وقتی که نوجوون بود به مدرسه شبانه روزی میرفت
که باعث افسردگی شدید در اون شد که در بزرگسالی عنوانش کرد
بعدها در نامهای به تئو نوشت: «دوران جوانی من تیره و سرد و بیحاصل بود»
بخاطر اینکه اوضاع مالی خوبی نداشتن توی شونزده سالگی مدرسه و رها کرد در سال 1869 پیش عموش در لاهه که فروشنده آثار هنری بود مشغول به کار شد
چهار سال بعد از طرف عموش به لندن رفت
دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول درمیآورد
در همین دوران او عاشق دختر صاحبخانهاش آگنی لویر شد ولی از دختر جواب رد شنید چون اون گفت که یواشکی نامزد کرده ونسان بهتدریج گوشهنشین شد و به سمت دین رفت
که باعث افسردگی شدید در اون شد که در بزرگسالی عنوانش کرد
بعدها در نامهای به تئو نوشت: «دوران جوانی من تیره و سرد و بیحاصل بود»
بخاطر اینکه اوضاع مالی خوبی نداشتن توی شونزده سالگی مدرسه و رها کرد در سال 1869 پیش عموش در لاهه که فروشنده آثار هنری بود مشغول به کار شد
چهار سال بعد از طرف عموش به لندن رفت
دوران خوبی برای ونسان بود و در بیست سالگی از پدرش بیشتر پول درمیآورد
در همین دوران او عاشق دختر صاحبخانهاش آگنی لویر شد ولی از دختر جواب رد شنید چون اون گفت که یواشکی نامزد کرده ونسان بهتدریج گوشهنشین شد و به سمت دین رفت