AMruLLah_HAsaN

ای وطن ای وطن ای وطن
تو مرا مادر ی  همچو تن

من بنازم به کوه و بیابان تو
من بسازم زتو یک بهشت پهن


#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

اگر تو عاشقی خواب را رها کن
برو صحرا و محراب را رها کن

به صحرا همچو صیاد در پی او
خودش را بین اسباب را رها کن


#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

نو بهار است و بهار من تویی
باغ بوستان و قرار من تویی

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

ای دیده نگاه تو غزلخوان و غزل ریز
شد حلقهِ چشمم دگر از عشق تو لبریز

این چشم خطا کار ترا دید و پسندید
این چشم چه کرده بمثال آخر پائیز

این خنده به لبهای تو بسان گل نرگس
(پروانه شده عاشق این باغ هوس ریز)

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

ای وای بر عزیزم چون باد رفته باشد
در خواب خفته بوده صیاد رفته باشد

با قامت خمیده با چشم اشکِ دیده
اشکم بسان قطره آزاد رفته باشد

امشب نبود صدایت چشمم بود فدایت
خوابم به چشم نامد  فرهاد رفته باشد

با خنده های ساده  آبروی او گشاده
گویی جنون مجنون  از یاد رفته باشد

دل شد اسیر چشمش مشتاق ناز خشمش
بر آستان او دل ناشاد رفته باشد

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

بیا ای دلربا صلح و صفا کن
اگر یار منی با ما وفا کن

اگر با ما نشینی نور دیده
دو چشمت را بسویم آشنا کن

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

عاشق گر بشی چشمان تو زیبا بیند
بته خشک را گل های رنگارنگ دنیا بیند

زمین خشک و شوره زار ی را
همچو الماس طلا پر از بها بیند

گل های خشک و فتاده روی زمین
درخشنده همچو ستارگان ثریا بیند

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

دیدن روی تو در خواب خوشم می آید
خواب دیدم که  مهتاب خوشم می آید

همچو مهتاب که روشن بکنی مجلس من
روشنی کن  که محراب خوشم می آید

چشم تو خیره به آهو که بیند همه جا
آهوِچشم تو،درعالم اسباب خوشم می آید

من که دیدم که رفتی کنار رود روان
همچو ماهی کنار آب خوشم می آید

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

نازنینا! گفتمش ای یار من خندید و رفت
جامه زرین و مخمل را بخود پیچید و رفت

رفتن تو رفتن عالم بود یکسان به من
رفتن تو عالم تنها به من بخشید و رفت

جان من شیدای من لطف نما توسوی من
آمدی تو سوی من رنجیِ ازم برچید و رفت

در میان این همه، مهتاب من نورانی است
صورت مهتاب تو نوری به من تابید و رفت

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

به یادم رسیدکه یوسف رضوان آمد
اسیر و گمشدهِ چاهِ بیابان آمد

همه مشتاق و خریدارش بود
ملکِ مصر عزیزش به میدان آمد

 رونما کرد همه درهم دینار خودش
کودک ناز به زلیخا به ارمغان آمد

کلبه حزن که اباد نمود آن نبی خدا
با دو دیدهِ ی انتظار به خیابان آمد

کودکی رفت جوانی جاگزینش شد
برای خدمت به مردم به هیجان آمد

قصه حسن و جمالش به شهر رسید
همه گفتن که فرشته آسمان آمد

شعله عشق زلیخا که به فریاد آمد
خود را آراست که آن یوسف جوان آمد

آنکه هوسش را به نبی عرضه نمود
بسوی در برو دستور ِ از یزدان آمد

#ادامه_دارد
#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

باز منم ساز منم شاعر قافیه پرداز تویی
راز منم آهنگ آغاز منم عاشق طناز تویی

باغ منم شاخ منم صحراِ سنگ لاخ تویی
راغ منم آتش داغ منم شیخ اعجاز تویی

روح منم قله کوه منم در غم و اندوه تویی
نوح منم عطر خوشبو منم جانان بی نیازتویی

ساده منم باده منم از همه جا رانده تویی
جاده منم قلعه گشاده منم امید ایاز تویی

تشنه منم گشنه منم عاشق برگشته تویی
 دشنه منم آیینه منم بانک پس انداز تویی

بحر منم زهر منم دریافت کننده مهرتویی
جهر منم فهر منم  حسن  سرفراز تویی

پیر منم شیر منم فاقد اسناد تصویر تویی
اجل تیرمنم لقمه سیر منم آهنگ ساز تویی

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

قلب من خانه ی عشق است وتو مهمان منی
چشم من روشن ازاسمت شده چشمان منی

نازهایت  شـــــده آرامش هر روز و شبم
همچو پروانه ی عشقی وتو در جان منی

چشم من خانه مهر است که بینم سوی تو
چشم من خیره به چشمان تو چشمان منی

زیبنده و فرخنده بود دیدن مهتاب و قمر
هلال روی توفرخنده وتابنده که جانان منی

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

رفتم ز نگاهت که نگاهم به نگاه ات
شوریده نگاهم به نگاهت تا پگاه ات

رویدن و پوییدن گل ها به چمنزار
گل های چمن درپی مشتاق پناه ات

آفتاب درخشنده به صحرا و بیابان
گرمی بیابان بودسوزنده ترازنگاه ات

مهتاب که در نیمه شب جلوه نماید
شاید تابنده تر بودزآن این نگاه ات

ای خیره به این خیره چه زیباست
جانم به لب آمدچه فریباست نگاه ات

شاید که سراب است مگر میشود آخر
آیینه ترین حالت دریاست نگاه ات

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

روز و شب را به تماشا تو فردا بکنم
به خیال بودنت دل خودرابه دریابکنم

جان من غمزدهِ تارک اینجاست زِ تو
جان من را به فدای توشوخ و فریبابکنم

چشم هایت شده آرامش هر روز و شبم
اشک ریزه ام را به تماشای تو دریا بکنم

زیر لب زمزمه کردم همه اوصاف ترا
حرف من وصف تو باشدکه من ابقا بکنم
#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

یارب درین جوانی صفت لقمان بفرست
بر روح تنَم تو خویِ قرآن بفرست

صدبار بگفتم که کنم چون و چرا
وعده شکستم تو صفای وجدان بفرست

گم کرده ام راه یمین درین فراز و نشیب
مبین تویی نوری درین بیابان بفرست

خمیده قامت من زاین همه بار گناه
پشیمانم برای من فرصت جبران بفرست

رحمن و رحیمی که پشیمانم ز گناه
ای کار گشاتو به من توبه سلمان بفرست

محتاج نگاهم که شرمنده درگاه نشوم
یکبار دگر چاره و درمان بفرست

سوگند که با گریه به تو راز ونیاز
آمین به دعای منِ حیران بفرست

#نویسنده
#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

باز هم استاد عطا آماده چنگ است
در همایش نارنجی و زرد مثل پلنگ است

وزیر فرستاد در وزارت بهر خدمت
غنی که ریس است ازدستش به تنگ است

هیچ هویدا نبود میان دوست و رقیبش
در فیس و رسانه زبانش شبیه تفنگ است

جانا چه خوبیست تو در عیش و عشرت
آن وزیر بیچاره میان دو سنگ است

ضرب المثل کوچه ی ما حرف بدی نیست
''دختر صفتی'' عادت مردان زرنگ است

#نویسنده_شعر
#امرالله_حسن

🆔 @Hasan_Official1

شعر الف الی یا (آغاز ها مصرع از الف شروع الی یا ختم شده)

از کابل زیبا بسویت من ندا کردم
باپیکِ فرستادی بسویت اقتدا کردم

پریشانم که این جاده بسوی انتها باشد
توکل برخدا کردم بسویت من صدا کردم

ثریا رفته ی ای یار که این کارت جفا باشد
جوانی را فدا کردم بسویت من صفا کردم

چرایش رانمیدانم که میدانی نمیدانی
حصارم شدعشق تو بسویت من چه هاکردم

خرامان با وفایت این چنین راه میروی 
دلت بی مهر من اما بسویت من سخا کردم

ذره ی ازعشق خود برمن نمایان میکنی
روز روشن رامکن تاریک بسویت من وفا کردم

زحال من خبر داری که تنهایی طلب داری
سرم شوریده میخواهی بسویت من جدا کردم

شدم در عشق تو شیدا که میخواهی نمیخواهی
صدا کردی که ادعونی بسویت مقتدا کردم

ضعیف و زار من کردی که این عشق برملا کردی
طلسم عشق بشکستم بسویت التجا کردم

ظلم نمرودی که کردی تا شوم اغیار تو
علم سحر بستی بسویت من خطا کردم

غمِ بسیار به دل دارم که حال من خبر داری
فکر کردی که محتاجم بسویت من گناه کردم

قرائت میکنی ای یار صدایت آشنا باشد
کلامت نیش زهرآگین بسویت من ادا کردم

گر به دام عشق غلتیدم   روا باشد
لبت باشدبلبل خوش خوان بسویت آشنا کردم

مرحبا گفتی مرا خواندی ولی تو نامدی
نداری الفت یاری بسویت  امتناع کردم

وصیت میکنم بر تو که کارت لاجواب باشد
همین شعرم قبول فرما بسویت مبتلا کردم

یکی از نامه های ناب تو بدست حسن آمد
یار من با وفاباشد این غزل بسویت انتها کردم

#نویسنده_شعر
#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

ای یار خوشنما از جفایت من شکایت میکنم
بلبل خوش رنگ از صدایت من شکایت میکنم

حلقه تابیده  گیسو خرمایی فتاده روی چشم
بلبل نالان از شیدایت من شکایت میکنم

میدانم که میدانی که میداند ولی
شرمنده ام که از وفایت من شکایت میکنم

آن چشم بادامی بود چشمان رنگارنگ تو
کردی بوسه از لبم ازین جنایت من شکایت میکنم

به عشقت لانه کردی در حریم خانه ام
به هرجادلبرِ دیدم ازین روایت من حکایت میکنم

بدیدم با نگاهم که رفتی از کنار من
سزاوارم نبود نزد خدایت من شکایت میکنم

ریختی خاموش نمودی آن عشق بی پایان من
ناسزا گفتی از بد دعایت من شکایت میکنم

نیستم تسلیم به فرمانت ای عشق نا پیدای من
آمدی گفتی منم از صفایت من شکایت میکنم

#امرالله_حسن
🆔 @Hasan_Official1

تو باش آگاه که الله قرین است
اسم پاک و مصفایش مبین است

که آن ذات ِ تبارک و تعالی
کلامش را درین دنیا ثمین است

از آن روزی که پیدا کرده آدم
بود معلوم که این راه یمین است

که داد فرمان به آن نوحی طوفانی
بکن دعوت که این راه یقین است

به موسی داد علمُ سحر و ید بیضا
بگو ازمن ولی فرعون در کمین است

به عیسی گفت بینا کن آن نابینا را
که این مژده به مردم جان آفرین است

ندا آمد که هستی فخر عالم ای محمد
که این بت ها را سزاوار عجین است

#امرالله_حسن

🆔 @Hasan_Official1