دستم رو روی گونش گذاشتم و نوازشگرانه گفتم :
+ مگه نمیگی من با همه هستم ؟
با اخم بهم خیره شده بود که دوباره ادامه دادم :
+ مگه نمیگی من همرو حال میدم الا تو ...
ساکت داشت به حرکاتم نگاه میکرد .
یه دستم رو روی سینش و دست دیگم رو دور گردنش گذاشتم ؛ روی پنجه پام ایستادم و بوسه کوچیکی روی گردنش زدم ...
لبخندی از سر رضایت زدم و با تکخند گفتم :
+ امشب میخام با تو باشم .. میخام امشب رو تختت باشم ...
چنل عاپ فیک بدبوی با ژانری متفاوت و ..از پسرای بی تی اس😈
اگه ادامشو مبخای جویین شو ادمین قراره فصل بعدشم بزاره😍❤
@Darcy_fic