به قول نزار قبانی : باران چون معشوقهای قدیمی از سفری دور باز آمده است!
و در این زمان، تو حق نداری که شادمان نباشی. کسانی که آزار میدهند، حرف هایی که میبرند، حسادتی که ریشه میزند و مشکلاتی که خاری در قلبمان شده، هیچکدام اهمیتی ندارند، میگذرند، چنان که باران میگذرد :)
امروز باران نامهایست
که آسمان برای قلب شهرمان نوشته.
جوابش را با پوشیدن بارانی آبی و لیمویی بده، چکمه های نم دارت را به دست بگیر و راهت را در این شهر خیس گم کن.
یک کافهی جدید، چهرهای نو، قلبی گرم و لیوانی با محتوای داغ. بگرد، پیدا کن!
و یادت باشد، یک امروز را حق نداری غمگین باشی!
و در این زمان، تو حق نداری که شادمان نباشی. کسانی که آزار میدهند، حرف هایی که میبرند، حسادتی که ریشه میزند و مشکلاتی که خاری در قلبمان شده، هیچکدام اهمیتی ندارند، میگذرند، چنان که باران میگذرد :)
امروز باران نامهایست
که آسمان برای قلب شهرمان نوشته.
جوابش را با پوشیدن بارانی آبی و لیمویی بده، چکمه های نم دارت را به دست بگیر و راهت را در این شهر خیس گم کن.
یک کافهی جدید، چهرهای نو، قلبی گرم و لیوانی با محتوای داغ. بگرد، پیدا کن!
و یادت باشد، یک امروز را حق نداری غمگین باشی!