#تقویم_کلیدر
شنبه 16 دی 1396
6 ژانویه 2018
📚
@klidar goo.gl/LM5qd3
🔶 #جبران_خلیل_جبران (Kahlil Gibran) در 6 ژانویه 1883 در لبنان متولد شد. جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش لبنان را ترک و به ایالات متحده آمریکا رفت و در بوستون ساکن شد و درآنجا به مدرسه رفت. او در سال ۱۸۹۶ با "فرد هلند دی" ملاقات کرد و از آن به بعد وارد مسیر هنر شد. وی جبران را با اساطیر یونان، ادبیات جهان، نوشتههای معاصر و عکاسی آشنا کرد. دختر جوانی به نام «ژوزفین پی بادی» که ثروت سرشاری از ذوق و فرهنگ داشت دل به محبت این جوان بست و در رشد و کمال او بسیار مؤثر واقع شد. وی در آمریکا به نگارگری پرداخت. زنان دیگری نیز بعدها در زندگی جبران ظاهر شدند که از همه مهم تر خانم «مری هسکل» و «شارلوت تیلر» است. این دو زن اخیر بخصوص خانم هسکل شاید بیشترین تأثیر را در زندگی فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی جبران داشتهاند. اما جبران پس از حدود سه سال اقامت در آمریکا به شوق زادگاه و عشق به آشنایی با زبان و فرهنگ بومی خویش به وطن بازگشت. جبران دانشگاه را در سال ۱۹۰۲ تمام کرد. زبانهای عربی و فرانسه را آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسیده بود. خلیل جبران بعد از پایان تحصیلاتش دوباره وارد آمریکا شد و تا مرگش در 48 سالگی در سال ۱۹۳۱ در آنجا کار و زندگی کرد.
از جبران روي هم رفته شانزده کتاب به زبانهای عربی و انگلیسی بر جا مانده است که معروف ترین آن ها «پیامبر» است.
گفته هایی از خلیل جبران:
🔸«آنگاه که عشق تورا میخواند، بهراهش گام نه! هرچند راهی پرنشیب. آنگاه که تورا زیر گستره بالهایش پناه میدهد، تمکین کن! هرچند تیغ پنهانش جانکاه. آنگاه که باتو سخن آغاز کند، بدو ایمان آور! حتی اگر آوای او رؤیای شیرینت را درهمکوبد، مانند باد شرطه که بوستانی را.»
🔸«به نظر میرسد که من با تیری در قلب زاده شدهام، تیری که تحمل فشار آن در قلب، دردناک است و خارج کردنش کشنده…»
🔸«درختان شعری هستند که زمین بر پهنهٔ آسمان مینویسد. ما آنها را قطع میکنیم و از آنها کاغذ میسازیم بلکه تهی بودن خود را بر آن ثبت کنیم.»
🔸«کسی را که با او خندیدی فراموش میکنی، ولی کسی را که با او گریستی از یاد نخواهی بُرد.»
🔸«ارزشِ هر انسان به چیزی که به آن دست مییابد نیست، بلکه به هدفی است که میلِ رسیدن به آن دارد.»
🔸«یک انسان میتواند آزاد باشد بدون آن که انسانی بزرگ گردد، اما هیچ انسانی نمیتواند بزرگ گردد بی آن که آزاد باشد.»
🔸«بسیاری از دین ها به شیشه پنجره می مانند. راستی را از پس آنها می بینیم، اما خود، ما را از راستی جدا می کنند.»
🔸«شاید بتوانید دست و پای مرا به غل و زنجیر کشید و یا مرا به زندانی تاریک بیافکنید ولی افکار مرا که آزاد است نمی توانید به اسارت در آورید.»
🔷 #ئی_ال_دکتروف (ادگار لورنس دکتروف) (به انگلیسی: Edgar Lawrence "E. L." Doctorow) (زاده ۶ ژانویه ۱۹۳۱ - درگذشته ۲۱ ژوئیه ۲۰۱۵) نویسنده آمریکایی بود. آثار او بهویژه روایت زندگی طبقه کارگر آمریکا و محرومان جامعه را در بستر حوادث تاریخی بازگو میکند. مشهورترین رمان دکتروف، «رگتایم» نام دارد که توسط نجف دریابندری به فارسی ترجمه شده است. «بیلی باتگیت» دیگر رمان معروف او نامزد جایزه پولیتزر و برنده جایزه پن فالکنر شده است. باراک اوباما رییس جمهور وقت آمریکا پس از مرگ دکتروف در توییتر خود نوشت که از کتابهای دکتروف بسیار آموخته است و از او به عنوان یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکا یاد کرد.
دکتروف در گفتوگویی با سعید کمالی دهقان:
🔹سیاستمداران هم مثل نویسندهها به خوبی میدانند که به راحتی میشود واقعیتها را تغییر داد. میشود آنها را تغییر دارد یا شکلشان را عوض کرد، به هر شکل ممکنی. هر دو این قضیه را به خوبی میدانند و به همین خاطر است که سیاستمدارها همیشه با داستاننویسها مشکل دارند.
🔹دولتهایی داریم که روی مردم خودشان آتش میگشایند، در لیبی مثلا. یا در چین. همه جا هست. مگر فقط قرار بود که آدمی را علم کنیم و به او پول و قدرت بدهیم؟ این بود نظریه پشت دولتها؟
🔹میخواهم انتقادی کنم از دولت ایران به خاطر نپیوستن به «کنوانسیون بینالمللی حق مؤلف». میخواهم این را بپرسم از دولت ایران که میدانم دولتی مذهبی ست، که قرآن دربارهی دزدی چی میگوید؟ این را از وزارت فرهنگی میپرسم که اجازهی نشر میدهد به کتابهایی که بدون اجازهی حق مولف منتشر میشوند.
از این نشانی: goo.gl/U59gwt
@KLIDAR