویار = آرمه (aarmeh)
*
#واژگان_کهن_شیرازی
#لهجه_شیرازی
#علی_معماریان
*
@zabanhaye_darkhatare_IRAN