♦️منطق (۱)- تمثیل
شاید بتوان مدعی شد که بررسی سرشت استدلال و نیز اقسام آن، جان و جوهر منطق است. تمثیل (analogy) یکی از انواع استدلال است که از سویی از تمام اقسام دیگر آن، آسانفهمتر و زودیابتر بوده و از سوی دیگر از همه نادقیقتر و ضعیفتر است. منطقدانان تمثیل را نسبت دادن حکم یک امر جزیی به امر جزیی دیگری که مشابه با آن است میدانند (اژهای، ۱۳۹۱، ص۱۵۱). به بیانِ روشنتر ذهن در فرآیند تمثیل میکوشد تا از رهگذر مشابهت دو چیز با یکدیگر، دست به نتیجهگیری تازهای بزند و خصوصیتی را که در اولی موجود است به دومی نیز نسبت دهد. بدین ترتیب در استدلال تمثیلی اگر با شیء یا پدیدهی X مواجه شویم که همانند شیء یا پدیدهی Y است، میکوشیم تا ویژگی P را که در X سراغ داریم به Y نیز نسبت دهیم. اهل فن برای هریک از طرفین این استدلال، اصطلاحات ویژهای برساختهاند. فرض کنید مشغول مقایسهی گیاه ۱ و گیاه ۲ هستیم و میدانیم که گیاه ۱ سمیست، نیز شباهت ظاهری دو گیاه بر ما آشکار است؛ دراینصورت گیاه ۱ را اصل، گیاه ۲ را فرع، سمی بودن را حکم و شباهت گیاهان را وجه شَبَه میگوییم (همان). صورتبندی نمادین استدلال تمثیلی از این قرار است: گیریم شیء دلخواه a واجد ویژگیهای F1، F2، ...، Fn باشد و شیء دلخواه b نیز در این ویژگیها با a مشترک باشد، حال اگر a واجد ویژگی G نیز باشد بنابر تمثیل b نیز واجد G خواهد بود (نبوی، ۱۳۸۹، ص۱۷۰).
1. F1a & F2a & … & Fna
2. F1b & F2b & … & Fnb
3. Ga
4. :. Gb
پیداست استدلال فوق به تعبیر قدما مفید یقین نیست. بهدیگرسخن نتیجه بهنحو ضروری از مقدمات حاصل نمیشود اما هرچقدر شمار ویژگیهای مشترک میان دو شیء یا پدیده بیشتر باشد، احتمال صدق نتیجه بیشتر خواهد شد. تمثیل در زمینههای گوناگون مورد استفاده است؛ یکی از نمونههای سنتی آن را میتوان در فقه سراغ گرفت. مثلاً شراب انگور از رهگذر مستکنندگی حرام است، حال اگر شراب خرما یا شراب سایر میوهها نیز از حیث مستکنندگی با شراب انگور مشابهت داشته باشند آنگاه حرمت اولی به دومی نیز تسری خواهد یافت (خوانساری، ۱۳۹۰، ص۳۰۵). خاطرنشان میسازیم که هرچقدر وجه شبه کمتر باشد، احتمال صدق نتیجه نیز کاهش خواهد یافت. نمونهی رسوایی از این جنس تمثیلِ سست را میتوان در داستان طوطی و بقال اثر مولانا جلالالدین بلخی سراغ گرفت؛ آنجا که طوطی ادعا میکند طاسیِ قلندری پشمینهپوش نیز مانند طاسی خود وی بهواسطهی ریختن روغن است و با ترتیب دادن چنین استدلال لرزانی موجبات خندهی خلقالله و مضحکهی خویش را فراهم میآورد! کارِ پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر (فروزانفر، ۱۳۴۶، ص۱۲۷). عنایت داشته باشید که مراد مولوی از قیاس همان تمثیل است. تمثیل در میان فقها نیز قیاس گفته میشود که نباید با قیاس منطقی (syllogism) یعنی متینترین شکل استدلال، خلط گردد. نیک است بدانید که تمثیل در همهی موارد نیز نه تنها به رسوایی مورد پیشگفته نیست بلکه گاهی سخت جالب و جذاب است. در این راستا به چند نمونهی کهن و نو اشاره میکنیم. تامس رید، فیلسوف شهیر اسکاتلندی، در قرن هجدهم به صورتبندی استدلالی تمثیلی پرداخته است که برای ما در سدهی بیست و یکم نیز میتواند فریبنده باشد. او به مقایسه میان زمین و سیارهی مشتری میپردازد و شماری از شباهتهای میان دو سیاره را فهرست میکند؛ از جمله اینکه هردو به گرد محور خویش میچرخند، هردو به گردِ خورشید میچرخند و هردو اقماری نورانی دارند. سپس از اینکه زمین واجد شرایط خاص برای پیدایش حیات و ظهور جانوران است و نیز بنابر موارد مشابهتی که پیشتر برشمرده بود، نتیجه میگیرد که مشتری هم باید واجد شرایط پیدایش حیات باشد (Reid, 1983, p.104). البته امروز برای ما هویداست که سیارهی مشتری تماماً از گازهای هیدروژن و هلیوم ساخته شده و درنتیجه قابل زیستن نیست اما اصل استدلال تمثیلی رید قابل بازسازی است و میتوان آن را دربارهی سیارات دیگری که بیرون از منظومهی خورشیدی قرار دارند و واجد ویژگیهای فیزیکی و شیمیاییای مانند زمین هستند به کار برد. نمونهی فلسفیتر استدلال تمثیلی را میتوان در یکی از صورتبندیهای دلیل از راه نظم (argument from design) سراغ گرفت که در جستاری جداگانه بدان خواهیم پرداخت؛ رابرت بویل، شیمیدان و فیلسوف طبیعی ایرلندی، درباب وجود خداوند از تمثیل ساعت نجومی استراسبورگ استفاده میکرد (باربور، ۱۳۷۹، ص۵۰). مراد بویل آن بود که قانونمندی جهان بهسان نظم و ترتیب دستگاه پیچیدهای چون ساعت نجومیِ کلیسای شهرِ استراسبورگ است و حتی از آن بسی فراتر است لذا همانطور که آن ساعت را سازندهایست، جهان را نیز باید سازندهای باشد. علاوه بر این، تمثیل جهت تقریب مطالب به ذهن نوآموزان نیز بسیار سودمند است و کاربردهای آموزشی فراوانی دارد.
شاید بتوان مدعی شد که بررسی سرشت استدلال و نیز اقسام آن، جان و جوهر منطق است. تمثیل (analogy) یکی از انواع استدلال است که از سویی از تمام اقسام دیگر آن، آسانفهمتر و زودیابتر بوده و از سوی دیگر از همه نادقیقتر و ضعیفتر است. منطقدانان تمثیل را نسبت دادن حکم یک امر جزیی به امر جزیی دیگری که مشابه با آن است میدانند (اژهای، ۱۳۹۱، ص۱۵۱). به بیانِ روشنتر ذهن در فرآیند تمثیل میکوشد تا از رهگذر مشابهت دو چیز با یکدیگر، دست به نتیجهگیری تازهای بزند و خصوصیتی را که در اولی موجود است به دومی نیز نسبت دهد. بدین ترتیب در استدلال تمثیلی اگر با شیء یا پدیدهی X مواجه شویم که همانند شیء یا پدیدهی Y است، میکوشیم تا ویژگی P را که در X سراغ داریم به Y نیز نسبت دهیم. اهل فن برای هریک از طرفین این استدلال، اصطلاحات ویژهای برساختهاند. فرض کنید مشغول مقایسهی گیاه ۱ و گیاه ۲ هستیم و میدانیم که گیاه ۱ سمیست، نیز شباهت ظاهری دو گیاه بر ما آشکار است؛ دراینصورت گیاه ۱ را اصل، گیاه ۲ را فرع، سمی بودن را حکم و شباهت گیاهان را وجه شَبَه میگوییم (همان). صورتبندی نمادین استدلال تمثیلی از این قرار است: گیریم شیء دلخواه a واجد ویژگیهای F1، F2، ...، Fn باشد و شیء دلخواه b نیز در این ویژگیها با a مشترک باشد، حال اگر a واجد ویژگی G نیز باشد بنابر تمثیل b نیز واجد G خواهد بود (نبوی، ۱۳۸۹، ص۱۷۰).
1. F1a & F2a & … & Fna
2. F1b & F2b & … & Fnb
3. Ga
4. :. Gb
پیداست استدلال فوق به تعبیر قدما مفید یقین نیست. بهدیگرسخن نتیجه بهنحو ضروری از مقدمات حاصل نمیشود اما هرچقدر شمار ویژگیهای مشترک میان دو شیء یا پدیده بیشتر باشد، احتمال صدق نتیجه بیشتر خواهد شد. تمثیل در زمینههای گوناگون مورد استفاده است؛ یکی از نمونههای سنتی آن را میتوان در فقه سراغ گرفت. مثلاً شراب انگور از رهگذر مستکنندگی حرام است، حال اگر شراب خرما یا شراب سایر میوهها نیز از حیث مستکنندگی با شراب انگور مشابهت داشته باشند آنگاه حرمت اولی به دومی نیز تسری خواهد یافت (خوانساری، ۱۳۹۰، ص۳۰۵). خاطرنشان میسازیم که هرچقدر وجه شبه کمتر باشد، احتمال صدق نتیجه نیز کاهش خواهد یافت. نمونهی رسوایی از این جنس تمثیلِ سست را میتوان در داستان طوطی و بقال اثر مولانا جلالالدین بلخی سراغ گرفت؛ آنجا که طوطی ادعا میکند طاسیِ قلندری پشمینهپوش نیز مانند طاسی خود وی بهواسطهی ریختن روغن است و با ترتیب دادن چنین استدلال لرزانی موجبات خندهی خلقالله و مضحکهی خویش را فراهم میآورد! کارِ پاکان را قیاس از خود مگیر / گرچه ماند در نبشتن شیر و شیر (فروزانفر، ۱۳۴۶، ص۱۲۷). عنایت داشته باشید که مراد مولوی از قیاس همان تمثیل است. تمثیل در میان فقها نیز قیاس گفته میشود که نباید با قیاس منطقی (syllogism) یعنی متینترین شکل استدلال، خلط گردد. نیک است بدانید که تمثیل در همهی موارد نیز نه تنها به رسوایی مورد پیشگفته نیست بلکه گاهی سخت جالب و جذاب است. در این راستا به چند نمونهی کهن و نو اشاره میکنیم. تامس رید، فیلسوف شهیر اسکاتلندی، در قرن هجدهم به صورتبندی استدلالی تمثیلی پرداخته است که برای ما در سدهی بیست و یکم نیز میتواند فریبنده باشد. او به مقایسه میان زمین و سیارهی مشتری میپردازد و شماری از شباهتهای میان دو سیاره را فهرست میکند؛ از جمله اینکه هردو به گرد محور خویش میچرخند، هردو به گردِ خورشید میچرخند و هردو اقماری نورانی دارند. سپس از اینکه زمین واجد شرایط خاص برای پیدایش حیات و ظهور جانوران است و نیز بنابر موارد مشابهتی که پیشتر برشمرده بود، نتیجه میگیرد که مشتری هم باید واجد شرایط پیدایش حیات باشد (Reid, 1983, p.104). البته امروز برای ما هویداست که سیارهی مشتری تماماً از گازهای هیدروژن و هلیوم ساخته شده و درنتیجه قابل زیستن نیست اما اصل استدلال تمثیلی رید قابل بازسازی است و میتوان آن را دربارهی سیارات دیگری که بیرون از منظومهی خورشیدی قرار دارند و واجد ویژگیهای فیزیکی و شیمیاییای مانند زمین هستند به کار برد. نمونهی فلسفیتر استدلال تمثیلی را میتوان در یکی از صورتبندیهای دلیل از راه نظم (argument from design) سراغ گرفت که در جستاری جداگانه بدان خواهیم پرداخت؛ رابرت بویل، شیمیدان و فیلسوف طبیعی ایرلندی، درباب وجود خداوند از تمثیل ساعت نجومی استراسبورگ استفاده میکرد (باربور، ۱۳۷۹، ص۵۰). مراد بویل آن بود که قانونمندی جهان بهسان نظم و ترتیب دستگاه پیچیدهای چون ساعت نجومیِ کلیسای شهرِ استراسبورگ است و حتی از آن بسی فراتر است لذا همانطور که آن ساعت را سازندهایست، جهان را نیز باید سازندهای باشد. علاوه بر این، تمثیل جهت تقریب مطالب به ذهن نوآموزان نیز بسیار سودمند است و کاربردهای آموزشی فراوانی دارد.