♦️■♦️ گرانیِ کالاها و ارزانیِ انسانها...!
■ در شرایطی که با بُحرانِ اقتصادی و اُفتِ ارزش پول ملّی ِ ناشی از بُحران ِ سیاسی و بی کفایتی ِ سیاست بازان و مدیران ِ کلان مواجه هستیم، هجوم ِ مردم متموّل و برخوردار برای خرید دلار، طلا و سکه از یک سو، و مردم ِ متوسّط برای خرید و انبار کردن ِ روغن ، برنج و کالاهای اساسی از دیگر سو، موجب ِ دامن زدن به بُحران ِ کنونی و تشدید ِ قیمت ها و تورّم ِ بنیان برافکن می شویم.
تو گویی انگار خصلت ها و باورها از مردم به حاکمان، و از حاکمان به مردم سِرایت می کند؛ و به عبارتی مردم تربیت و رفتار و تلقّیات شان را از تعلیمات و رفتار و اعمال ِ مدیران و مسئولان شان به عاریت می گیرند ، و همچنین مسئولان نیز محصول ِ نگاه ، رفتار و تفکّرِ مردمان یک کشور و جغرافیای سیاسی اند؛ و اینک به نظر می رسد در کشور ِ ما تاراج و منفعت طلبی از مسئولین به ملّت و از ملّت به مسئولین "همرفتی" پیدا کرده و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت ِ یکدیگر و نیز کشور به گونه ای رواج یافته که گویی اغلبِ انسان ها از احساس ، عاطفه و تعلّق ِ خاطر نسبت به وطن و هم نوعان تُهی گشته اند!!
■ به گمانم قحطی ِ غذا ، آذوقه و آب برای هر جامعه ِ انسانی بعد از مرحلهِ قحطی ِ انسانیّت اتّفاقی نیست؛ بلکه نتیجهِ عمل و انعکاس ِ روح جمعی است که در فرهنگ ِ عامه و عوام ِ عاری از احساس ِ انسانی با عنوان تقدیر یا خواست ِ خدا از آن یاد می شود.
به نمونه ِ قحطی درایران ِ سال ۱۹۱۷ برگردیم که در گزارش دنسترویل انگلیسی از همدان چنین می آورد:
« هر کس که قدمی در شهر میزد با آزار دهندهترین مناظر روبهرو میشد. اگر کسی از بیتفاوتی ِ خارق العاده ِ مشرق زمینی ها که میگویند خواست ِ خداست، برخوردار نباشد، نمیتواند این صحنهها را تاب بیاورد. مردم میمیرند و کسی نیست که کمکی کند و گاه جسدِ آدم ها آنقدر کنار جادهها، بی آنکه کسی بدان توجه کند، میماند تا آنکه از بیم ِ لطمه به دیگران، دیگر چارهای جز دفن آنها نباشد. در خیابان ِ اصلی شهر از کنار ِ جسد پسر نه سالهای عبور کردم که روشن بود در همان روز مُرده بود. صورتش میان گِل و لای پنهان شده بود و مردم از دو سویش به شکل ِ عادی عبور میکردند، گویی او هم یکی از موانع ِ عادی سر راه است.»
وی همچنین میگوید:
" آنهایی که غَلّه را پیشخرید میکردند و به اصطلاح عُمده فروش بودند از فروش ِ غَلّه به انگلیسی ها سود فراوانی نصیبشان میشد، امّا حاضر نبودند این سود را با مردم عادی و بینوای شهرشان تقسیم کنند!"
■ در تمامی اعصار، فرمول ِ ثابت شده ای که برای قحطی وجود داشته و دارد، این است که پیش نیاز ِ قحطیِ بزرگ برای یک جامعه دو چیز است:
اوّل) جهل
دوّم) بی تفاوتی
و همواره متعاقب و پُشت بند ِ قحطی، طاعون می آید اما نباید غافل بود که طاعون بعد از قحطی همان طاعون ِ رَذیلتی است که فضلیت ِ انسانی ما را می بلعد، و بعد که قحطی را سبب شد و استیلا و استقرار یافت، جلوه ِ بیرونی و اپیدمیک ِ خود را نمایان می کند.
در واقع طاعون ِ منفعت طلبی و خودخواهی ِ بزرگ در درون بسیاری از ما مشغول ِ بلعیدنِ ماست، که حاضر به تقسیم ِ سود با مردم ِ سرزمین مان و حتّی همسایه ، دوست ، برادر و خواهر مان نیستیم!
بی گمان مملکتی که محلّ ِ تجمّع ِ طاعونیان باشد، قحطی در آن حتمی است.
♦️ بیایید به خویش برگردیم و با احساس مسئولیت در قبال هم، نگذاریم طاعون و قحطی بر ما و مملکت مان غلبه کند!
هاشم جبّاری
کانال "من، زندگی، ایران"
@AlirezaZafarie◽️
■ در شرایطی که با بُحرانِ اقتصادی و اُفتِ ارزش پول ملّی ِ ناشی از بُحران ِ سیاسی و بی کفایتی ِ سیاست بازان و مدیران ِ کلان مواجه هستیم، هجوم ِ مردم متموّل و برخوردار برای خرید دلار، طلا و سکه از یک سو، و مردم ِ متوسّط برای خرید و انبار کردن ِ روغن ، برنج و کالاهای اساسی از دیگر سو، موجب ِ دامن زدن به بُحران ِ کنونی و تشدید ِ قیمت ها و تورّم ِ بنیان برافکن می شویم.
تو گویی انگار خصلت ها و باورها از مردم به حاکمان، و از حاکمان به مردم سِرایت می کند؛ و به عبارتی مردم تربیت و رفتار و تلقّیات شان را از تعلیمات و رفتار و اعمال ِ مدیران و مسئولان شان به عاریت می گیرند ، و همچنین مسئولان نیز محصول ِ نگاه ، رفتار و تفکّرِ مردمان یک کشور و جغرافیای سیاسی اند؛ و اینک به نظر می رسد در کشور ِ ما تاراج و منفعت طلبی از مسئولین به ملّت و از ملّت به مسئولین "همرفتی" پیدا کرده و بی تفاوتی نسبت به سرنوشت ِ یکدیگر و نیز کشور به گونه ای رواج یافته که گویی اغلبِ انسان ها از احساس ، عاطفه و تعلّق ِ خاطر نسبت به وطن و هم نوعان تُهی گشته اند!!
■ به گمانم قحطی ِ غذا ، آذوقه و آب برای هر جامعه ِ انسانی بعد از مرحلهِ قحطی ِ انسانیّت اتّفاقی نیست؛ بلکه نتیجهِ عمل و انعکاس ِ روح جمعی است که در فرهنگ ِ عامه و عوام ِ عاری از احساس ِ انسانی با عنوان تقدیر یا خواست ِ خدا از آن یاد می شود.
به نمونه ِ قحطی درایران ِ سال ۱۹۱۷ برگردیم که در گزارش دنسترویل انگلیسی از همدان چنین می آورد:
« هر کس که قدمی در شهر میزد با آزار دهندهترین مناظر روبهرو میشد. اگر کسی از بیتفاوتی ِ خارق العاده ِ مشرق زمینی ها که میگویند خواست ِ خداست، برخوردار نباشد، نمیتواند این صحنهها را تاب بیاورد. مردم میمیرند و کسی نیست که کمکی کند و گاه جسدِ آدم ها آنقدر کنار جادهها، بی آنکه کسی بدان توجه کند، میماند تا آنکه از بیم ِ لطمه به دیگران، دیگر چارهای جز دفن آنها نباشد. در خیابان ِ اصلی شهر از کنار ِ جسد پسر نه سالهای عبور کردم که روشن بود در همان روز مُرده بود. صورتش میان گِل و لای پنهان شده بود و مردم از دو سویش به شکل ِ عادی عبور میکردند، گویی او هم یکی از موانع ِ عادی سر راه است.»
وی همچنین میگوید:
" آنهایی که غَلّه را پیشخرید میکردند و به اصطلاح عُمده فروش بودند از فروش ِ غَلّه به انگلیسی ها سود فراوانی نصیبشان میشد، امّا حاضر نبودند این سود را با مردم عادی و بینوای شهرشان تقسیم کنند!"
■ در تمامی اعصار، فرمول ِ ثابت شده ای که برای قحطی وجود داشته و دارد، این است که پیش نیاز ِ قحطیِ بزرگ برای یک جامعه دو چیز است:
اوّل) جهل
دوّم) بی تفاوتی
و همواره متعاقب و پُشت بند ِ قحطی، طاعون می آید اما نباید غافل بود که طاعون بعد از قحطی همان طاعون ِ رَذیلتی است که فضلیت ِ انسانی ما را می بلعد، و بعد که قحطی را سبب شد و استیلا و استقرار یافت، جلوه ِ بیرونی و اپیدمیک ِ خود را نمایان می کند.
در واقع طاعون ِ منفعت طلبی و خودخواهی ِ بزرگ در درون بسیاری از ما مشغول ِ بلعیدنِ ماست، که حاضر به تقسیم ِ سود با مردم ِ سرزمین مان و حتّی همسایه ، دوست ، برادر و خواهر مان نیستیم!
بی گمان مملکتی که محلّ ِ تجمّع ِ طاعونیان باشد، قحطی در آن حتمی است.
♦️ بیایید به خویش برگردیم و با احساس مسئولیت در قبال هم، نگذاریم طاعون و قحطی بر ما و مملکت مان غلبه کند!
هاشم جبّاری
کانال "من، زندگی، ایران"
@AlirezaZafarie◽️