كتاب فروشي زانكو"دیوان دره روبروی بانک تجارت داخل کوچه"


Kanal geosi va tili: ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa: ko‘rsatilmagan


@okdi28

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
ko‘rsatilmagan, ko‘rsatilmagan
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


@attachbot dan repost
📚معرفی کتاب
رمان "گره وی به ختی هه ڵاڵه"
یکی دیگر از داستان های جذاب عطا نهایی است که در آن دختری به نام هه لاله به خاطر شرایط سیاسی زمانه خویش و زندگی چریکی پدرش مجبور می شود به همراه خانواده خود، دهه دوم زندگی خویش را در آوارگی و دور از شهر و دیار خود ، در اردوگاه های چریکی یکی از احزاب کردی بگذراند. او که پدرش را تا دوران نوجوانی همیشه به عنوان یک قهرمان می پنداشته به ناگاه متوجه می شود که پدرش در غیاب خانواده، زنی جوان و زیبا اختیار کرده ، اینجاست که اسطوره پدر قهرمان در پیش چشمش به یکباره فرو می ریزد و پدر را به خاطر این عمل دائم سرزنش می کند.
اما هه لاله به خاطر هوش و ذکاوت خود همچنان مورد توجه و محبوب پدرش است و پس از ناکامی در رسیدن به عشق خود به نام برایموک ، که در مأموریتی زمستانی در یکی از کوهستان های سرد کردستان جان می سپارد ، به تشویق پدر به همراه برادران و خواهران خود برای گریز از شرایط ناگوار اردوگاه به خارج می رود و پس از مدتی به خواست و اصرار پدر به ازدواج با جوانی به نام شیرزاد تن می دهد. زندگی هه لاله و شیرزاد ظاهراً در ابتدا با عشقی گرم و شیرین آغاز می شود . اما بعداً به دلیل تفاوت هایی که کم کم میان آن دو ایجاد می شود و به علت عدم پذیرش شرایط جدید محیط تازه از سوی شیرزاد ، این زندگی دچار بحران می شود . هه لاله هم که در دانشگاه تحصیل می کند و در یک شبکه رادیویی کردی مشغول به کار است نمی تواند همچنان پیرو افکار سنتی و ارزش های شیرزاد باقی بماند، اینجاست که شکاف عمیقی در میان روابط آنها سر بر می آورد ، در نهایت هلاله پس از جدایی از او به سوی مرد دیگری متمایل می شود. اما شیرزاد که نمی تواند جدایی هه لاله و آشنایی او را با مرد دیگری تحمل کند با ضربات چاقو او را از پای درآورده و به زندگی اش خاتمه می دهد.
@zankobookshop


یه لطفی در حق خودت بکن و تو سال جدید کمتر تلویزیون نگاه کن.
@zankobookshop








چرا این‌قدر به نوشتن خاطراتمان علاقه‌مندیم؟ حتی وقتی که هنوز زنده‌ایم، می‌خواهیم وجودمان را، مانند سگ‌هایی که به شیر آتش‌نشانی می شاشند اثبات کنیم. عکس‌های قاب کرده‌مان را، دیپلم‌هایمان را، کاپ‌های روکش‌ نقره‌شده‌مان را به نمایش می‌گذاریم؛ حروف اول ناممان را روی ملافه‌هایمان می‌دوزیم، ناممان را روی تنه درختان حک می‌کنیم، یا با خط بد روی دیوارهای دستشویی می‌نویسیم. همه این‌ها زاییده یک احساس است: امید! یا به کلام ساده‌تر جلب توجه! حداقل در پی شاهدی هستیم. نمی‌توانیم تحمل کنیم صدایمان، مانند رادیویی که از کار می‌افتد، سرانجام ساکت شود.
📚رمان آدمکش کور
🖊 مارگارت اتوود
@zankobookshop


@attachbot dan repost
داستان کتاب آدمکش کور
داستان این کتاب مربوط به زندگی یک خانواده است.

آیریس اکنون در سن ۸۰ سالگی ماجرای هرآنچه بر خودش و خوانواده اش گذشته را مرورد می کند. و این مرور خاطرات با خودکشی خواهش لارا چیس – یکی از شخصیت‌های اصلی – در جوانی آغاز می‌شود.

آیریس کودکی خود و لارا را به خاطر می‌آورد و پس از آن جوانی و ازدواجش با یک مرد ثروتمند تورنتویی که از آن با عنوان رابطه‌رای سرد و غیرعاشقانه یاد می‌ کند و…

در دل این داستان، راوی از کتابی می‌ گوید که لارا نوشته است و پس از مرگش توسط آیریس منتشر می‌ شود. این کتاب، آدمکش کور نام دارد و داستانی است درباره‌ نویسنده‌ ای به نام آلکس توماس که روابط مبهمی با این دو خواهر دارد.

رفته رفته با نقل داستان‌ ها در دل یکدیگر واقعیت‌ هایی راجع به زندگی لارا و آیریس و نقش آلکس روشن می‌ شود و…
@zankobookshop






















📖🎧 کتاب صوتی
📙رمان: آخرین انار دنیا
✍🏻 نویسنده :بختیار علی
📝 ترجمه : آرش سنجابی
🎙 با صدای : بهروز رضوی
منبع :کافه کتاب
@zankobookshop





20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.

181

obunachilar
Kanal statistikasi