چُنین ست کردار چرخ بلند
به دستی کلاه و به دیگر کمند
چو شادان نشیند کسی با کلاه
به خمّ کمندش رباید ز گاه
چرا مهر باید همی بر جهان
بباید خُرامید با همرهان
چُن اندیشه ی گنج گردد دراز
همی گشت باید سوی خاک باز
اگر هست ازین چرخ را آگهی
همانا که گشته ست مغزش تُهی!
چُنان دان کزین گردش آگاه نیست
ز چرخ برین بگذری، راه نیست.
(شاهنامه فردوسی _رستم وسهراب استاد جلال خالقی مطلق)
@Pey_Rang
به دستی کلاه و به دیگر کمند
چو شادان نشیند کسی با کلاه
به خمّ کمندش رباید ز گاه
چرا مهر باید همی بر جهان
بباید خُرامید با همرهان
چُن اندیشه ی گنج گردد دراز
همی گشت باید سوی خاک باز
اگر هست ازین چرخ را آگهی
همانا که گشته ست مغزش تُهی!
چُنان دان کزین گردش آگاه نیست
ز چرخ برین بگذری، راه نیست.
(شاهنامه فردوسی _رستم وسهراب استاد جلال خالقی مطلق)
@Pey_Rang