Almond :)


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


http://t.me/HidenChat_Bot?start=2079488373

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


من ترسیده و افسرده بودم
ولی یادداشت نوشتم و فکر کردم درباره اینکه کی بودم
فکر کردم اگه اینجا ناامید شم پس قرار نیست ستاره زندگیم باشم
این چیزیه که ادم ترسو انجام میده


Forward from: 𝖢𝗈𝖿𝖿𝖾𝖾1950.
اگه ممبراتون کمتر از 200 تاست این پیامو فور کنید، یه پست ازتون فور میکنم چنل.🍁


خیلی دلم میخواد بپرسم بهتری ؟
مشکلت با نبود من حل شد ؟
الان خوشحالی ؟
دیگه اذیت نمیشی ؟
و یه اره بشنوم
تا بازم مغزم به قلبم پوزخند بزنه بگه دیدی ؟
دیدی هیچوقت حق با تو نیست ؟
و من از قلبم معذرت خواهی کنم
که مجبورش میکنم همه چیزو تحمل کنه :)


دلم میخواد مغزمو بشونم جلوم
ازش بپرسم ینی انقدر واست سخت بوده ک داری اینجوری تلاش میکنی؟
بگم من که حالم خوبه تو با اینکارات فقط سخت ترش میکنی
هوف ...
کاش مغزم یکم ساکت میشد


ولی اونجایی شروع به متنفر شدن کردم
که فهمیدم اون یه ذره خوبی که بین اون همه بدی بهم میکردن
فقط بخاطر این بود که عذاب وجدانشون کمتر بشه :)


یه سری یادداشت هام از قدیم مونده
که نسوزوندمشون ولی حتی دلم نمیخواد
اتفاقیم دوباره ببینمشون !


ممکنه همه چیزو فراموش کنم
ممکنه حتی اسم خودمم فراموش کنم
ولی هیچوقت اخرین جمله ای که گفتی رو از یاد نمیبرم
اون جملرو بارها و بارها توی ذهنم تکرار کردم
و حالا که تحمل شنیدنش رو داشتم
دیگه چی میتونه از این بدتر باشه ؟
دیگه چه لحظه ای توی زندگیم قراره از این دردناکتر باشه ؟
چون من بدترین چیز رو تجربه کردم
حالا میتونم برم جلو و از هیچی نترسم
چون هر اتفاقیم بیوفته
بدتر از تمام این لحظه ها نبوده ...


داشتم فکر میکردم بعضیامون خیلی بی‌رحمانه داریم درد رو تحمل میکنیم
دردایی که خیلی بزرگتر از قد و قوارمونه
دردایی که هیچوقت حق انتخابی واسشون نداشتیم
دردایی که هر بار از خودت میپرسی چرا من ؟
و هر بار جوابی که هیچوقت پیداش نکردی غمگین و غمگین‌ترت میکنه ...


+ فکر میکنم توی دردسر افتادم
_ به منم مربوط میشه ؟
+ نه
_ پس به تنهایی ازش لذت ببر ...


‏از لحاظ روحی واقعا نیاز دارم
یه مدت دور بشم از همه چیز
به هیچی فکر نکنم و هیچ چیزیم نفهمم
هیچی نشنوم و هیچ‌ چیزی رو هم نبینم
برای مدت کو‏تاهی نباشم
تا فقط بتونم یکم به افکارم سر و سامون بدم ...


همیشه وقتی میفهمم یه کاری رو نباید انجام بدم که تا وسطاش رفتم
مثلا همیشه اون کوچه هایی که بن‌ بسته رو تا قبل این که بفهمم نباید واردشون بشم تا وسطاش میرم
یا همیشه قبل اینکه بدونم نباید دوستش داشته باشم ...
تا جایی میرم که دیگه راه برگشتی ندارم
چرا هیچوقت نمیفهمم کی دیگه نباید ادامه بدم ؟




Forward from: 𝑪𝒐𝒓𝒕𝒂𝒅𝒐.
هر روز صبح که بیدار میشوم اول به تو فکر میکنم.
شاید دیگر در کنار هم نباشیم اما هنوز به تو فکر میکنم.
امروز فکر کردم که آیا شخص دیگری به جای من به تو صبح بخیر گفته است؟دستم به سمت تلفن همراهم رفت، وارد صفحه ی چتت شدم و حتی برایت نوشتم:« سیصد و هفتادو دومین روزت بدونِ من بخیر باشه دلبرک دل نازکم! »، اما همه را پاک کردم. نوشته ها پاک شد اما قلب و ذهن من از تو پاک نشد.اصلا مگر میشود تو را فراموش کرد؟نه غیرممکن است.
امروز رفتم مکان امن همیشگی‌مان، میدانی چی پیدا کردم؟گردنبندی که بهت هدیه داده بودم.نمیدانستم خودت آن را آنجا گذاشتی و یا گمش کردی. درون جیبم گذاشتمش و تصمیم گرفتم اگر باز هم مسیرمان بهم گره خورد آن را به صاحب قلبم بازگردانم. آیا باز هم میتوانم تو را داشته باشم؟

   ׅ ࣪𓏲ּ ֶָ
t.me/Alone_littlealmond ﹆ׂׂ ˖


مشکل دنیا از جایی شروع شد که مردم دیگه سیاه یا سفید نبودن
همه یه بخشی از طیف خاکستری رنگ‌ داشتن
واسه همین وقتی کار خوبی برامون می کنن نمیشه با خیال راحت دوستشون داشت
و وقتی در حقمون بدی می کنن نمیشه با اطمینان خاطر ازشون متنفر شد ...


هی با خودت کلنجار میری ولی نمیشه
آخرشم حرفایی که باید اون لحظه میزدی رو
توی خلوت و ذهنت فقط برای خودت تکرار میکنی :)


گوشیمو میزارم کنار که دیگه بخوابم
پتو رو میکشم دورم
فکر میکنم تا خوابم ببره
اصلا چرا هرشب باید به یه چیز فکر کرد ؟


من و تو مثل کتابی بودیم که یروزی تموم میشه
مثل سریالی بودیم که یجایی دیگه به پایان میرسه
مثل یه بازی بودیم که به مرحله ی آخر میرسه و تمام
ادما هم فقط میان که بهت برسن و بعدش ازت بگذرن
وقتی خیالشون از اینکه تمام تورو دارن راحت بشه
وقتی کل داشتنت رو تجربه کنن
دیگه دلیلی برای موندن نمیمونه ...
ادما نمیان که بمونن
فقط می خوان یه بار بهت رسیده باشن
همین و بس !


‏یروزی به یه جایی میرسی
ک دیگه حتی نمیدونی تو تنهاییات به کی فک کنی
و روزی به این نتیجه میرسی
که بفهمی همه آدمایی ک یروز واسشون جون میدادی
اشتباهی بودن ... :)


تنها نکته خوب درباره از دست دادن همه چیز ازادی است که با نداشتن چیزی برای از دست دادن به وجود می‌ اید .

~ سنگ کاغذ قیچی


زنگ زده بود بهم
ولی من اصلا نمیفهمیدم چی میگه
یا شدت حرفاش خیلی سنگین بود
یا اینکه من تو دنیای خودم سیر میکردم
ولی یجا دلم میخواست بهش بگم
زنگ زدی منو از سر خودت باز کنی؟
بگم بیا تظاهر نکنیم من به خوشحالیم
تو به ناراحتیت واسه من
ولی بلد نیستم میدونی؟
بلد نیستم دل بشکنم و نیش بزنم
پس ترجیح دادم بازم سکوت کنم تا حرفاش تموم شه
تهشم تشکر کردم و گوشیو قطع کردم
و همچنان داشتم به این فکر میکردم
کاش ادما ادا در نمیاوردن ...

20 last posts shown.

58

subscribers
Channel statistics