وگان نیستم با این همه مدتی است که تخم‌مرغ نمی‌خورم مگر به اجبارِ مثلا حضور درمهمانی. با این همه می‌دانم تخم‌مرغ منبع پروتئین تعداد زیادی از مردم است و گرانی‌اش بی‌تاثیر بر وضعیت نان شب آنها نیست بخصوص برای کسانی که بچه‌های کوچک دارند و به‌طور طبیعی نیازمند آن. در داستان زن تخم‌مرغی، زنی که داستان حول شخصیت او می‌گذرد، زن با فروش تخم‌مرغ‌هایش به صومعه خواهران مسیحی درمی‌یابد که خواهران از کودکان یهودی مراقبت میکنند؛ کودکانی که خانواده‌هایشان فرار کرده‌اند و برای امنیت بیشتر فرزندانشان آنها را به صومعه سپرده‌اند.خواهران صومعه که نمی‌توانند برای تغذیه آن همه بچه گوشت تهیه کنند به خرید و سفارش تخم‌مرغ رومی‌آورند. زن تخم‌مرغ فروش با وجود مشتری دست به نقدی مثل صومعه می‌تواند خود و فرزندانش را از بحران غذای سالهای جنگ دوم حفظ کند گو اینکه درگیر ماجراهای خطرناک و عاشقانه‌ای هم شده است. قصد لو دادن داستان را ندارم. گرانی تخم‌مرغ مرا به فکر زن تخم‌مرغی انداخت و از آنجا مرا کشاند به وضعیت سانسور و ندادن مجوز و حبس کتابها. کتاب زن تخم‌مرغی به شکل افست، گویا، در تهران چاپ شده. نه دزدی است و نه غیرقانونی و نه در راه رضای خدا. دور زدن سانسور است و من که مترجمش باشم از چند و چون کار دورادور باخبرم، نیز میدانم که این کتاب امکان پخش در کتابفروشی‌ها ندارد. اگر کسی مایل به خرید این کتاب بود به من به آدرس زیر ایمیل بزند و کتاب را دریافت کند. کتاب چاپ لندن 196 صفحه است و با جلد کاغذی که گمانم این کتاب هم باید همینطور باشد. قیمت چاپ لندن 10 پوند است گویا اما قیمت کتاب در تهران، به قیمت یک شانه تخم‌مرغ این روزها، 20 هزارتومان است. ایمیل ناشر هم هست که اگر کسی خواست برایش مبفرستم تا مستقیم از خود ناشر کتاب را دریافت کند.
این هم ایمیل: mahbobehmim@gmail.com