✅ قضای سیاسی در گذشته
✍ علی رضاقلی
@Darsnameh_Eghtesad
📌این پست کمی طولانی می شود، امیدوارم کمی حوصله کنید، تاریخی ست، نکات آموزشی زیادی دارد که از بیهقی و قابوسنامه که متون مربوط به هزار سال پیش است، نقل خواهم کرد.
📌 جاسوس انگلیسی، خانم لمبتون، که دانشمندی بود می گفت:
هر که میخواهد ایران و مشکلات امروزش را بفهمد باید نهادهای آن را حداقل از زمان سلجوقیان دنبال کند. (تاریخ ایران، جلد پنجم، ترجمه حسن انوشه، انتشارات امیرکبیر 1371 ص 202).
📌 شما حتما می دانید که تاریخ ایران از غارت و خونریزی و ناامنی و بی قانونی و امثال اینها پر است.
در غارت ها هر چیز و هر اتفاق دیدنی و شنیدنی وجود دارد.
از جمله اینکه از کالاهای مطلوب برای غارت، دختران و زنان بودند و اضافه بر آن نیاز به بازار برده فروشان برای فروش که تا این اواخر هم وجود داشت.
مسئله ای که پیش می آمد این بود که زنان بسیار زیبا را چه می کنند؟
چون هم گران بودند و در عین حال خرید و فروش آن ها از نظر قیمت و آداب دانی مسئله داشت.
📌 زیبایی ترکان ختا و یغما زبانزد همه بود حتی در اشعار و متون عرفانی حافظ و سعدی هم شهره بودند.
سعدی در غزلی بی نهایت زیبا می گوید:
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق نهی دلبران یغما را
📌 در قابوسنامه آمده که از نظر قیمت و زیبایی "دختران ختا و یغما" با "کنیزکان رومی" برابری می کردند.
مسئله گرانی این کنیزان از یک طرف و آداب دانی و تربیت و لطافت یک چنین متاعی مسئله ای دیگر بود.
راه حل نهادی آن زنان زیبا اینگونه پیدا شد.
📌 در تاریخ بیهقی داریم:
"مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک پروردی (یعنی این کنیزهای گران را می خرید و و آداب و رفتار لطیف درباری می آموخت) و نزدیک امیر نوح (نوح بن نصر سامانی) آوردی و با صله بازگشتی (انواع رانت ها و امتیازها را می گرفتند).
وقتی چند کنیزک آورده بود، امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت. (نامه ای که او را بر فراز قانون قرار می داد و حکایت از ارتباط ناگسستنی او با دستگاه سیاسی می کرد).
📌 بیهقی در ادامه می گوید: "نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم (دادگستری نیشابور) برخواندند.
پس از اتمام بزرگداشت بولقاسم و بعد از اتمام جشن بیهقی می گوید:
از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم (ظاهرا رئیس دادگستری نیشابور) پوشیده گفت (درگوشی و در خفا) و وی مردی فراخ مزاح(خیلی شوخ طبع) بود:
ای بوالقاسم یاد دار که قوّادی (جاکشی) به از قاضی گری است."
📌 در پایان دیدیم که بیهقی با این حرف قاضی بوالهیثم با لطافت و ظرافت هر چه تمام دستگاه قضا و شغل مبارک آنها را در دستگاه سیاسی که فساد سراپای آن را گرفته بود با قوّاد خانه یکی کرد.
دستگاه قضای سیاسی و تحت نفوذ قدرت های اقتصادی و مافیاها از این بهتر نمی شد.
***
📚 منبع: کانال علی رضاقلی (به نقل از تاریخ بیهقی، ابوالفضل بیهقی دبیر، به کوشش دکتر علی اکبر فیاض، نشر دانشگاه فردوسی، چاپ دوم صفحه ۴۵۸)
@Darsnameh_Eghtesad
👈با درسنامه اقتصاد همراه شوید
t.me/Darsnameh_Eghtesad
✍ علی رضاقلی
@Darsnameh_Eghtesad
📌این پست کمی طولانی می شود، امیدوارم کمی حوصله کنید، تاریخی ست، نکات آموزشی زیادی دارد که از بیهقی و قابوسنامه که متون مربوط به هزار سال پیش است، نقل خواهم کرد.
📌 جاسوس انگلیسی، خانم لمبتون، که دانشمندی بود می گفت:
هر که میخواهد ایران و مشکلات امروزش را بفهمد باید نهادهای آن را حداقل از زمان سلجوقیان دنبال کند. (تاریخ ایران، جلد پنجم، ترجمه حسن انوشه، انتشارات امیرکبیر 1371 ص 202).
📌 شما حتما می دانید که تاریخ ایران از غارت و خونریزی و ناامنی و بی قانونی و امثال اینها پر است.
در غارت ها هر چیز و هر اتفاق دیدنی و شنیدنی وجود دارد.
از جمله اینکه از کالاهای مطلوب برای غارت، دختران و زنان بودند و اضافه بر آن نیاز به بازار برده فروشان برای فروش که تا این اواخر هم وجود داشت.
مسئله ای که پیش می آمد این بود که زنان بسیار زیبا را چه می کنند؟
چون هم گران بودند و در عین حال خرید و فروش آن ها از نظر قیمت و آداب دانی مسئله داشت.
📌 زیبایی ترکان ختا و یغما زبانزد همه بود حتی در اشعار و متون عرفانی حافظ و سعدی هم شهره بودند.
سعدی در غزلی بی نهایت زیبا می گوید:
که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد
خطا بود که نبینند روی زیبا را
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق نهی دلبران یغما را
📌 در قابوسنامه آمده که از نظر قیمت و زیبایی "دختران ختا و یغما" با "کنیزکان رومی" برابری می کردند.
مسئله گرانی این کنیزان از یک طرف و آداب دانی و تربیت و لطافت یک چنین متاعی مسئله ای دیگر بود.
راه حل نهادی آن زنان زیبا اینگونه پیدا شد.
📌 در تاریخ بیهقی داریم:
"مردی بود به نیشابور که وی را بوالقاسم رازی گفتندی و این بوالقاسم کنیزک پروردی (یعنی این کنیزهای گران را می خرید و و آداب و رفتار لطیف درباری می آموخت) و نزدیک امیر نوح (نوح بن نصر سامانی) آوردی و با صله بازگشتی (انواع رانت ها و امتیازها را می گرفتند).
وقتی چند کنیزک آورده بود، امیر نصر بوالقاسم را دستاری داد و در این باب عنایت نامه نبشت. (نامه ای که او را بر فراز قانون قرار می داد و حکایت از ارتباط ناگسستنی او با دستگاه سیاسی می کرد).
📌 بیهقی در ادامه می گوید: "نیشابوریان وی را تهنیت کردند و نامه بیاورده به مظالم (دادگستری نیشابور) برخواندند.
پس از اتمام بزرگداشت بولقاسم و بعد از اتمام جشن بیهقی می گوید:
از پدر شنودم که قاضی بوالهیثم (ظاهرا رئیس دادگستری نیشابور) پوشیده گفت (درگوشی و در خفا) و وی مردی فراخ مزاح(خیلی شوخ طبع) بود:
ای بوالقاسم یاد دار که قوّادی (جاکشی) به از قاضی گری است."
📌 در پایان دیدیم که بیهقی با این حرف قاضی بوالهیثم با لطافت و ظرافت هر چه تمام دستگاه قضا و شغل مبارک آنها را در دستگاه سیاسی که فساد سراپای آن را گرفته بود با قوّاد خانه یکی کرد.
دستگاه قضای سیاسی و تحت نفوذ قدرت های اقتصادی و مافیاها از این بهتر نمی شد.
***
📚 منبع: کانال علی رضاقلی (به نقل از تاریخ بیهقی، ابوالفضل بیهقی دبیر، به کوشش دکتر علی اکبر فیاض، نشر دانشگاه فردوسی، چاپ دوم صفحه ۴۵۸)
@Darsnameh_Eghtesad
👈با درسنامه اقتصاد همراه شوید
t.me/Darsnameh_Eghtesad