محمدحسین غیاثی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


شماری از آدمیان برای زیستن بهتر و انسانی‌تر، تلاش می‌کنند.
نوشتن، تلاش من است.

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


لطفا دوباره زنگ بزنید مستر پرزیدنت؛
وقتی که ترامپ در کمال ناباوری، رییس‌جمهور آمریکا شد، اولین کشوری که از او تقاضای ملاقات کرد نخست‌وزیر ژاپن بود. آنها حتی نمی‌دانستند باید به چه کسی زنگ بزنند و نخست وزیرشان را چه وقتی بردارند و به کجا ببرند تا ترامپ را ببیند! شاید بتوان گفت ژاپن در سیاست، واقعگراترین کشور دنیاباشد. این برعکس جمهوری اسلامی بود که از قضا با هیلاری کلینتون سابقه‌ی پدرکشتگی داشت و جزو معدود کشورهایی بود که بدش نمی‌آمد ترامپ سر کار بیاید. یا به قول موحدی کرمانی امام‌جمعه‌ی موقت تهران، آقای تَرامپ. اما وقتی ترامپ رییس‌جمهور شد، جمهوری اسلامی مثل آهویی که نورافکن به چشمش می‌تابد، میخ ایستاد و مبهوتانه آقای تَرامپ را تماشا کرد. تا جایی که ترامپ خود پیش‌قدم شد. دستش را جلوی چشمان جمهوری اسلامی تکان داد تا او را بیدار کند.
حالا بعد از نزدیک یکسال که ترامپ تن زنده و مرده‌ی ایرانیان را در روی خاک و زیر آن لرزانده است، واعظی رییس دفتر رییس‌جمهور بر منبر جلوه کرده و می‌گوید که: پارسال ترامپ هشت بار به روحانی زنگ زده است و روحانی جواب نداده است.
خسته نباشند. الان که دارند اعلام می‌کنند آیا باید به او و رییسش مشتلق بدهیم، بابت شاهکارشان؟
اگر ابوسفیان به پیامبر اسلام (ص) نَه هشت بار که یک بار سلام می‌گفت آیا او جواب نمی‌داد که شما پیروان او با دشمنتان چنین می‌کنید؟ مگر قرار بود ترامپ سرتان را ببرد؟
لابد الان خوب شد که ترامپ از برجام خارج شد و شما را برای فروش نفتتان هراسان کرده است. به خاتمی چه جایزه‌ای دادند که حاضر نشد در سازمان ملل با بیل کلینتون دست دهد؟
بگذریم؛
امروز اما دو طرف، منتظرند تا طرف مقابل زنگ بزند و بگوید بیایید، مذاکره کنیم. ترامپ در هلسینکی فنلاند این را گفته و سخنگوی وزارت خارجه در تهران.
اگر واقعا پرزیدنت ترامپ هشت بار به رییس‌جمهور ایران زنگ زده است من از او می‌خواهم برای بار نهم هم زنگ بزند. چیزی از او کم نخواهد شد. اما نه با پیش‌شرطهایی که پمپئو به نیت ناشد اعلام کرد. مذاکره‌ای بدون پیش‌شرط.
آقای پرزیدنت؛
لطفا زنگ بزنید و دور یک میز بنشینید و اختلافاتتان را یک به یک طرح کنید، دستکم یکی‌شان هم حل شود موفقیت بزرگی خواهد بود. وقتی که شما می‌توانید با اون و پوتین دور یک میز بنشینید و مذاکره کنید چرا با جمهوری اسلامی نتوانید که در مقایسه با آنها قدیس سن پیتر محسوب می‌شود.
ما و آمریکا داریم سر هیچ و پوچ درگیر می‌شویم. نمی‌دانم عاقبت می‌خواهیم به کجا برسیم هم ما و هم آنها!
سال اولی که روحانی رییس‌جمهور شد آرزو کردم سفارت ایران در واشنگتن بازگشایی شود. مع‌الوصف نمی‌دانم چرا باید زحمت آوردن پیغام و پسغام‌‌ها به عهده‌ی سوئیس و عمان باشد؟ و ایضا همان اولی که ترامپ رییس‌جمهور شد عرض کردم او یک تاجر است با او بهتر می‌توان کنار آمد. معذلک آنچه تابحال و در ظاهر از او شنیدیم، تشر و اشتلم بوده نگو که در باطن حدیث دیگری بوده که حاجب‌الدوله آن را از پرده برون انداخت، ترامپ هشت بار زنگ زده است. تازه این بجز آن است که عراقچی قبلا گفته بود در همان سفر نیویورک ترامپ روحانی را برای شام دعوت کرده اما جناب روحانی افتخار نداده بود.
دست مریزاد رییس‌جمهور 24 میلیونی!
و بسیار عالی.
به ترامپ افتخار ندادید اما لابد افتخار بزرگی کسب کردید که امروز دست به دامان روسیه‌ای شده‌اید که در اداره‌ی اقتضائات یومیه‌ی خود مانده است و یاچین که میلیاردها دلار دارایی ایران را در زمان احمدی‌نژاد بلوکه کرد و معلوم هم نشد چه بر سر آنها آورد. یا از هند و ترکیه خواهش می‌کنید که نفت ما را بخرند.
جناب آقای روحانی
چرا یکبار به ملت خود افتخار نمی‌دهید و از آنها نمی‌پرسید که چه راه و رسمی مطلوب شماست؟ چه راهبردی از پیش بگیریم تا شما بهتر و انسانی‌تر زندگی کنید؟ چرا 24 میلیون نفر آمدید و به من رای دادید؟ دنبال چه هدفی بودید؟ از من چه می‌خواستید؟ من باید برایتان چکار کنم؟ آیا از وزرای من راضی هستید؟ آیا از استانداران و فرمانداران من راضی هستید؟ آیا مدیران مرا می‌پسندید؟ چقدر اینها سالم و صادق و درستکارند و چقدرشان رند و پدرسوخته‌اند؟ آیا سیاستها و برنامه‌های مرا قبول دارید؟ اگر نمی‌توانید این سوالات را از رای دهندگانتان بپرسید کار تمام است(کار همه‌تان نه فقط دولت). اگر می‌توانید بپرسید اما نمی‌توانید به نتیجه‌اش عمل کنید کمی با تاخیر کارتان تمام است. اگر می‌توانید بپرسید و به نتیجه‌اش عمل کنید آن وقت می‌توانید در برابر آمریکا محکم و مقتدر بایستید و بر سر او فریاد بکشید. قطعا ملت هم پشتتان است. اما در هر صورت هرکسی که زنگ زد لطفا جوابش را بدهید.
امیدوارم در تاریخ آینده‌ نخوانیم که پرزیدنت ایالات متحده برای بار نهم زنگ زد و حسن روحانی رییس‌جمهور ایران با افتخار تمام جوابش را نداد.
خود را بیشتر ازین شرمنده‌ی تاریخ نسازید.
@MohammadHossein_Ghiasi


کل طلایی که بانک مرکزی در عرض پنج ماه فروخته است هفت میلیون و ششصد هزار سکه است. هر سکه 8.133 گرم است. هرچهار سکه یک اونس است. هر انس حدود 1250 دلار کمتر یا بیشتر است. با یک محاسبه‌ی سرانگشتی بر اساس قیمتهای فروش بانک مرکزی و محاسبه‌ی دیرکرد تحویل سکه، مشخص می‌شود بانک مرکزی ایران، حدود 56 تُن یا بیشتر طلای 24 عیار را در قالب نزدیک به دو و نیم میلیارد دلار سکه به قیمت روز جهانی طلا (و حتی گرانتر از ارز چهار هزار و دویست تومانی) فروخته است. در حالی که این طلاها را سالهای قبل به نزدیک نصف همین قیمت وارد کرده است. به عبارت دیگر بانک مرکزی یک معامله‌ی صددرصد سود به نفع دولت انجام داده است. اما جالب است که رییس بازرسی کل کشور و دادستانی محترم و برخی نمایندگان مجلس، دائم به همین دو و نیم میلیارد دلارطلایی چسبیده‌اند که هنوز جز مقدار اندکی به خریداران تحویل داده نشده است. حال آنکه سال گذشته بیشتر از 30 میلیارد دلار ارز در عرض سه ماه از کشور خارج شده است و کسی بابت آن بازخواست نشده و اگر شده لابد اهمیت 30 میلیارد دلار کمتر از 2.5میلیارد دلار است که متهمینِ آن، رسانه‌ای نشده‌اند. مضافا در همین چند هفته‌ی اخیر نزدیک به 15 تا 20 میلیارد دلار ارز برای واردات کالاهای اساسی به برخی داده شده است که اسمشان مثلا بخش خصوصی است. تنها یک وزیر، صداقت لازم را داشت و پرده از فقط 220 میلیون دلار آن برداشت. مشخص شد در این کمترین بخش تنها در یک فقره‌ یکشبه دو نفر، دهها میلیارد تومان پول این ملت بدبخت را به جیب زده‌اند.
کل یارانه‌ی ماهانه‌ای که دولت در طول سال به مردم ایران می‌دهد حدود 10 میلیارد دلار است. به عبارت دیگر در نزدیک به شش ماه به اندازه‌ی 5 سال یارانه‌ی سالانه‌ی کل کشور، دلار از خزانه بیرون رفته است.
آن وقت بخشی از حاکمیت انگشت اتهام را اتفاقا گذاشته‌اند بر تنها معامله‌ی نسبتا خردمندانه‌ای که دولت سود صددرصدی و شاید بیشتر کرده است و تازه هنوز مال فروخته شده به خریدار تحویل داده نشده و دست خود دولت است.
احتمالا این بخش از حاکمیت فرق ارقام و اعداد را نمی‌دانند. چه اینکه اگر راست می‌گویند اسامی ارزبگیران چند ماه اخیر را افشا کنند.
البته جدیدا بهانه‌ این است که افشای اسامی ارزبگیران باعث می‌شود لیستشان به وزارت خزانه‌داری آمریکا برود و تحریم بشوند.
معنی این حرف آن است که در دوره‌ی جدید تحریم‌ها، ما باید با دهها بابک زنجانی زندگی کنیم! اگر قرار بر این بود، پس چرا آن بیچاره را زندان کرده‌اید؟ آزادش کنید. ازو عذرخواهی کنید. یک مدال لیاقت درجه یک بدهیدش و از تجاربش بهرمند شوید.
@MohammadHossein_Ghiasi


اولین باری که در ایران پس از انقلاب، دلار رانتی توزیع شد در دولت مهندس موسوی بود. زمان جنگ بود. درآمد کشور کم، و خرج جنگ زیاد بود. در عین حال میرحسین دلار هفت تومانی توزیع می‌کرد تا چرخ صنعت بچرخد و از قضا و تاحدودی می‌چرخید.
یک دانشمند غربی گفته است اقتصاد سرمایه‌داری را فقط نظام سرمایه‌داری می‌تواند اداره کند. ما در زمان شاه وارد بلوک سرمایه‌داری شده بودیم. انقلاب که شد هنوز خیلی از کشورها از جمله همسایگانمان به مراتب از ما عقب‌تر بودند، معهذا ما به اقتصاد سرمایه‌داری پشت پا زدیم و نظام سرمایه‌داری حاکم برکشورمان و دنیا را به رسمیت نشناختیم.
امروز پس از چهل سال از آن واقعه، حاکم کاخ سفید یک سرمایه‌دار تیپیک آمریکایی است که با ما جنگ اقتصادی را شروع کرده است. تا اینجای کار او به ما گفته است: اشکالی ندارد شما راه خود را بروید، اما حقی ندارید از منافع جهان سرمایه‌داری استفاده کنید.
جمهوری اسلامی اکنون از مردم می‌خواهد در این نبرد، طرف حکومت بایستند. تا آنجایی که من می‌دانم از خیلی قبل ازینکه ترامپ از برجام خارج شود دولت ایران خود را برای این خروج آماده کرده و مایحتاج عمومی را خریداری و انبار کرده بود. اکنون خزانه‌ی ایران بالغ بر یکصد میلیارد دلار پول نقد و میزان هنگفتی طلای خام دارد. برهمین اساس حکومت از مردم می‌خواهد این دوره از سختی‌های پیش روی را تحمل کنند و نگران مایحتاج عمومی نباشند.
برگردیم به زمان میرحسین و زمان جنگ. ایران در موضع دفاعی بود. اکثریت ایرانیان طرف حکومت بودند و به نحوی در دفاع از ایران مشارکت می‌کردند. میرحسین که امروز در حصر است نخست‌وزیر محبوبی بود. اگرچه هم جنگ و هم حکومت و هم دولت منتقدین سرسخت یا نرم خود را داشتند.
امروز دولت روحانی تقریبا همان چیزهایی را از مردم می‌خواهد و همان کارهایی را می‌کند که میرحسین می‌خواست و می‌کرد. منتها به قول مولانا،
قرنها بگذشت و این قرن نویست
ماه آن ماهست، آب آن آب نیست
به نظر من اگر جامعه تابحال به سخن دولت و حکومت گوش داده است و ناآرامی‌ها محدود و قابل کنترل بوده است بخاطر دلایلی چند، از جمله روند منطقی است که برجام با خود آورد. جالب آن است که اصولگرایان افراطی متوجه‌ی همین نکته‌ی بدیهی نمی‌شوند یا که تجاهل‌العارف می‌نمایند. در هرحال سوال ترامپ این است که منطق و روح حاکم بر برجام اگر از سوی آمریکا رعایت نشد آیا از سوی ایران هم رعایت شد؟ به عبارت دیگر درافتادن ترامپ با برجام و ایران آیا صرفا بخاطر روانشناسی خاص رییس‌جمهور ایالات متحده است؟
هم او و هم رییس‌جمهور سابق آمریکا از ابتدا گفتند یکصد تا 150 میلیارد دلار پول بلوکه شده‌ی ایران آزاد شده است. آیا آنها دروغ گفتند یا رییس بانک مرکزی ایران که معتقد بود نهایتا 30 میلیارد دلار نصیب ایران شده است اشتباه می‌کند؟
یک حکومت باید اعتماد مردمانش را جلب کند و سپس برای دنیا یا دستکم ابرقدرت دنیا، کُری بخواند.
ما از نظر مالی حکومت شفافی نداریم. به عنوان تازه‌ترین مثال، حدود 30 میلیارد دلار یابیشتر، در عرض سه ماه در سال 96 از کشور خارج شد. معادل همان ارزی که به گفته‌ی بانک مرکزی با برجام وارد شد. چه کسانی این پول را خارج کردند و چگونه؟ چرا جزئیات اعلام نمی‌شود؟
و نیز در همین روزهای اخیر گفته شد حدود 15 تا 20 میلیارد دلار ارز چهارهزارتومنی برای واردات کالاهای اساسی توزیع شده است. تا الان که این یادداشت را می‌نویسم فقط وزیر جوان ارتباطات، شجاعت و البته درایت لازم را داشت که اعلام نمود نزدیک به 220 میلیون دلار ارز چهارهزارتومانی برای ورود تلفن همراه به چه شرکتهایی داده شده است! این وزیر آن شرکتها را زیر ذره‌بین ملت قرار داد. مشخص شد یک شرکت که دو نفر هستند در عرض یک شب دهها میلیارد تومان تابحال به جیب زده‌‌اند و هنوز هم ارز دارند. نکته‌ی مضحک و مسخره، این است که یکی از خبرگزاریها نوشت، معاون وزارت صنعت، معدن، تجارت از وزیر ارتباطات بخاطر افشای این لیست انتقاد کرده است.
ازینها مضحک‌تر فراخوان سخنگوی محترم دولت است. وقتی مردم نمی‌دانند حدود 14 و نیم میلیارد دلار دیگر، در عرض همین چند روز دقیقا به کجا رفته است، آن وقت سخنگوی محترم از ایرانیان داخل و خارج دعوت می‌کند که ارز و طلایشان را به بازار بیاورند. لابد مثل آن پیرزن روستایی که چند تخم مرغ به جبهه کمک کرد.
من به اصولگرایان کاری ندارم. امیدی هم نداشتم و ندارم ولی به روحانی رای دادم. و امروز فقط یک سوال از او می‌پرسم:
جناب روحانی؛
مردم در 29 اردیبهشت پارسال با شما صادق بودند، آیا شما و دولت شما هم با این مردم صادق بودید؟
اگر واقعا صادق بودید، به گمانم ملت ایران تا آخر خط همراهتان خواهند بود و اگر صادق نبودید، یکسال گذشته را جبران کنید، ایرانیان ملتی احساسی و البته بزرگوارند و احتمالا همراهتان خواهند بود. یعنی امیدوارم همراهتان باشند.
@MohammadHossein_Ghiasi


1- نامه‌ی دو سناتور آمریکایی به وزرات خزانه‌داری آن کشور در قرار دادن ایران در لیست سیاه پولشویی(FATF ). مهلت ایران برای پیوستن به اف ای تی اف، 24 خردادماه گذشته بود که از سوی مجلس بمدت 2 ماه مسکوت گذاشته شد. گفته شد پیامکهای تهدیدآمیزی از مشهد برای نمایندگان مجلس ارسال شده است. علم‌الهدی روحانی افراطی و امام‌جمعه‌ی مشهد خطبه‌هایی چند را برعلیه نمایندگان طرفدار FATF ایراد کرد.
2- بیژن نامدار زنگنه از جلسه‌ی اوپک خارج شد. او گفت بعید است که در این جلسه، اوپک به توافق برسد. دستور جلسه افزایش یک میلیون بشکه نفت اوپک است درحالی که بازار هم اکنون و در اول تابستان در اوج تعادل قرار دارد. این پیشنهاد فی‌الواقع به درخواست ترامپ و به پیشنهاد سعودی و روسیه ارائه شده است، تا تحریم نفت ایران بی‌اثر شود.
3- عباس عراقچی اعلام کرد که برجام به آی سی یو منتقل شده است. او احتمال خروج ایران از برجام در هفته‌های آینده را طرح کرد. به نظر می‌رسد که اروپا ناتوان از برآورده کردن نیازهای ایران است.
اکنون همه‌ی چشم‌ها به رییس‌جمهوری است که با رای قاطع 24 میلیونی برگزیده شده است. امیدوارم او بتواند به پشتوانه‌ی رای‌دهندگان، کشور را در این بحرانهایی که یکی پس از دیگری حادث می‌شود مدیریت کند.
@MohammadHossein_Ghiasi


انقلاب 57 بر پایه‌ی بدآمدن یا تنفر از سرمایه‌داری غربی بوجود آمد که شاه و دربار نماد و نماینده‌ی آن در داخل ایران محسوب می‌شدند.
انقلابیون جوان در دهه‌ی اول حکومتشان رویکردشان به شرق و بویژه اروپای شرقی بود. اروپای شرقی توان اقتصادی بالایی نداشت لذا آنها را سرخورده کرد.
در دهه‌ی دوم انقلاب هاشمی رفسنجانی بر سرکار آمد. تجارب گوناگون به او و بقیه‌ی سردمداران فهمانده بود که عصر عصر سرمایه‌داری است. مرحوم هاشمی به عنوان یکی از پایه‌گذاران انقلاب 57 فرمان را به سمت غرب سرمایه‌داری منحرف کرد. پایه‌های ساخت بعد از انقلاب در دوره‌ی او گذاشته شد. بسیاری از تاسیسات زیربنایی بعد از انقلاب که امروز کشور از آنها برخوردار است متعلق به همان دوره است.
دهه‌ی سوم دهه‌ی تغییر دکترین ایران در منطقه بود. محمد خاتمی تا جایی که توانست تنش‌زدایی و گفتگو کرد. اما خاتمی مدل مقبول انقلاب نبود. خاتمی نماد اصلاحات بود. اصلاح‌طلبی با انقلابیگری دو مقوله‌ی سرتاپا متفاوت است.
معهذا اصلاحات شکست خورد و انقلاب پیروز شد. ملت همیشه در صحنه هلهله‌کنان به پای صندوق رای رفتند و 17 میلیون نفر به نماد انقلاب که خود را شهید رجایی تازه می‌دانست رای دادند. هاشمی با 10 میلیون رای شکست خورد. احمدی‌نژاد انقلابی‌تر از هر انقلابی که تاکنون دیده‌ایم بپاخاست تا جهان را مدیریت کند. اما ماحصل مدیریتش این بود که همه‌ی پل‌های ایران و غرب را با مواد منفجره نابود کند. و آنها هم هفت قطعنامه برعلیه ایران صادر کنند.
دوباره نگاه حکومت ما رویکرد به شرق بود. نه اروپای شرقی که دیگر وجود نداشت که چین و روسیه‌ی کمونیست و البته هند. همان چین و روسیه‌ای که پای هفت قطعنامه‌ی سابق جوهر امضایشان خشک نشده بود.
در اوج درآمدهای سرشار دلاریِ ما، این سه کشور تا توانستند ما را دوشیدند و سرمایه‌ی نقد ما را بلعیدند یا بلوکه کردند. یا اجناس بنجل و مزخرفشان را بوسیله‌ی دلالان و قاچاقچیان وطن فروش و خائن به ایران صادر کردند. و بخش زیادی هم بوسیله‌ی دورزنندگان تحریم دزدیده شد.
اکنون شیطان بزرگ(ترامپ) از برجام خارج شده است. و بدبختانه دوباره از داخل حکومت ندای رویکرد به شرق بلند شده است.
در دهه‌ی پنجم انقلاب.
چرا در اینهمه سال یکبار نگاه رویکرد به مردم بیان نشد و اگر بیان شد در حد شعار باقی ماند؟ رویکرد واقعی به مردم. رویکردی مبتنی بر لوازم و شرایط آن.
در طول این چهار دهه یک پول نفت وجود داشت و یک رویکرد به خارج. همه‌اش یا نگاه به غرب یا نگاه به شرق یا انتظار ازینکه روسیه قیم ما بشود یا واهمه از فلان حاکم عرب وجود داشته باشد.
رویکرد به مردم یعنی حکمرانی برپایه‌ی نظرات مردم. یعنی اصلاح حکومت مبتنی بر رای واقعی و غیراستصوابی مردم. یعنی اعلان شفاف و شیشه‌ای سرنوشت پول‌ها و دارایی این مملکت که به دست چه کسانی می‌افتد. از کجا می‌آید و به کجا می‌رود. یعنی اجازه دهند که این ملت در استادیوم فوتبال ببینند. یعنی اگر نسبت به حکم دادگاه اعتراض دارند دستکم آن حکم را به احترام مردم(که سابقا ولی‌نعمت نامیده می‌شدند) به عقب بیندازند.
حکومتی که بتواند برپایه‌ی رای و نظر مردم بچرخد، به جای آنکه کاسه‌ی گدایی و حقارت را بردارد و شرق و غرب را دق‌الباب کند، جهان را غلام همت خود خواهد کرد و آسوده خواهد زیست. جهان خود به سمت او خواهد آمد.
@MohammadHossein_Ghiasi


وقتی موجی از امید برمی‌خیزد آن‌کسی که در برابر آن می‌ایستد، خود را ایستاده بر جایگاهی از عقلانیت تصور نکند بلکه در او نگاهی مازوخیستی ریشه کرده که به هیچ چیز جهان نه امید دارد و نه دلخوش است.
ناامیدی روح و جسم را توامان متلاشی می‌کند. عمر را تلخ و کوتاه می‌کند. زندگی را در کام خود و اطرافیان زهر می‌کند.
این‌جور افراد اگر سیاستمدار باشند احتمالا تحت تاثیر افکار جنبش‌های چپ و از جمله چیپ‌ترین آنها یعنی چپ‌های روسی قرن نوزدهم هستند.
بیایید دنبال بهانه‌هایی هرچند کوچک برای شادمانی باشیم. باخت دیشب مقابل اسپانیا برای ما کمتر از یک بُرد بزرگ نبود.
در این یکی دوماه اخیر رخدادهای سرتاپاسیاهی که از سوی شیطان بزرگ(ترامپ) و شیطانهای کوچک در داخل به سوی ملت ما روانه شد به اندازه‌ی کافی مخرب بودند.
منتقدین و معترضین همیشه عصبانی اما محترم؛
لطفا چند روزی دندان روی جگر بگذارید و اجازه دهید این ملت در این جام جهانی کمی شادمانی کنند بعد نوبت به مرثیه خوانی و علم‌گردانی مجدد شما هم می‌رسد. جام جهانی رفت تا چهارسال دیگر. از چند روز دیگر دوباره باز هرچه رنگ سیاه هست را بگیرید و بمالید به سرتاپای این ملت.
@MohammadHossein_Ghiasi


امید یک انتخاب است. بعضی دوست دارند همیشه ناامید باشند. اسم آنرا واقعگرایی می‌گذارند. بر سر گوری که هنوز مرده‌ای در آن نخوابیده شیون می‌کنند. آنقدر که رمقی برایشان نمی‌ماند. آنقدر که شاید قبل از مرده‌ای که منتظرش هستند، خودشان بمیرند و در آنجا دفن شوند.
عُرَفا می‌گویند دنیا همه چیزش بازی است. بازی را جدی گرفتن هم یکی از عجیب‌ترین بازی‌های همین دنیا است.
فوتبال، بازی ملتهاست. تورنمنت‌های جام جهانی برای این است که روح غرور و همدلی و استقامت و ایثار و دوستی و آشنایی را در انسانهای این عصر زنده نگاه دارد. فوتبال رسانه‌ای‌ست که پیامش را به کائنات می‌فرستد تا بازخوردهایی را که نمی‌دانیم برایمان به ارمغان بیاورد و چشم ما را به دنیا بگشاید. اینکه پسر وقارعلی‌خان کارگردان پاکستانی بخاطر مردود شمرده شدن گل ایران مثل ابر بهار گریه می‌کند و اینکه لبنانی‌ها در کافه‌ای در بیروت هنگام زدن همین گل از جا می‌پرند و شادی می‌کنند. اینها ملتهای ما هستند و ما ملت آنها هستیم. اینها دوستان ما هستند و ما دوستان آنهاییم. اینگونه است که فوتبال به ما دوستی و مهربانی و همسایگی را به یاد می‌آورد و می‌آموزد. به ما یادآوری می‌کند که در منطقه‌ی بحران خیز خاورمیانه تصمیمات و اقدامات ایران کل ملتهای منطقه را در برمی‌گیرد. ما حق نداریم خودسرانه بازی کنیم نه در فوتبال و نه در سیاست. ما متعلق به غرب آسیا هستیم. مرزها فقط علامتهایی بر روی زمین هستند. وقتی قدم برمی‌داریم باید بدانیم که یک منطقه با سیصد میلیون جمعیتِ نگران، به ما نگاه می‌کند. باید دقیق و مسئولانه حرکت کنیم، همانطور که تیم ملی دیشب در مقابل اسپانیا مسئولانه بازی کرد. و در پایان نتیجه را به خدا واگذاریم. گاهی می‌بریم و گاهی می‌بازیم. باری، بازی همین است و نیز دنیا چنین است.
@MohammadHossein_Ghiasi


اولین زمین لرزه‌های نظام مالی ایران در مشهد رصد شد. پدیده‌ی شاندیز و موسسه‌ی اعتباری ثامن‌الحجج یکی پس از دیگری دچار بحران شدند و سهامداران یا سپرده‌گذارانشان در زمانی اندک ثروت خود را از دست دادند. خشت از خرند در رفت و موسسات مالی یکی پس از دیگری سقوط کردند.
دولت حسن روحانی وارث ورشکستگی موسساتی شد که در دولت قبل بوجود آمده بودند. در دولتی که 850تا هزار میلیارد دلار درآمد ایران از فروش نفت و میعانات و معادن و مالیات و غیره و غیره بود و اکنون با خزانه‌ای تهی، همراه با هفت قطعنامه‌ی شورای امنیت، تحویل حسن روحانی شده بود.
خزانه‌ی دولت روحانی همانقدر خالی بود که خزانه‌ی دولت ملی مصدق. مصدق ساقط شد. یکی از دلایلش بلوکه شدن طلاهای ایران بوسیله‌ی روسیه بود اما دولت روحانی دوام آورد چون اوباما برجام را امضا کرد و دلارهای بلوکه وارد اقتصاد ایران شد. (بگذریم که رقم واقعی این دلارها چقدر بود و سرانجام‌شان چه شد). در هر صورت روحانی توانست بحران موسسات مالی را تا حد زیادی کنترل کند. معهذا آشوبهای تند برعلیه روحانی دوباره از مشهد بپاخاست که بی ارتباط با بحران همان موسسات مالی نبود. در همین اثنا دهها میلیارد دلار در عرض حدودا سه ماه از ایران خارج شد. این حجم از دلار دست چه کسانی بود و چگونه اتفاق افتاد؟ آماری که بانک مرکزی می‌داند اما افشا نمی‌کند.
ترامپ حق دارد از دست اوباما عصبانی باشد. چه اینکه اوباما بر خلاف اسلاف خود عمل کرد. از نظر تفکر ترامپیسم، روحانی رییس جمهوری که با رای مردم بر سر کار آمده بود باید ساقط می‌شد همانطور که آمریکا دولت ملی محمد مصدق را ساقط کرد.
دولت آمریکا طرفدار نظام‌های یکپارچه دیکتاتور است چون با آنها می‌تواند بهتر معامله کند. جواب آخر را زودتر بگیرد و منتظر بحث و جدل‌های افکار عمومی نشود که عمدتا با سلطه و یکجانبه‌گرایی آمریکا میانه‌ای ندارند. جدیدا کره‌ی شمالی هم به دولتهای دوست آمریکا اضافه شده است. در مذاکرات ترامپ و اون یک کلمه از مردم کره‌ی شمالی گفته نشد و تا آخر هم گفته نخواهد شد. مسئله‌ی آمریکا با جهان سوم هیچ‌وقت دموکراسی نبوده است. پول و امنیت. این تنها هدف آمریکاست و در منطقه‌ی ما نفت هدف اول است. مشکل اصلی ترامپ با نظام ما هم بخش جمهوریت آن است. چه اینکه مشاور امنیت ملی ترامپ سابقا و قبل ازینکه به این سمت منصوب شود گفته بود که باید نظام جمهوری اسلامی ساقط شود و سازمان مجاهدین خلق جایگزین آن گردد. یعنی یک دیکتاتوری خالص و تمام عیار مستقر گردد. این چهره‌ی واقعی و بدون نقاب دولت کنونی آمریکاست.
@MohammadHossein_Ghiasi


ایران اگر می‌خواست با ترامپ گفتگو کند فرصتش در ابتدای انتخاب ترامپ بود. وقتی که روحانی به سازمان ملل رفت معاون ترامپ به عباس عراقچی زنگ زد و روحانی را از طرف ترامپ به ضیافت شام دعوت کرد. اما روحانی نپذیرفت.
ایران اگر می‌خواست با ترامپ گفتگو کند دومین فرصت زمانی بود که پومپئو (رییس وقت سازمان سیا) نامه‌ای نوشت و به مامورش داد تا آنرا در سوریه به قاسم سلیمانی تحویل دهد. سلیمانی نامه را تحویل نگرفته و نخوانده، پس فرستاد.
اما حال که ترامپ کینه‌مندانه و تحقیرشده از برجام خارج شده و پومپئو دوازده شرط ناشد گذاشته، مذاکره‌ی ایران با ترامپ کاری عجیب و تا حدی غریب است.
پل‌های پشت‌ سر گفتگو برای طرفین تاحد زیادی خراب شده است.
وانگهی که کسی مثل جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا شده است. کسی که قبل از انتصابش پول می‌گرفت و در متینگ‌های سازمان مجاهدین خلق شرکت می‌کرد. در یکی ازین متینگها، ابراز امیدواری می‌کند که تا قبل از شروع سال 2019 جمهوری اسلامی را ساقط کنند. او تلویحا ادامه می‌دهد که سازمان مجاهدین خلق خودش را برای حکومت آینده‌ی ایران آماده کند.
اکنون صدنفر از خیرخواهان، خواسته‌اند جمهوری اسلامی با ترامپ مذاکره کند. نامه‌ی این صدنفر، صادقانه و خیرخواهانه است اما به گمانم سیاستمدارانه نیست.
اینجا آن جایی است که کسی مثل هاشمی رفسنجانی را می‌خواست تا معادله را حل کند. معهذا حال که عمر او به دنیا نبود، امیدوارم عقل دیپلماتیک جمهوری اسلامی، بتواند راهی پیروزمند بیابد.
انشاءالله که می‌یابد.
@MohammadHossein_Ghiasi


یکی از مضحک‌ترین پیام‌های تبریک به مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال در جام جهانی، پیام تبریک وزارت خارجه‌ی ایالات متحده‌ی آمریکا بود.
حتی می‌توان گفت این یک پیام تبریک وقیحانه بود. وقتی که کمپانی نایک به بازیکنان ما بخاطر تحریم همین آمریکا کفش نمی‌دهد و سر مربی را نگران می‌کند.(چه اینکه بازیکنان به آن کفش‌ها عادت کرده بودند و نمی‌توانستند در این چند هفته به جام جهانی آنهارا عوض کنند.) چگونه وزارت خارجه‌ی ایالات متحده روی‌ش می‌شود تا این پیروزی را به ملت ایران تبریک بگوید؟ یعنی می‌خواهد بگوید دوست ملت ایران است؟ می‌خواهد بگوید در غم و شادی، همراه ملت ایران است؟
حتی آدیداس هم لباسهایی را که به تیم‌های جام جهانی مجانی می‌داد و تازه بابت قبول آنها از طرف هر تیم مقداری پول به عنوان حق تبلیغات هم روی‌ش می‌گذاشت و می‌داد، بخاطر تحریم آمریکا، همان لباسها را به تیم ملی ما فروخت. البته لطف کرد و 70درصد تخفیف داد. اینها معذور بودند. چرا؟ چون جنایتکاری به نام ترامپ، ایران را تحریم کرده است.
اکنون وزارت خارجه‌ی همان دولت جنایتکار، با تزویر تمام تبریک می‌گوید.
بعید است که ترامپ نفهمد. خوب هم می‌فهمد. او در واقع ملت ایران را تحریم کرده است نه حاکمان ایران را. فشار تحریم، نهایتا ستون فقرات طبقات پایین را در هم می‌شکند وگرنه آنهایی که آن بالا نشسته‌اند چه کم و کسری پیدا خواهند کرد؟
اما به هرحال فوتبالیست‌های ما درست در آغاز تحریم ترامپ، دل مردم ایران را در سرتاسر جهان شاد کردند. ایرانیان دیشب تا صبح پای کوبیدند و غم‌ها را از دل بدر کردند. یک شب از 365 شب سال به شادمانی گذشت. برای بقیه‌ی روزها و شبها هم خدای این ملت بزر‌گ است.
ملتها خواهند ماند، اگرچه سخت، اگرچه درد! و ترامپ‌ها را باد با خود به ناکجای تاریخ خواهد برد، آنچنان که اثری از آنها برجای نماند.
@MohammadHossein_Ghiasi


اگر خاطرتان باشد در فروردین ماه گذشته یک یادداشت نوشتم و گفتم اگر پول نقد دارید بروید از بانک ملی سکه‌ی بهار آزادی بخرید که پیش‌فروش می‌کند. اگر به حرف من گوش داده بودید الان نقدینگی‌تان تقریبا دو برابر شده بود. جالب است که دوستان و آشنایانی که نقدینگی داشتند و مفصل برایشان توضیح دادم هم به این پیشنهادم گوش ندادند و خرید نکردند.
در هرصورت شما یا نقدینگی دارید یا ندارید. اگر نقدینگی دارید، می‌توانستید از فرصت دو ماهه‌ای که دولت داد استفاده کنید و ارزش نقدینگی‌تان را حفظ کنید. اگر نقدینگی ندارید به معنای آن است که دارایی شما شامل اموال غیر منقول مثل خانه و زمین و ماشین و این‌جور چیزهاست که عملا چیزی از ارزش آن کم نمی‌شود. پس غصه‌ای ندارید جز تورم که معضلی همگانی است و پرداختن به آن موضوع دیگری است.
معذلک هجوم بردنِ الان به بازار برای خرید کالاهایی مثل خودرو، به این خاطر است که اینها با ارز دولتی عرضه می‌شود و یا علی‌القاعده باید عرضه شود. به عبارتی صاحبان نقدینگی، حال که از فرصت طلایی خریدنِ طلا، عقب مانده‌اند به کالاهای سرمایه‌ای تقریبا مشابه هجوم آورده‌اند. اشکال کار اینجاست که این کالاها قدرت نقد شوندگی ندارد و فردا روی دست خریدار می‌مانند. لذا شاید از نظر اقتصادی کار چندان بخردانه‌ای نباشد.
معهذا همانطور که دولتمردان اقتصاد گفته‌اند، شاخص‌های عمده و اساسی اقتصاد ما فعلا و تقریبا فرقی با قبل نکرده است. صادرات و واردات و تولیدات و غیره همان است که بود. اما همه‌شان فی‌الجمله گفته‌اند اقتصاد روانی شده است که به نظر من هم تاحدودی حرف درستی است. اقتصاد ما از ضرب‌الاجلی که ترامپ داده است ترسیده و رفتار موجودی ترسیده را از خود بروز می‌دهد که با عقلانیت اقتصادی شاید چندان سازگار نباشد.
می‌دانید که من طرفدار سرسخت برجام هستم. هنوزم هستم و ترامپ را عددی نمی‌دانم که بتواند این پیمان بزرگ بشری را به هم بزند. همانطوری که نخواهد توانست سایر پیمانهای جهانی را که از آنها خارج شده است بهم بزند. او دیر یا زود از عرصه‌ی سیاست محو خواهد شد.
به تلاشهای جواد ظریف که به اطراف و اکناف عالم سفر می‌کند خوشبین هستم. تهدید ترامپ فرصتی است تا ما به خودمان بیاییم و عیوب ساختاری اقتصادمان را بشناسیم و اصلاح کنیم.
هیچ ملتی، هیچگاه، در هیچ کجای تاریخ با لاتاری و بخت‌آزمایی و رانت‌خواری به جایی نرسیده است. تمام ملتهای سربلند تاریخ کار کرده‌اند، زحمت کشیده‌اند و عرق ریخته‌اند و این یک روندی بی‌وقفه است. مثل فوتبالیست‌ها. تیمی برنده می‌شود که بدنسازی علمی داشته‌ است. تدارکات بهتری تهیه کرده است. بیشتر عرق ریخته است. مربی باهوشتری را به خدمت گرفته است. آنالیزهایش از خود و رقیبانش دقیق‌تر بوده است و استعدادهای برتر را بی تعارف به خدمت گرفته است و البته شانس خوبی هم داشته است.
@MohammadHossein_Ghiasi


وقتی می‌گوییم رانت‌خوار یعنی تیم ملی فوتبال عربستان که در یک میدان جدی مایه‌ی آبروریزی می‌شود.
فوتبالی که سالیان متمادی با دلارهای نفتی، مقامات AFC و FIFA را می‌خرد. ‌در مسابقات آسیایی، داوران گدا گشنه‌ی شرق آسیا را می‌خرد و در مسابقات باشگاهی اخیر حتی میزبانان را هم خرید. معلوم است این تیم در جام جهانی و در جلوی چشم هفت میلیارد جمعیت روی زمین، باید عیار واقعی خود را نشان بدهد. اینجا دیگر جام جهانی است. شوخی برنمی‌دارد. در این آوردگاه دیگر آن دلارها نمی‌توانند بدوند، دریبل بزنند، نفس کم نیاورند. بجنگند. شوت بزنند و یا از دروازه دفاع کنند. اینجا جای زور است و مردی.
ترامپ گفته بود اگر آمریکا نباشد، عربستان دو هفته هم دوام نمی‌آورد بدبختانه در جام جهانی فوتبال در همان روز اول برج و باروهای عربستان و پشم و کرک بن‌سلمان دود شد و ریخت. از آمریکا هم کاری ساخته نبود تا مثلا از بن سلمان چند میلیارد دلار بگیرد و تیمش را از این شکست تحقیرآمیز نجات دهد.
بن سلمان بدبخت آن بالا نشسته بود و داشت بازی را نگاه می‌کرد. به سختی خود را کنترل می‌کرد، وقتی عربستان دقیقه به دقیقه گل می‌خورد. اگرچه توانسته بود چهره و دستهایش را کنترل کند اما سوزش درد از پاهایش بیرون می‌زد.
اتفاقی نیست که عربستان حتی در برابر یمن فقیر درمانده شده است. آخر عاقبت رانت خواری و آروغ زدن با گلوی دیگری همین است.
امیدوارم شیخ به خودش بیاید و بداند کار دنیا فقط با دلار نفتی پیش نمی‌رود. این که بازی بود، وقتی پای جنگ با ملتها بیفتد ساق پایش را قلم خواهند کرد.
@MohammadHossein_Ghiasi


اقتصاد در ایران سرکش و دیوانه شده است. مقامات رسمی محترمانه می‌گویند روانی شده است. چرا؟ به یک دلیل ساده. ترامپ.
برخی از منافع اقتصادی برجام روزبروز ازبین می‌رود. چند گروه دو سال است که متحدانه، جانانه و خستگی ناپذیر در جهت نابودی برجام در هماهنگی کامل با یکدیگر، سعی و تلاش خداپسندانه و شبانه‌روزی کرده‌اند تا برجام را نابود کنند. اسرائیل و عربستان، ترامپ و طرفدارانش در هیئت حاکمه‌ی آمریکا و نهایتا اصولگرایان افراطی در داخل ایران.
مجموع اقدامات این چهار گروه اکنون دولت و ملت ما را دچار مشکل کرده و اقتصادمان را وارد حالتی کرده که مسئولین اقتصادی رسما به آن گفته‌اند، روانی.
در طول سالهای متمادی بعضی از مقامات جمهوری اسلامی همچون رییس محترم قوه‌ی قضائیه، با نقد سرزنش‌آمیز و گاه همراه با ریشخند به روحانی گفته‌اند چرا اقتصاد را به برجام گره زده است؟ حق با این گروه از مقامات محترم و بلندمرتبه است. به نظر من روحانی باید به صورت جدی، تحکم آمیز و همراه تشر، اقتصاد را توبیخ کند و بگوید که تو به چه حقی خودت را به برجام گره زده‌ای؟ اصلا ما دوست نداریم که تو و برجام به هم گره بخورید. چند بار باید به تو بگوییم که مقامات ما ناراحت می‌شوند ازینکه شما را با هم ببینند.
@MohammadHossein_Ghiasi


امید، نوعی نگاه به آینده است. امید بر پایه‌ی رویا و تصور آدمی است. به عبارتی امید یک کنش ذهنی است. جوامع تحت استرس و بحران، توانایی ذهن اجتماعی‌شان را از دست می‌دهند یا این توانایی کاهش پیدا می‌کند لذا تولید کلیه‌ی محصولات ذهن از جمله امید هم کاهش پیدا می‌کند. همانطور که در یک فرد، استرس و اضطراب و بحرانها توان ذهنی او را متلاشی می‌کند و آن فرد نمی‌تواند رویایی برای آینده‌ی خود بسازد و سپس برای دست‌یافتن به آن برنامه بریزد. اجتماع انسانی هم از همین قانون پیروی می‌کند.
تمام تمدنها، صنایع، هنر، تجارت، اجتماعات و بنگاههای بشری همه محصول خلاقیت رویا و تصور آدمی است. دشمنان ملتها می‌کوشند با ایجاد جنگهای تبلیغاتی شیرازه‌ی تفکر اجتماعی یک ملت را از هم بپاشانند تا سپس او را ناامید سازند و در فرصت مناسب با کمترین هزینه بر او مسلط شوند.
دونالد ترامپ مثل سگ هاری است که با صدای بلند به طرف ایرانیان پارس می‌کند. چنگ و دندان نشان می‌دهد. خرناس می‌کشد. کف از دهانش می‌پاشاند و دائم می‌گوید که قرار است چنان ایران را تحریم کند که تاریخ به خود ندیده است.
ایرانیان باید خردمندانه تصمیم بگیرند. سگی که هار شده است به زودی خواهد مرد. اما انسانی که در مقابل او قرار دارد هم باید مواظب باشد تا هارگزیده نشود. چه اینکه او هم خواهد مرد.
دوره‌ی دونالد ترامپ به زودی تمام خواهد شد. ما نباید اشتباهات گذشته را تکرار کنیم. می‌توانستیم با این سگ هار و وزیرخارجه‌اش پمپئو، زمانی که رییس سیا بود، بهتر ازین رفتار کنیم. در واقع سیاستمدارانه‌تر. اگرچه شاید نهایتا در نتیجه توفیری حاصل نمی‌شد. اما متاسفانه عده‌ای از ارباب امور چنان که بایسته بود و اقتضای سیاست می‌نمود عمل نکردند.
قدر فرصتهای پس از آن را بدانیم.
@MohammadHossein_Ghiasi


درست در روزی که ترامپ و اون با هم دیدار کردند، خبری منتشر شد که اوباما برنامه‌اش در حزب دموکرات را برای انتخابات ریاست‌جمهوری شروع کرده است.
اوباما به عنوان کسی که آمریکا را از بحران ورشکستگی بانکها نجات داد و میراث درهم شکسته‌ی جرج بوش را تاحدودی ترمیم کرد اکنون می‌بیند که ترامپ دوباره آن کشور را به سمت بحران سوق می‌دهد. ترامپ از پیمانهای مهم بین‌المللی یکی پس از دیگری خارج شد و نهایتا در اجلاس گروه هفت یک آمریکای منزوی را نشان داد که با بقیه‌ی قدرتهای جهانی طرف شده است. او اجلاس را ناتمام رها کرد تا به دیدار رهبر کره‌ی شمالی برود. دیداری که تابحال دستاوردی جز یک شو تبلیغاتی از آن منتشر نشده است.
به نظر من کره‌ی شمالی به عنوان ذخیره‌گاه اسرار نظامی شرق جایی نیست که اجازه‌ی تسخیر آنرا به آمریکا بدهند. شاید اوباما در تحلیلش بازی اون را یک سناریوی هدفمندی تصور می‌کند که مشترکا بوسیله‌ی روسیه و چین مدیریت می‌شود. ترامپ به اندازه‌ی کافی متهم به بازی‌خوردن و بلکه برگزیده‌شدن بوسیله‌ی روسیه هست. بازی با اون هم می‌تواند در این شرایط نشانه‌ای در همان راستا باشد.
کره‌ی شمالی کشوری مفلوک، گرسنه و دست دوم است که بازیچه‌ی قدرتهای بزرگ شده است.
@MohammadHossein_Ghiasi


کره‌ی شمالی کشور بدبختی است که هیچ چیز ندارد جز چندتا بمب هیدروژنی و کلاهک هسته‌ای با موشک‌های قاره پیما.
او حتی هواپیمای درست و حسابی ندارد که بتواند چهار هزار و چهارصد کیلومتر تا سنگاپور پرواز کند. حتی شبی شش هزار دلار پول هتل ندارد تا رهبر و محافظان و همراهان آن کشور بدبخت چند شب در آن بیتوته کنند. دولت آمریکا مخفیانه از دولت سنگاپور خواسته که صدقه دهد و اسکان "اون" را به خرج خودش قبول کند.
شاه و گدا.
ملاقات یکی که همه چیز دارد و دیگری که هیچ چیز ندارد. یکی که به افلاس و فلاکت و بدبختی رسیده و مردمش به مرده‌خواری رو آورده‌اند تا به بمب اتمی برسند با یکی که همه چیز دارد.
گدا آمده است چیزی را که بابت آن چهل سال بدبختی کشیده است و عمرش را تباه کرده است بفروشد به شاه و شاه هم چند تکه نان بدهد به او برای خوردن.
از بدشانسی، گدای داستان ما به تور شاه خسیس و جیب‌بر و خلافکار و بد طینتی خورده است که بعید نیست تنها میراث آن گدای مفلوک و حقیر را بگیرد و با اردنگی بیرونش اندازد.
عبرت روزگار را ببینید، امروز دوتا دیوانه قرار است دور یک میز بنشینند و بحرانی را که هزاران عاقل در طول چندین دهه نتوانستند حل کنند، حل نمایند. خدارا چه دیدید.
به دنیای زیبای دیوانگان خوش آمدید.
@MohammadHossein_Ghiasi


«هنوز سانتریفیوژها تقریباً برچیده نشده. هنوز قلب رآکتور اراک سرجایش هست. هنوز اورانیومهایی معادل 10 بمب اتم از کشور خارج نشده است.
ای کسانی که گمان می‌کنید ما راهی به غیر از برجام داشتیم، هنوز فرصت دارید زیر میز بازی بزنید.
اگر فکر می‌کنید آمریکا روزی زیر میز بازی خواهد زد لطفاً الان شما پیش‌دستی کنید.
اگر گمان می‌کنید ما فریب خورده‌ایم لطفاً الان نگذارید تغییری صورت بگیرد.
اگر فکر می‌کنید ما راه دیگری داشتیم، آن راه دیگر را دنبال کنید.
فردا امکان دارد هر اتفاقی بیفتد. طرف آمریکاست، لولوی سر خرمن که نیست. درست است که هیچ غلطی نمی‌تواند بکند اما گاهی وقتها بدجور غلط می‌کند.
من قبلاً دو پیشنهاد داده بودم هیچکدام عمل نشد.
اول آنکه برجام به رفراندوم گذاشته شود. (تکرار پیشنهاد آقای عبدی).
دوم آنکه حسن روحانی بعد از امضای برجام و قبل از اجرای آن استعفا بدهد تا مجدداً انتخابات برگزار شود و رییس‌جمهور بعدی اجرا یا عدم اجرای برجام را برعهده بگیرد.
هنوز هم دیر نشده است.
قلب رآکتور اراک سرجایش هست.
اورانیوم‌ها در داخل ایران هست.
سانتریفیوژها هم تقریباً سر جای‌شان هست.»
https://t.me/mohammadhosseinghiasi
این یادداشت را در 29 آذرماه 1394 مقارن 20 دسامبر 2015 نوشتم و همزمان در کانال سابقم و فیس‌بوکم منتشر کردم. جالب است که تعداد خوانندگان این پست در کانال سابق، به هزارنفر هم نرسید.
اکنون در آدرسی که داخل متن است این نوشته قابل دسترسی است. من آنرا بدون هرگونه دخل و تصرف در اینجا دوباره آوردم. کانال از دسترسم خارج است. نه می‌توانم کلمه‌ای به آن بیفزایم و نه می‌توانم چیزی کم کنم.
@MohammadHossein_Ghiasi


یکی دیگر از پیشنهادهای من به روحانی این بود که برای دور دوم ریاست جمهوری کاندیدا نشود چون بعد از برجام خر اصولگرایان از پل رد شده است و شماری از آنها که پیش از برجام در اوج ترس و استیصال و بیچارگی بودند اکنون که بارشان به خر راست شده، به طبیعت پیشین خود بازمی‌گردند.
همانطور که وقتی سیدمحمد خاتمی آنها را نجات داد و صندوق ذخیره‌ی ارزی را برایشان پر کرد به فکر مدیریت جهانی افتادند و مدیرجهانی‌شان را که به بام کردند جهان را برعلیه ایران بسیج کرد.
حرف منتقدین پس از برجام به روحانی آن بود که دستت درد نکند. برجام را آوردی گشایش ایجاد شد، برو پی کارت. بقیه‌ش به عهده‌ی ماست. بعد از خروج آمریکا از برجام هم‌ حرفشان این است که درست است برجام را آوردی و خر ما از پل رد شد، اما الان که قرار است با آمریکا شاخ به شاخ بشویم برو پی کارت.
در هر صورت از دید این گروه از اصولگرایان رادیکال، روحانی بهتر است برود پی کارش. جالب این است که این اصولگرایان محترم بابت فلاکت صنعت و اقتصاد(ی که در هشت سال دولتشان به خاک سیاه نشست و کشور 20 سال به عقب افتاد) طلبکارانه و با پررویی و بعضا وقاحت تمام، یقه‌ی روحانی را در تریبونهای مختلف‌شان می‌گیرند که چرا صنعت اینطور است و آنطور نیست؟(اخیرا یک ویدئو دیدم که در یکی از دانشگاهها فردی ظاهرا دانشجو با بدترین ادبیات و سخیف‌ترین منطق در حضور روحانی دارد انواع و اقسام سخنان زشت و درشت را نثار روحانی و دولتش می‌کند).
علیهذا به اینها می‌گویند اصولگرا. اگر هشت سال دولتشان نمی‌بود که در آن هشتصد میلیارد دلار پول نقد را دود هوا کرد، چه کسی می‌توانست ایشان را با این ادعاهایی که گوش فلک را پر می‌کند بشناسد؟ درست است که اکثریت ایرانیان در مقابل اینها بخاطر ترس یا مصلحت یا ناچاری و بیچارگی، سکوت می‌کنند اما مشت‌شان برای همه باز شده است. همگان اینها را و منطق سخیفشان را می‌شناسند. منطقی که کشور را اگر دوباره به ته دره بیندازد دیگر بالا نخواهد آمد و بر سر ما همان بلایی می‌آید که بر سر سوریه آمد . بلکه بدتر.
اگر اصولگرایان رادیکال، رییس‌جمهوری می‌خواستند که ادعا کند من اقتصاد را بدون برجام رونق می‌دهم آن رییس‌جمهور حسن روحانی نبود. بلکه کسی بود در حد معجزه‌ی هزاره‌ی سوم یا خود همان معجزه! آنها می‌توانند سه سال دیگر به آن معجزه رای دهند و او را بر تخت بنشانند. چیزی که عوض دارد گله ندارد و اگر هم صبر ندارند به اندازه‌ی کافی در قانون اساسی فرصت و قدرت برکناری رییس‌جمهور تعبیه شده است. می‌توانند تلاش کنند تا از مجاری قانونی او را عزل کنند و انتخابات زودهنگام برگزار شود و اگر هم نمی‌توانند این کارها را کنند که نمی‌توانند، پس خردمندانه آن است که در گوشه‌ای بنشینند و به کارهایی که همراه با معجزه‌ی هزاره‌شان کرده‌اند و بدبختی‌هایی که بر سر این ملت با رادیکالیسم کورشان آورده‌اند، تامل کنند و اجازه دهند دولت روحانی کار خودش را انجام دهد.
یا بگذرد یا بشکند کشتی در این گردابها.
t.me/MohammadHossein_Ghiasi


امضای برجام موفقیت بزرگ دولت روحانی بود. بعید می‌دانم اکثریت ایرانیان با این گزاره مخالف باشند. در فواید برجام قبلا بسیار نوشته‌ام، لازم به تکرار نیست. وانگهی ایرانیان با گوشت و پوست خود این موفقیت بزرگ و درخشان و قابل افتخار را لمس کرده‌اند. از سال 92 که روحانی بر سر کار آمد جامعه به سمت امید و آرامش حرکت کرد. الان پنج سال است که اندکی آرامش بر جامعه حکمفرماست. اگرچه بسیاری از مشکلات کمتر یا بیشتر بر جای خود باقی مانده است. روحانی نه معجزه بلد است و نه اسم اعظم می‌داند و نه می‌تواند مشکلات ساختاری و ریشه‌ای را چندان که رضایت خلق حاصل گردد، برطرف سازد. اما چه کسی است که نداند دولتی که مذاکره‌کننده‌ی هسته‌ای‌اش جواد ظریف است، به عقلانیت نزدیک‌تر است تا دولتی که سعید جلیلی است.
این روزها جواد ظریف با اروپا مذاکرات فشرده‌ای دارد. من قویا طرفدار این مذاکرات و به آن امیدوارم. اروپائیان به خوبی می‌دانند که فروپاشی برجام می‌تواند به وضعیتی خطرناک برای اروپا و حتی جهان بیانجامد.
متاسفانه عاقلان و تدبیرگران در ایالات متحده نتوانستند ترامپ را از سرانجام راهی که می‌رود برحذر دارند، امیدوارم در این سوی عالم، دانایان و خردمندان با همدلی و اتحاد جلوی جنگ و تباهی را بگیرند.
ایرانیانی چند در آمریکا توانستند با تلاش خود، بندی را در لایحه‌ی بودجه‌ی دولت ترامپ بگنجانند که او حق نداشته باشد در 2019 خودسرانه به ایران حمله کند. آفرین به این فرزندان راستین ایران. آنها دست به اقدامی بزرگ و کارآمد و منطقی زدند به جای اینکه احساسی شوند و بنشینند آه و ناله سردهند. یا مثل برخی از نویسندگان دنیای مجازی به طور مازوخیستی دشمن کشور خود را برای حمله به وطن‌شان ترغیب کنند.
در حالی که محور شرارت و کینه‌توزی متشکل از نتان‌یاهو و بولتون و پمپئو و بن‌سلمان منطقه را به سمت جنگ می‌برند صلح‌طلبان جهان که در اکثریت بی‌شمار هستند نباید منفعل باشند و سکوت کنند و بگذارند یک مشت انسان مریض و جنگ طلب هرکاری خواستند انجام دهند.
راه صلح پیچیده است. مثل ساختن یک بنا است. راه جنگ ساده است. مثل تخریب یک بنا است. یک ساختمان را می‌توان در یک روز تخریب کرد اما در یک سال به زحمت می‌توان آنرا ساخت.
ما برای مرمت برجام باید به اندازه‌ی کافی صبور و پرحوصله باشیم. چاره‌ای جز این نداریم. باید دست تخریبگران را که می‌خواهند در جای جای این بنا تی‌ان‌تی کار بگذارند قطع کنیم و از مذاکره‌کنندگان هسته‌ای‌مان مثل قبل دفاع کنیم. این مسیر البته که دشوار است اما کدام ملت توانسته‌ است با راحت طلبی، بی‌حوصله‌گی، و تخریبگری به هدف بزرگی نایل شود؟
t.me/MohammadHossein_Ghiasi


ما در شرایطی برجام را پذیرفتیم که مجبور بودیم. دولت اصولگرای احمدی‌نژاد با اشتباهات پیاپی ما را در گوشه‌ی رینگ بوکس جهانی گیر انداخته بود.
برجام به هر تقدیر و به هر صورت امضا شد. خوانندگان نوشتجاتم حتما به یاد دارند که من و عده‌ای چند پیشنهاد دادیم که برجام به رفراندوم گذاشته شود. چون حرفهای این روزهای اصولگرایان را حدس می‌زدیم. اما این کار صورت نپذیرفت. من پیشنهاد دادم که روحانی برجام را تا همینجایی که امضا شده و قبل از تصویب در مجلس، تقدیم کند و بگوید این نهایت توان من بود. رد یا قبول آنرا برعهده‌ی نظام بگذارد و خود استعفا دهد. تا رییس‌جمهور دیگری انتخاب بشود مقبول‌تر. اینهم اتفاق نیفتاد. اکنون اصولگرایان محترم، قلم برداشته‌اند و خط و ابروی برجام را وسمه می‌کشند که اگر این طور می‌شد بهتر بود و اگر آن طور نمی‌شد بهترتر. می‌فرمایند باید در مذاکرات برجام، تیم اقتصادی در کنار تیم سیاسی می‌بود تا وزارت خزانه‌داری آمریکا را موظف به ابلاغ لغو تحریم‌ها می‌کرد و یا مثلا روحانی نباید اقتصاد کشور را به برجام گره می‌زد. انگار اقتصاد را روحانی به برجام گره زده بود. و نه انگار که وزارت خزانه‌داری آمریکا مثل تک تیرانداز یکی‌یکی ارتباطات اقتصادی را بسته بود. به گمانم اصولگرایان محترم تا آخر تاریخ برای تکامل داروینی برجام حرف خواهند زد و هر روز خواهند گفت اگر فلان بند در فلانجای برجام اضافه می‌شد کذا و بهمان بود.
مثل اینکه این دسته از اصولگرایان محترم نمی‌دانند که آمریکا چگونه موجودی است و اساسا آنها با چه کسی طرف هستند.
یکی از کسانی که این سخنان را می‌گوید محسن رضایی فرمانده اسبق سپاه پاسداران است. او در زمان جنگ وعده‌ی فتح بغداد را می‌داد. اما چرا نتوانست بعد از هشت سال فرماندهی در جنگ این کار را انجام دهد؟ محسن رضایی همچنین بگوید که چرا جنگ سوریه اینهمه سال طول کشید؟ و عاقبت چگونه این جنگ تقریبا به انتها رسید؟ اگر ایشان این سوالات را به درستی پاسخ داد آن وقت خود می‌داند که باید به دنیای واقعی قدم بگذارد.
بهتر است اصولگرایان محترم از توهم خارج شوند. چه اینکه به احتمال زیاد برجام مطابق چیزهایی که اصولگرایان امروزه آرزویش را می‌کنند، منعقد نمی‌شد و اوباما میز بازی را ترک می‌کرد. کسانی که در سیاست صددرصد را می‌خواهند، صددرصد را از دست خواهند داد. و ما با همان وضعیت اسفبار قبل برجام وارد دولت ترامپی می‌شدیم که با وجود برجام دارد این کارها را می‌کند وای به روزی که برجام نمی‌شد.
با چنین آمریکایی چه می‌شود کرد؟ عده‌ای به جمهوری اسلامی می‌گویند از شعارهایت کوتاه بیا و با آمریکا بساز. اما مشخص نیست که جمهوری اسلامی تا کجا باید از شعارهایش کوتاه بیاید؟ مثل عربستان و امارات بشود خوب است؟ عده‌ای دیگر می‌گویند مقاومت کن.
متاسفانه ترامپ و پمپئو راه گفتگو را بستند. مذاکره‌ بین ایران و آمریکا بعید است که دوباره آغاز بشود. چشم‌انداز آینده، پیش‌بینی اوباما را محتمل‌تر می‌سازد. اوباما گفت، ترامپ برجام را با یکی از این دو گزینه عوض کرد: جنگ در خاورمیانه یا ایران اتمی.
t.me/MohammadHossein_Ghiasi

20 last posts shown.

1 224

subscribers
Channel statistics