طامات


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


اینجا طامات است.
جایی که کلمات جان‌ دارند و
موسیقی سخن می‌گوید.

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
ما دیوونه‌ایم و اگه نبودیم دنیا یه‌ چیزی کم نداشت؟ داشت، معلومه که داشت!
ما نبودیم کی می‌خواست لگد بزنه به سنگای گم شدهٔ توی خیابون که گریه می‌کردن؟ کی می‌خواست راهی خونشون کنه ولو با لگد؟
ما نبودیم کی می‌خواست بشنوه، ببینه، درد بکشه، چشماشو ببنده و صبر کنه، صبر کنه، صبر کنه تا تموم بشه همه‌چی؟ ها؟
اصلا کسی بود که بخواد بی‌هوا بغل کنه، ببوسه و بچرخونه توی هوا و بعد بمونه؟ که تا همیشه بمونه و ببوسه و دوست داشته باشه؟
جدی کسی بود که سراغ رفقایی رو بگیره که کنارشون باشه تو ناخوشی و سراغش رو نگرفته باشن تو سکوت و تنهائی، هیچ‌وقت؟
ما دیوونه‌ها نمک دنیائیم و نباشیم زندگی بی‌مزه‌اس...
#محمد_یغمایی




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
دلتنگیِ تو جوری نبود که اگه کنارت باشم و دستاتو بگیرم، رفع بشه. دلتنگیِ‌تو عمیق بود، قد زخم کهنه که به استخون می‌زنه. دلتنگیِ‌ من وصله می‌شد به خیابونای طولانی و غروبای سرد، دلتنگی‌ من با گرفتن دستات از بین نمیرفت؛ حتی مطمئن بودم که اگه یه روزی دستام قفل شن تو دستات همون لحظه هم دلم برات تنگه!
چون ما دست‌هامونو ماه‌ها قبل بُریدیم و حواسمون نبود مثلِ پنیر پیتزا کش اومدیم و از هم دور شدیم و این زندگی شبیه یه پِپِرونیِ خشک و بی‌مزه بود که هیچ‌وقت نشد شام مشترک شبمون بشه.
دلتنگیِ من با زل‌زدن به چشمای عسلیت از بین‌ نمیرفت. با سر روی شونه‌ت گذاشتن و خوابیدن تموم نمی‌شد. که ما ماه‌ها قبل تموم شده بودیم و حواسمون نبود داریم پرت می شیم از قابِ دونفرمون و مثل تابلوِ «یک لبخند ژکوند» تو قاب تک نفره جا می شدیم و از دور برای هم نامه می‌نوشتیم که «دلم برات تنگ شده احمق».
یه جایی نوشته بودم اگه‌دلتنگی رو ازم‌ بگیرن چی ازم می‌مونه؟ اما الان میگم دلتنگیِ خودِ منم!دلتنگی‌تمومِ منه! دلتنگی منم و همین نوشته‌ها. دلتنگی منم و خوابی که ندارم و فردایی که رفت. دلتنگی، منم.
#مائده_زمان


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
شبیه بوسه چه انگشت‌های سبزی داری...

#رضا_براهنی




Video is unavailable for watching
Show in Telegram
سَر میکنم بالا خسته، گردنْ افتاده، بُهتْ لب، ماتْ چهره. کله میبریم بالای این ابر و غبار نِشسته رو هوای نفسامون باباجون. تو چته؟ نبینم بازی نکنی، غمباد بگیری، نبینم جلو آینه دوساعت خودتو برانداز نکنی. نه باباجون. نه! یه دونه جوشه زده بیرون چیزی نیست که. آفرین باباجون. تو خیلی خوشگلی. قدر خودتو بدون باباجون.
نگامون میکنه میگه بریم اسب‌سواری. بریم باباجون. کی از تو بهتر وقتی ناز میکنی من میشم خَرِ عالم. میخندی راضی‌تر میشم از این بی‌نفسی.
#امیرمهدی_زمانی

صفحه اینستاگرام مجله ادبی طامات
@taamat1


اینجا طامات است.
جایی که کلمات جان‌ دارند و
موسیقی سخن می‌گوید.
@taamat1


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
@taamat1


سلام به صلح
سلام به عشق
@taamat1


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
شب تا دیروقت، در کنار پس مانده آتش، ساکت نشسته بودیم. بار دیگر، حس می‌کردم که آنچه خوشوقتی نام دارد تا چه حد ساده و کم‌خرج به دست می‌آید: یک استکان شراب، چند عدد شاه‌بلوط بو داده، یک آتشدان کوچک و صدای دریا. هیچ چیز دیگر لازم نیست. این مختصر کافی بود تا دلی ساده و کم‌توقع شاد شود و خود را خوشوقت احساس کند.
#زوربای_یونانی
#نیکوس_کازانتزاکیس
@taamat1








Video is unavailable for watching
Show in Telegram
رسیدم توی‌ کوچه‌ای که پونزده ساله ترکش کردم؛ ولی هنوز با جزئیات آجر به آجرش رو حفظ بودم. فاصله‌ی تیر برق و علمک گاز روی دیواری سفالی آقای عباسی که به عنوان دروازه ازش استفاده می‌کردیم تا صدای زهرا خانوم مادر مریم که دم ظهر داد می‌زد: «تخمه سگا ساعت دو بعد از ظهر موقع فوتبال نیست». ماهم بدو بدو کیف مدرسمون رو از پشت در خونه بر می‌داشتیم و می‌گریختیم تو خونه‌هامون. چندباری زنگ زدم. بابا احتمالا تو حیاط بود. کلید انداختم رفتم پشت پنجره اتاقم. بابا درختا رو هرس کرده بود نشسته بود، چوب کنده میکرد با اره و تبر. پنجره رو باز کردم صدامو دادم پشتِ بغضم پرسیدم: چیکار میکنی پیرمرد؟! نگاهشو گرفت بالا گفت: برای شبگردی بیابونات هیزم درست می‌کنم.
#امیرمهدی_زمانی
@taamat1


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
آغاز
@taamat1


به نام خدای رنگین کمان

16 last posts shown.

71

subscribers
Channel statistics