باخوشحالی توی اتلیه لباس عروس میگشتی تا لباس مورد نظرتو پیدا کنی.به قسمت کلاه و چتر ها میری که یه چتر توری سفید چشمتو میگیره...
"گواتمالا_1863
تو تک دختر خانواده ثروتمندی بودی که قرار بود عروسی باشکوهی برات برگزاربشه منتها توی شب عروسی بدلیل حسادت ها و دشمنی هایی که با پدرت وجود داشت اتش بزرگی برپا میکنن و تو به همراه همسرت در اون اتش سوزی فوت میکنید، تنها یک چتر توری نیمه سوخته ازت باقی میمونه"
به سمت چتر میری و اونو میخری...
@i_wanadie
"گواتمالا_1863
تو تک دختر خانواده ثروتمندی بودی که قرار بود عروسی باشکوهی برات برگزاربشه منتها توی شب عروسی بدلیل حسادت ها و دشمنی هایی که با پدرت وجود داشت اتش بزرگی برپا میکنن و تو به همراه همسرت در اون اتش سوزی فوت میکنید، تنها یک چتر توری نیمه سوخته ازت باقی میمونه"
به سمت چتر میری و اونو میخری...
@i_wanadie