📌 سال گذشته در ستون #گردشگری_فرهنگی در روزنامه «شرق» در مورد فیلم کم نظیر Where do we go now مطلبی نوشته بودم که حالا به مناسبت نمایش آن در #سینما_تک_مدرسه_خوانش آن را اینجا بازنشر میکنم.(متن کامل را در اینجا بخوانید.)
✍️نويسنده: ليلي فرهادپور
🎥 سال هاست پديده اي به نام «فيلمي» را مي شناسيم. فيلمي شخصي است که فروشنده فيلم هاي خارجي است. آن قديم ها تو کيف و کوله اش وي اچ اس بود و بعدها دي وي دي. تازگي ها هارد و فلش هم همراهش است. اين بار فيلمي ما از انبوه دي وي دي هاي اکثرا هاليوودي اش فيلمي بيرون آورد و گفت: «اين يکي راست کار شماست!».
📍فيلم خيلي نويي نبود، از يک فيلم ساز لبناني: «نادين لبکي»، محصول ٢٠١١. فيلم سازي که فيلم «کارمل» او معروف شده بود. جايتان خالي عجب فيلمي بود. سه بار ديدمش!
📍«حالاما کجا برويم» داستان زنان يک روستا در ناکجاآبادي است. دهکده اي محصور در زمين هاي پر از مين و جداافتاده از کشور. کشوري که درگير جنگ فرقه اي بين مسلمانان و مسيحيان است؛ مثلالبنان. اما زنان اين دهکده، مسيحي و مسلمان، دست به دست هم مي دهند تا مردانشان درگير جو اين جنگ و نفاق نشوند. در صحنه آغازين فيلم، زنان عزادار و سياه پوش به سمت قبرستان مي روند و با همراهي موزيک و حرکات فرميک براي عزيزانشان عزاداري مي کنند. با اينکه قبرهاي کشته شدگانشان از يکديگر جدا افتاده است، اما اين زنان از هم جدا نيستند چون يک آرزو دارند؛ آرزوي آنکه در صلح باشند، در آرامش. براي مرداني که رگ گردنشان از غيرت بيرون مي زند، اين آرزو حقير است. آنان بايد تفنگ به دست بگيرند و به جان هم بيفتند.
📍بار اول که فيلم را ديدم فکر کردم چه مي شد در اين دوره که گهگاه فيلم هاي خارجي در سينماها به نمايش درمي آيد اين فيلم را نمايش دهند؟ يا اصلاچه مي شد در شبکه هاي صداوسيما اين فيلم را نمايش دهند؟ اين فيلم مسلما خيلي بهتر از فيلم هاي پر از نفرت و خشونت و غيرانساني اي است. ده بار چندگانه پر از خرافه و خشونتِ ارباب حلقه ها يا دزدان درياي کاراييب را ديدن، به نفع خانواده هاست يا ديدن فيلم نادين لبکي؟ اين شد که بار دوم اين فيلم را براي اين ديدم تا خودم را جاي مسئول پخش يا سانسورچي محترم بگذارم و ببينم چگونه مي شود فيلم زيبا، انساني، ضد جنگ يا به قول جشنواره اي ها فيلم محترم و شريف! «حالاما کجا برويم» را کار کرد.
📍در فيلم شيخ و کشيش با هم دوست اند و با زن ها دست به يکي مي کنند تا مردان غيور را آرام کنند، خب اين يک هيچ به نفع فيلم، به ضرر سانسورچي. زنان با ماهواره مخالف اند چون اولافکر جوانان را منحرف مي کند، دوم اينکه خبر نفاق و جنگ را به گوش مردان مي رساند؛ دو هيچ به نفع فيلم. اما لباس زن هاي مسيحي کمي ناجور است؛ اشکال ندارد، يک دستگاه تلويزيون دارد که برايشان آستين و يقه مي گذارد. اما حرکات موزون زنان وقتي با هم جمع مي شوند؟ خب اين را قيچي مي کنيم... . بچه هاي شيطان مسلمان مجسمه حضرت مريم را مي شکنند. زنان مسلمان کمک مي کنند مجسمه را درست مي کنند. جوانان شيطان مسيحي مسجد را کثيف مي کنند، زنان مسيحي مي آيند تميز مي کنند. خب اينها که خير است... اما مردها همچنان جنگ دارند. زنان تصميم مي گيرند چند نفر از اهالي روس دعوت کنند به روستا سر مردها گرم شود و جنگ نکنند. اين را چه کار کنيم؟ خب در دوبله مي گوييم مثلاجهانگردند و لباس ها را هم که مي پوشانيم... مي شود جان سالم به در ببرند. اما فيلم مي رسد به جايي که بچه يکي از مسيحيان در خارج از روستا به وسيله تندروهاي مسلمان کشته مي شود. مادر جسد بچه اش را پنهان مي کند مبادا دليلي شود بر خونريزي در روستا. اينجاست که زنان و رهبران مذهبي دهکده متحد مي شوند...
🙈نه، ديگر چقدر سانسور کنيم. مگر مي شود از صحنه اي که زنان مسيحي و مسلمان دست به يکي کرده اند تا در شيريني و ناني که مي پزند حشيش و قرص خواب بريزند و مردها را خواب کنند و اسلحه هايشان را به دره بريزند، نمايش و آوازشان را حذف کرد؟ شايد هم بشود...
🙈بار سوم فيلم را با اين همه سانسوري که نوشته بودم، به صورت فرضي ديدم. نه نمي شود! هيچي از فيلم نمي ماند. اين آرزوي کوچک من که چنين فيلمي از تلويزيون ما پخش شود نيز ناکام مي ماند.
🔔حالا قرار است پنجشنبه همین هفته 11 مرداد این فیلم را در #سینما_تک_مدرسه_خوانش با خیالت راحت تماشا کنیم. همراه ما باشید!
👁 برای تهیه بلیت اینجا را کلیک کنید
@lilyFchannel
✍️نويسنده: ليلي فرهادپور
🎥 سال هاست پديده اي به نام «فيلمي» را مي شناسيم. فيلمي شخصي است که فروشنده فيلم هاي خارجي است. آن قديم ها تو کيف و کوله اش وي اچ اس بود و بعدها دي وي دي. تازگي ها هارد و فلش هم همراهش است. اين بار فيلمي ما از انبوه دي وي دي هاي اکثرا هاليوودي اش فيلمي بيرون آورد و گفت: «اين يکي راست کار شماست!».
📍فيلم خيلي نويي نبود، از يک فيلم ساز لبناني: «نادين لبکي»، محصول ٢٠١١. فيلم سازي که فيلم «کارمل» او معروف شده بود. جايتان خالي عجب فيلمي بود. سه بار ديدمش!
📍«حالاما کجا برويم» داستان زنان يک روستا در ناکجاآبادي است. دهکده اي محصور در زمين هاي پر از مين و جداافتاده از کشور. کشوري که درگير جنگ فرقه اي بين مسلمانان و مسيحيان است؛ مثلالبنان. اما زنان اين دهکده، مسيحي و مسلمان، دست به دست هم مي دهند تا مردانشان درگير جو اين جنگ و نفاق نشوند. در صحنه آغازين فيلم، زنان عزادار و سياه پوش به سمت قبرستان مي روند و با همراهي موزيک و حرکات فرميک براي عزيزانشان عزاداري مي کنند. با اينکه قبرهاي کشته شدگانشان از يکديگر جدا افتاده است، اما اين زنان از هم جدا نيستند چون يک آرزو دارند؛ آرزوي آنکه در صلح باشند، در آرامش. براي مرداني که رگ گردنشان از غيرت بيرون مي زند، اين آرزو حقير است. آنان بايد تفنگ به دست بگيرند و به جان هم بيفتند.
📍بار اول که فيلم را ديدم فکر کردم چه مي شد در اين دوره که گهگاه فيلم هاي خارجي در سينماها به نمايش درمي آيد اين فيلم را نمايش دهند؟ يا اصلاچه مي شد در شبکه هاي صداوسيما اين فيلم را نمايش دهند؟ اين فيلم مسلما خيلي بهتر از فيلم هاي پر از نفرت و خشونت و غيرانساني اي است. ده بار چندگانه پر از خرافه و خشونتِ ارباب حلقه ها يا دزدان درياي کاراييب را ديدن، به نفع خانواده هاست يا ديدن فيلم نادين لبکي؟ اين شد که بار دوم اين فيلم را براي اين ديدم تا خودم را جاي مسئول پخش يا سانسورچي محترم بگذارم و ببينم چگونه مي شود فيلم زيبا، انساني، ضد جنگ يا به قول جشنواره اي ها فيلم محترم و شريف! «حالاما کجا برويم» را کار کرد.
📍در فيلم شيخ و کشيش با هم دوست اند و با زن ها دست به يکي مي کنند تا مردان غيور را آرام کنند، خب اين يک هيچ به نفع فيلم، به ضرر سانسورچي. زنان با ماهواره مخالف اند چون اولافکر جوانان را منحرف مي کند، دوم اينکه خبر نفاق و جنگ را به گوش مردان مي رساند؛ دو هيچ به نفع فيلم. اما لباس زن هاي مسيحي کمي ناجور است؛ اشکال ندارد، يک دستگاه تلويزيون دارد که برايشان آستين و يقه مي گذارد. اما حرکات موزون زنان وقتي با هم جمع مي شوند؟ خب اين را قيچي مي کنيم... . بچه هاي شيطان مسلمان مجسمه حضرت مريم را مي شکنند. زنان مسلمان کمک مي کنند مجسمه را درست مي کنند. جوانان شيطان مسيحي مسجد را کثيف مي کنند، زنان مسيحي مي آيند تميز مي کنند. خب اينها که خير است... اما مردها همچنان جنگ دارند. زنان تصميم مي گيرند چند نفر از اهالي روس دعوت کنند به روستا سر مردها گرم شود و جنگ نکنند. اين را چه کار کنيم؟ خب در دوبله مي گوييم مثلاجهانگردند و لباس ها را هم که مي پوشانيم... مي شود جان سالم به در ببرند. اما فيلم مي رسد به جايي که بچه يکي از مسيحيان در خارج از روستا به وسيله تندروهاي مسلمان کشته مي شود. مادر جسد بچه اش را پنهان مي کند مبادا دليلي شود بر خونريزي در روستا. اينجاست که زنان و رهبران مذهبي دهکده متحد مي شوند...
🙈نه، ديگر چقدر سانسور کنيم. مگر مي شود از صحنه اي که زنان مسيحي و مسلمان دست به يکي کرده اند تا در شيريني و ناني که مي پزند حشيش و قرص خواب بريزند و مردها را خواب کنند و اسلحه هايشان را به دره بريزند، نمايش و آوازشان را حذف کرد؟ شايد هم بشود...
🙈بار سوم فيلم را با اين همه سانسوري که نوشته بودم، به صورت فرضي ديدم. نه نمي شود! هيچي از فيلم نمي ماند. اين آرزوي کوچک من که چنين فيلمي از تلويزيون ما پخش شود نيز ناکام مي ماند.
🔔حالا قرار است پنجشنبه همین هفته 11 مرداد این فیلم را در #سینما_تک_مدرسه_خوانش با خیالت راحت تماشا کنیم. همراه ما باشید!
👁 برای تهیه بلیت اینجا را کلیک کنید
@lilyFchannel