𝑪𝒍𝒐𝒎𝒐𝒏𝒔𝒆𝒂३


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


𝘋𝘳𝘢𝘦𝘮 𝘞𝘪𝘵𝘩 𝘈 𝘓𝘪𝘵𝘵𝘭𝘦 𝘓𝘪𝘧𝘦༄
Daily 🥞📔

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter




آسمون صافه




پرتره ونگوگ پس از بریدن گوشش


دکتر گاشه


خانه زرد


تئو برادر کوچک ونسان


ونسان توسط زن برادرش تئو بعد از مرگش به شهرت رسید بیش از 2100 تا نقاشی کشید 860 تا رنگ روغن و بیشتر از 1300 آبرنگ و طراحی
اون به رنگ زرد و آفتابگردون علاقه زیادی داشت
اون سه بار عاشق شد که متاسفانه جز فاجعه چیزی برای اون نداشت
همچنین توی ماه های آخر زندگیش بیشترین نقاشیارو کشید
اگه چیزی و ننوشتم یا جا انداختم ببخشید چون هرچیزی و که میدونستم مهماشو نوشتم و سعی کردم طولانی نشه😂☹️


و در 29 ژوئیه 1890 ونسان ونگوگ توی آغوش برادرش تئو درگذشت و تئو هم شیش ماه که از بیماری سفلیس رنج می‌برد با مرگ ونسان ضعیف شد و درگذشت
همچنین برای مرگ ونسان هم بازم تئوری وجود داره:

•خودش با گلوله توی تپه ای که برای نقاشی رفته بود به خودش شلیک کرد

•دو جوون مست به اون یا تفنگ شلیک کردن

از اونجایی که رابطه خوبی با پلیس ها نداشت پس برای آشکار نشدن ماجرا هیچوقت به پلیسا چیزی نگفت


در سال ۱۸۹۰ تئو برادر ون گوگ دنبال خونه ای برای اون که از بیمارستان روانی مرخص شده بود می‌گشت
با توصیه کامی پیسارو – بیمار سابق دکتر گاشه که به تئو دربارهٔ علاقه گاشه برای کار با هنرمند گفته بود-تئو برادرش و به دومین خونه دکتر در اواز فرستاد. اولین برداشت ون گوگ از گاشه خوب نبود. در نامه‌ای به برادرش نوشت: فکر می‌کنم ابداً نباید روی دکتر گاشه حساب کنیم. فکر می‌کنم او از من بیمارتر است، زمانی که مرد نابینایی، نابینای دیگری را هدایت کند، هر دوی آن‌ها در گودال نخواهند افتاد؟
اگر چه در نامه‌ای که تاریخ دو روز بعد و داره به خواهرش ویلهلمینا، اطمینان داد: «دکتر گاشه یک دوست واقعی است، آنقدر از نظر بدنی و فکری به هم شبیه هستیم که او را مثل برادرم می‌دانم.»


در سال 1388 ونسان فقط میتونست قهوه و نان و ابسنت(نوعی شراب)تهیه کنه ، بعد یه مدت مشخص شد که ونگوگ هم از نظر روحی هم جسمی بیماره و رنگ میخوره پس تئو به گوگن پول داد که بره از برادرش مراقبت کنه اما در عرض یکماه این دونفر باهم خیلی دعوا میکردن یه شب باهم دعوا می‌کنن و گوگن از خونه بیرون می‌ره و همون شب گوش ونسان بریده میشه برای بریدن شدن گوشش سه تا تئوری وجود داره:

•اینکه صداهای ناهنجاری توی گوشش می‌شنیده و خودش گوشش و بریده

•وقتی که اون شب با گوگن دعوا کرد ، گوگن گوش اونو برید

•گوگن عاشق زنی روسپی شده بود و بهش قول داده بود کادوی گرانبهایی بهش میده اما چون پول نداشت گوشش و برید

و جالبه بعد بریدن گوشش اونو برای زن روسپی برده و وقتی زن اونو دیده غش کرده
پس مردم اعتراض کردن و گفتن اون روانیه، اون به خواست خودش توی بیمارستانی در فرانسه بیستری شد


در پاییز 1880 تصمیم گرفت هنرمند بشه و چون هیچوقت به طور رسمی تحت آموزش قرار نگرفته بود مورد حمایت مالی تئو واقع شد
و اونجا آغاز به کشیدن طرح‌هایی از مردم محلی کرد در سال 1885 تابلوی تابلوی سیب‌زمینی‌خورها را که اولین کار مهم اون شناخته می‌شه و کشید
اما اون طی زندگیش بیشتر از یه تابلو به اسم تاکستان سرخ و نتونست بفروشه
به پاریس رفت و توی خونه تئو موند و در اونجا با سبک امپرسیونیسم آشنا شد
ونگوگ و دوستاش مدلای هم دیگه میشدن
ونسان اخلاق خاصی داشت، درباره هنرش با نقاشان بحث میکرد و با کسایی که از این بحث خسته میشدن قطع رابطه میکرد

اون تحت تاثیر فرهنگ ژاپن قرار گرفت و به پیشنهاد یکی از دوستانش به ارل چه شبیه ژاپن بود رفت ، در خونه معروف زرد مستقر شد و پول غذای خودشو صرف خرید رنگ میکرد


پس پدر و عموش اونو به پاریس فرستادن
اونجا بود که ونسان از اینکه با هنر مثل یه کالای مصرفی برخورد می‌کرد پشیمون شد و این روحیه رو به مشتریانش منتقل کرد تا اینکه از کار اخراج شد
وقتی که جوون بود دوست داشت مثل پدرش کشیش بشه و اعتقاداتش هر روز بیشتر میشد
پس توی یه مدرسه به صورت داوطلبانه شروع به تدریس کرد اون تصور می‌کرد در مسیر درست زندگی قرار گرفته اما بعدها از اون زمان و به عنوان وحشتناکترین سالهای زندگیش نام برد
مدتی بعد که جای مدرسه عوض شد اونم به خونه اومد شیش ماه توی کتابفروشی کار کرد و پشت کتابخونه انجیل و به زبانهای مختلف ترجمه میکرد اما این کار اون و راضی نکرد و دوباره به دین برگشت
تصمیم گرفت روحانی بشه و تحصیل الهیات رو در دانشگاه ادامه بده پس به آمستردام و پیش عموی دیگه اش رفت ولی از تحصیل الهیات ناکام موند و اونجا رو ترک کرد
سال 1879 به عنوان مبلغ دینی بین کارگران زغال‌سنگ در بلژیک فعالیت کرد


وقتی که نوجوون بود به مدرسه شبانه روزی می‌رفت
که باعث افسردگی شدید در اون شد که در بزرگسالی عنوانش کرد
بعدها در نامه‌ای به تئو نوشت: «دوران جوانی من تیره و سرد و بی‌حاصل بود»

بخاطر اینکه اوضاع مالی خوبی نداشتن توی شونزده سالگی مدرسه و رها کرد در سال 1869 پیش عموش در لاهه که فروشنده آثار هنری بود مشغول به کار شد
چهار سال بعد از طرف عموش به لندن رفت
دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول درمی‌آورد
در همین دوران او عاشق دختر صاحب‌خانه‌اش آگنی لویر شد ولی از دختر جواب رد شنید چون اون گفت که یواشکی نامزد کرده ونسان به‌تدریج گوشه‌نشین شد و به سمت دین رفت


ایشون ونسان ونگوگ پسر بزرگ خانواده اشون هستن اهل هلند
برادر محبوب و حامیش(نقش خیلی مهمی توی زندگی ونسان داشت)تئودوروس ون گوگ، ملقب به تئو، چهار سال پس از ونسان در ۱ مه 1857 به دنیا اومد
نقاش امپرسیونیست
Vincent van Gogh | ونسان ونگوگ
1853-1890


می‌خوام با ونگوگ آشناتون کنم🌻👂


خب مثل اینکه اسم اثر و اشتباه نوشتم مرسی از کریستال که موضوع و گفت
اسم اثر جودیت سربریدن هولوفرنس


ببینین کی جوین شده
خوش اومدی عزیزم😂☹️


ماه کامله و هوا سرده اما نه ابری هست نه بارونی چیزی


@NeraNiyaDaily

یه قرمزی خاصی توی چنلت به چشم میخوره مثل کلاه:
دو خواهر اثر پیر آگوست رنوآر

20 last posts shown.

275

subscribers
Channel statistics