Forward from: دل نـوشتــه ها
#منقول
✍🏻سمی که مردان را می کشد:
روزی یک دختر زیبا از زندگی زناشویی اش خسته شده بود و می خواست همسرش را بکشد و از شر او خلاص شود.
صبح زود نزد مادرش رفت و به او گفت: "مادرم ، من از شوهرم خسته شده ام و دیگر نمی توانم با او زندگی کنم." می خواهم او را بکشم ، اما می ترسم خانواده او بفهمند کار من بوده ... میتوانی به من کمک کنی؟
مادر جواب داد:
- بله دخترم، می توانم کمکت کنم ، اما یک کار ساده وجود دارد که باید انجام دهی تا کسی بعد از مرگش به تو مشکوک نشود.
دختر پرسید چیست؟ من حاضر هستم برای خلاص شدن از شر او هر کاری انجام دهم.
مادر گفت خوب دخترم :
1. اول اینکه تو باید با او آشتی کنی، به طوری که هیچ کس هنگام مرگ او به تو مشکوک نشود.
2 .. باید ظاهر خود را زیباتر کنی تا برای او جوان تر و جذاب به نظر برسی.
3 .. باید به او توجه کنی.
4 .. باید با او صبور باشی و به آنچه می گوید گوش دهی.
5 پولش را بدون اسراف خرج کنی و وقتی پول کمی میدهد عصبانی نشوی.
6 .. صدای خود را بر او بلند نکنی و ستایش و تشکر از او زیاد کنی.
آیا می توانی تمام این کارها را انجام دهی؟
دختر جواب داد: "بله ، می توانم."
مادر گفت خوب پس این مایع را بگیر و کمی در وعده غذایی روزانه اش بریز به آرامی او را می کش در طی یک ماه یا کمتر….
دختر رفت و دقیقاً همانگونه که مادرش به او گفت عمل کرد ، تا از شر همسر خود خلاص شود و برای همیشه راحت شود..
بعد از 30 روز دختر نزد مادرش بازگشت و گفت.
مادر ، من دیگر قصد کشتن و خلاص شدن از شر همسرم را ندارم چون حالا من او را دوست دارم و کاملاً تغییر کرده است، او حالا بیش از آنچه تصور می کردم شوهر خوبی است.
برای متوقف کردن اثر سم چه کاری می توانم انجام دهم؟
و با لحنی غمگین گفت، لطفا به من کمک کن مادر.
مادر جواب داد:
نگران نباش دخترم آنچه برایت دادم فقط مایع غذایی ساده بود. هرگز او را نخواهد کشت.
در حقیقت، تو سمی بودی که به آرامی قصد داشت همسرش را با ایجاد اختلاف و مشکلات به قتل برساند.
وقتی شروع به محبت به او کردی و به او احترام گذاشتی و به او توجه کردی ... دیدی که چگونه او به یک شوهر بسیار خوب و مهربان تبدیل شد...
مردان واقعاً شر نیستند ، اما نحوه ارتباط ما با آنها ، پاسخ و احساس آنها را نسبت به ما تعیین می کند ...
✍🏻سمی که مردان را می کشد:
روزی یک دختر زیبا از زندگی زناشویی اش خسته شده بود و می خواست همسرش را بکشد و از شر او خلاص شود.
صبح زود نزد مادرش رفت و به او گفت: "مادرم ، من از شوهرم خسته شده ام و دیگر نمی توانم با او زندگی کنم." می خواهم او را بکشم ، اما می ترسم خانواده او بفهمند کار من بوده ... میتوانی به من کمک کنی؟
مادر جواب داد:
- بله دخترم، می توانم کمکت کنم ، اما یک کار ساده وجود دارد که باید انجام دهی تا کسی بعد از مرگش به تو مشکوک نشود.
دختر پرسید چیست؟ من حاضر هستم برای خلاص شدن از شر او هر کاری انجام دهم.
مادر گفت خوب دخترم :
1. اول اینکه تو باید با او آشتی کنی، به طوری که هیچ کس هنگام مرگ او به تو مشکوک نشود.
2 .. باید ظاهر خود را زیباتر کنی تا برای او جوان تر و جذاب به نظر برسی.
3 .. باید به او توجه کنی.
4 .. باید با او صبور باشی و به آنچه می گوید گوش دهی.
5 پولش را بدون اسراف خرج کنی و وقتی پول کمی میدهد عصبانی نشوی.
6 .. صدای خود را بر او بلند نکنی و ستایش و تشکر از او زیاد کنی.
آیا می توانی تمام این کارها را انجام دهی؟
دختر جواب داد: "بله ، می توانم."
مادر گفت خوب پس این مایع را بگیر و کمی در وعده غذایی روزانه اش بریز به آرامی او را می کش در طی یک ماه یا کمتر….
دختر رفت و دقیقاً همانگونه که مادرش به او گفت عمل کرد ، تا از شر همسر خود خلاص شود و برای همیشه راحت شود..
بعد از 30 روز دختر نزد مادرش بازگشت و گفت.
مادر ، من دیگر قصد کشتن و خلاص شدن از شر همسرم را ندارم چون حالا من او را دوست دارم و کاملاً تغییر کرده است، او حالا بیش از آنچه تصور می کردم شوهر خوبی است.
برای متوقف کردن اثر سم چه کاری می توانم انجام دهم؟
و با لحنی غمگین گفت، لطفا به من کمک کن مادر.
مادر جواب داد:
نگران نباش دخترم آنچه برایت دادم فقط مایع غذایی ساده بود. هرگز او را نخواهد کشت.
در حقیقت، تو سمی بودی که به آرامی قصد داشت همسرش را با ایجاد اختلاف و مشکلات به قتل برساند.
وقتی شروع به محبت به او کردی و به او احترام گذاشتی و به او توجه کردی ... دیدی که چگونه او به یک شوهر بسیار خوب و مهربان تبدیل شد...
مردان واقعاً شر نیستند ، اما نحوه ارتباط ما با آنها ، پاسخ و احساس آنها را نسبت به ما تعیین می کند ...