آماده نبودم. هنوز نه. باید قوی تر می شدم. باید یاد میگرفتم جادویم را کنترل کنم، هم افسون تابستان و هم آهن را؛ البته اگر امکان داشت عملا بتوان هردو را یاد گرفت. برای آن هم زمان لازم داشتم. به جایی نیاز داشتم که رویازادهای آهنین نتوانند دنبالم بیایند. تنها یک جارا می شناختم که امن باشد و نوکران پادشاه دروغین هرگز نتوانند مرا پیدا کنند.
-@l_Acosmist_l
-@l_Acosmist_l