« تَطهيرُ الإعتِقاد »


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


"کانالی در جهت تطهیر عقیده و تصحیح مفاهیم"

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: بيان | م.ادیب شُکری
— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای..(5)

(ادامه پست قبلی 👆)

اشکالی ندارد ما این دو ارجاع‌دهی را تکمیل می‌کنیم:

(1) https://t.me/adibshokri/109

علامه آلوسی (رحمه الله) بعد از تفصیل فراوان در مورد مساله توسل و اختلاف شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه (رحمه‌الله) با دیگران و تایید نظر شیخ‌الاسلام می‌گوید:

«برای عدم اطاله متن عربی را نقل نمی‌کنم به ج 3 ص 297 -298 تفسیر (روح المعانی) مراجعه کنید.»

ترجمه به اختصار: «با همه این، من ایرادی نمی‌بینم که به جاه پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) چه در حال حیات و چه بعد از فوت ایشان توسل صورت بگیرد و مراد از جاه آن معنایی است که به صفتی از صفات باریتعالی برگردد. مانند اینکه منظور، آن محبت تامّی باشد که سبب عدم رد دعا و قبول شفاعت او باشد، بنابراین دعایی که بدین صورت است: "خدایا بخاطر جاه پیغمبر حاجتم را برآورده کن" یعنی پروردگار محبتت به پیغمبر را سبب برآورده شدن حاجت من قرار ده ... و سخن در مورد 👈"حرمت" نیز همین‌گونه است و این موضوع در مساله توسل و قسم‌دادن پروردگار به 👈ذات مجرد صحیح نیست. آری توسل به جاه و توسل به حرمت از هیچ‌کدام از اصحاب رضی الله عنهم ثابت نیست. »

سپس علامه آلوسی ادامه می‌دهد و می‌گوید: « این سخنی را که بیان داشتم جهت دفع حرج از مردم و گریز از ادعای گمراه‌کردن آنان در مساله توسل به جاه پیغمبر است - چنانکه بعضی این‌گونه گمان می‌کنند - نه اینکه ما تمایل داشته باشیم که دعا بدین‌صورت از دعاهای مأثور وارد شده در کتاب و سنت بهتر است..»

و باز در ادامه می‌فرماید: « دوم اینکه مردم به وفور غیر خدا - اولیاء - را می‌خوانند چه زندگان و چه مردگان..مانند یا سیدی فلان مرا دریاب.. این دیگر هیچ ربطی به توسل مباح ندارد و شایسته مومن این است که به چنین الفاظی لب باز نکند و نزدیک آن نشود، و تعدادی از علما آن را شرک گفته‌اند و ...» [پایان سخن علامه آلوسی]

حقیقتا سخنان علامه آلوسی در این موضوع بسی جای شنیدن و تامل دارد، اما این کجا و آن ارجاع‌دهی گمراه‌کننده کجا که گویا علامه آلوسی با سخنان این جماعت! نوظهور همراه و همدل است.

@adibshokri


Forward from: بيان | م.ادیب شُکری
— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای.. (4)

اشکالی ندارد ما این دو ارجاع‌دهی را تکمیل می‌کنیم.

علّامه آلوسی (رحمه الله) - این مفسّر به‌نام اهل سنت و جماعت - در تفسیر خود (روح المعانی) در ج 3/ ص 297 می‌فرماید:

«وأيّا ما كان فالآية دالة على أن المشركين لا يدعون غيره تعالى في تلك الحال، وأنت خبير بأن الناس اليوم إذا اعتراهم أمر خطير وخطب جسيم في بر أو بحر دعوا من لا يضر ولا ينفع ولا يرى ولا يسمع فمنهم من يدعو الخضر واليأس ومنهم من ينادي أبا الخميس والعباس ومنهم من يستغيث بأحد الأئمة ومنهم من يضرع إلى شيخ من مشايخ الأمة ولا ترى فيهم أحدا يخص مولاه بتضرعه ودعاه ولا يكاد يمر له ببال أنه لو دعا الله تعالى وحده ينجو من هاتيك الأهوال فبالله تعالى عليك قل لي أي الفريقين من هذه الحيثية أهدى سبيلا وأي الداعيين أقوم قيلا؟ وإلى الله تعالى المشتكى من زمان عصفت فيه ريح الجهالة وتلاطمت أمواج الضلالة وخرقت سفينة الشريعة واتخذت الاستغاثة بغير الله تعالى للنجاة ذريعة وتعذر على العارفين الأمر بالمعروف وحالت دون النهي عن المنكر صنوف الحتوف، هذا وقوله تعالى: لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ »

: در هر صورت آیه کریمه دلالت دارد که مشرکین در آن وضعیت غیر خدا را نمی‌خواندند. حال آنکه تو بهتر می‌دانی که امروزه مردم به وقت تنگی و شدّت بلا در خشکی باشد یا دریا، کسی را می‌خوانند که ضرر و نفعی ندارد و نمی‌بیند و نمی‌شنود..بعضی از ایشان خضر، الیاس، و بعضی دیگر ابالخمیس، عباس و بعضا یکی از ائمه یا شیخی از مشایخ امت را می‌خوانند.

کسی از ایشان را نمی‌یابی دعا و تضرع خویش را تنها به نزد مولای خویش - الله متعال - ببرد و چه بسا اساسا به ذهن او خطور نمی‌کند اگر تنها خدا را به فریاد بخواند از این مصائب نجات می‌یابد..

شما را به خدا به من بگویید کدام جمعیت از این دو دسته راهیاب‌ترند و کدام دعاگو دعا و نیازش صحیح‌تر است؟

شکوه و آه به نزد خدا می‌برم از عصری که باد جهالت در آن وزیدن و موج‌های ضلالت تلاطم گرفته و کشتی شریعت غرق گشته است.. و استغاثه به غیر خدا وسیله نجات گشته است!! و "امر به معروف" بر اهل معرفت دشوار و دردسرهای مرگ‌آور مانع "نهی از منکر" گشته است.

و موارد پرشمار دیگری که علامه آلوسی از این وضعیت به ستوه آمده است؛ برای نمونه مراجعه کنید به : ج 7 /ص 133 و هم‌چنین ج١٢ ص ٢٦٦ و .........


ادامه دارد ..

@adibshokri




📜 چرا میان صحابه فرقه های عقایدی وجود نداشت؟!

#بخش_پایانی

#عامل_دوم:
عامل دوم زبانی بود که با آن قرآن نازل شد. و پیامبر با آن صحابه را خطاب قرار می داد. به این معنا که #عجمه در زبان آنان داخل نشده بود چرا که در غیر این صورت؛ عقل نیز مجال ورود به مسائل را می یافت! زیرا زبان هر کس آینه عقل اوست چنانکه اهل لغت مانند جرجانی گفته اند. به همین دلیل شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله می فرماید: اگر عقول مردم محدود می بود؛ عبارات آنان نیز محدود می شد.

🔹 به گونه ای که؛ انحراف در فهم این زبان؛ منجر به انحراف در فهم ماده یعنی قرآن و سنت می شود و همه انحرافات از عُجمه سرچشمه می گیرد چنانکه ابوعمرو بن العلاء – یکی از ائمه لغت اهل سنت_ به یکی از معتزله به نام عمرو بن عُبید گفت: "من العُجمة أتیت" یعنی فساد عقیده تو از عدم تسلط و فهم صحیح لغت عربی است که سبب شده معنای قرآن را اینگونه فهم کنی!

🔹گرچه میان صحابه در آیات احکام اختلاف نظرهایی وجود داشت اما هرگز در محکمات و عقاید دچار تنازع و اختلاف نشدند.

🔹لازم به ذکر است که بعد از ورود کُتب یونان به بلاد اسلامی فساد در دین به وجود آمد! به صورتی که کتُب یونان و فلاسفه؛ اصل و اساس قرار گرفت و قرآن و سنت را به آنها عرضه می کردند. و این سبب ورود عُجمه در زبان عرب شد.

🔹به همین دلیل؛ امت اسلام به عظمت و بزرگی خود باز نخواهد گشت مگر با رجوع و بازگشت به مصدر آن یعنی کتاب و سنت و همچنین؛ فهم صحیح زبان آن یعنی عربی. ابن حزم رحمه الله در "الإحکام" چه زیبا می فرماید: "امت عظیم؛ لغت و زبان آن نیز عظیم و باشکوه است"

#عامل_سوم:
تسلیم الله و رسول بودن.

🔹زمانی که آیات و احکام پروردگار نازل می شد؛ صحابه بر اساس فهم و هوی نفس خود بر آن اعتراضی نکرده و تماماً تسلیم آن بودند و به این دلیل #فهم و #هوی را ذکر کردیم که هیچ شبهه ای در قلب خطور نمی کند مگر آنکه با شهوت آمیخته می شود!

الله متعال می فرماید: «إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ وَلَقَدْ جَاءهُم مِّن رَّبِّهِمُ الْهُدَى»
جز از گمان و خواستة دل ها پيروي نمي کنند و به راستي از (سوي) پروردگارشان براي آنان هدايت آمده است.

🔹در این آیه؛ «إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ» بیانگر شبهه و «وَمَا تَهْوَى الْأَنفُسُ» بیانگر شهوت است که مخالف و ضد هدایت می باشند.

📚برگرفته از کتاب نفیس #تاريخ_الفرق شیخ ابو قتاده فلسطینی حفظه الله

@Tathir_aleteqad


📜چرا میان صحابه فرقه های عقایدی وجود نداشت؟

#بخش_اول

علماء در مورد فرَق و مذاهب به تفصیل در کتابهایشان سخن گفته اند اما در این مطلب می خواهیم بر این نکته اشاره کنیم که چرا میان صحابه رضی الله عنهم چنین فرقه هایی وجود نداشت؟! و دلیل به وجود آمدن مذاهب فکری و فرقه های عقیدتی بعد از آنان چه بود؟

#عامل_اول:
چنانکه می دانیم؛ میان صحابه رضی الله عنهم اختلافات عقیدتی و فکری وجود نداشت چرا که آنان بر یک طریقه و منهج واحد بودند. با قرائت "کتاب الإعتصام بالکتاب والسنة" در صحیح بخاری؛ اسباب و علل عدم تفرق میان آنان را در می یابیم. یعنی امام بخاری رحمه الله با نام گذاری این کتاب به خواننده می فهماند که از مهمترین دلایل نبود تفرق در باب عقیدتی میان صحابه؛ "اعتصام به کتاب و سنت" بوده است.

🔹در میان کتُب معاصر که این اجتماع و یکپارچگی را به خوبی نشان می دهد؛ کتاب نفیس "معالم في الطریق" سید قطب رحمه الله می باشد.
ایشان در کتاب مذکور بابی را به "جیل قرآني فرید" نام گذاری کرده و در آن سخنانی زیبا و براستی عظیم مکتوب داشته و بیان کرده که سبب منع تفرق عقیدتی میان صحابه؛ تمسک آنان به مصدری واحد در تلقی بوده است.

🔹سید قطب رحمه الله بیان می کند که در عصر نبوی؛ جزیرة العرب خالی از مذاهب و ادیان نبود. بلكه مذاهب منتشره در آن زمان نصرانیت، یهودیت، مذاهب یونان، فارس، هند و ...وجود داشت و اعراب نیز به آنان گرایش پیدا کرده بودند. پیامبر صلی الله علیه وسلم می فرماید: «إِنَّا أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لا نَكْتُبُ وَلا نَحْسُبُ الشَّهْرُ هَكَذَا وَهَكَذَا»
یعنی: «ما ملتي امي هستيم. نوشتن و حساب كردن را نمي دانيم. ماه، گاهي اينقدر و گاهي اين قدر مي شود». و این اشاره به عدم التفات حسابرسی های ادیان و سایر تفکرات دارد.

🔹پیامبر صلی الله علیه وسلم اصحابش را بر یک طریقه و منهج واحد پرورش داد و هرگز به آنان اجازه نداد غیر از قرآن و سنتِ خویش از چیزی دیگر کسب علم نمایند و بدین صورت، دین را از مصدری واحد اخذ کردند.

چنانکه در حدیثی مشهور آمده است عمربن خطاب - رضي الله عنه - با كتابي كه از اهل كتاب بود پيش پيامبر - صلى الله عليه وسلم - آمد و آن را بر پيامبر - صلى الله عليه وسلم - خواند پيامبر - صلى الله عليه وسلم - عصباني شد و فرمود: «أَمُتَهَوِّكُونَ فِيهَا يَا ابْنَ الْخَطَّابِ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَقَدْ جِئْتُكُمْ بِهَا بَيْضَاءَ نَقِيَّةً لَا تَسْأَلُوهُمْ عَنْ شَيْءٍ فَيُخْبِرُوكُمْ بِحَقٍّ فَتُكَذِّبُوا بِهِ أَوْ بِبَاطِلٍ فَتُصَدِّقُوا بِهِ وَالَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ لَوْ أَنَّ مُوسَى صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانَ حَيًّا مَا وَسِعَهُ إِلَّا أَنْ يَتَّبِعَنِي» (حدیث حسن)
یعنی: «اي پسر خطاب آيا در آن در تعجب هستي؟! قسم به كسي كه نفس من به دست اوست براي شما آن روشن كننده پاك را آوردم. شما چيزي از آن ها نمي پرسيد پس به حق به شما خبر مي دهند پس به وسيله آن آن ها را تكذيب مي كنيد يا به باطل خبر مي دهند شما به وسيله آن آن ها را تصديق مي كنيد قسم به كسي كه نفس من به دست اوست اگر موسي زنده بود چاره اي جز پيروي از من نداشت».

🔹و اين دلیل بر عدم التفات و کسب علم از غیر قرآن و سنت است و دلیل بر عجز آنان بر قرائت کتُب مذاهب یا نبود مذاهب و ادیان در آن زمان نیست بلکه چنانکه گفته شد؛ مذاهب و ادیان دیگر وجود داشته است اما صحابه رضی الله عنهم تنها از کتاب و سنت اخذ می کردند.

#ادامه_دارد...

@Tathir_aleteqad


Forward from: کانال مَسْعُود تَوحیدِی
مفهوم عبادت ن.pdf
573.5Kb
متن نوشتاری
سلسله مباحث #مفهوم_عبادت
🔶 م.مسعود توحیدی

====================
📍فايل نوشتاری pdf

💢 زبان: فارسی
====================

@MasoudTawhidi


🔹در بيانات گذشته مذهب امام شافعی - رحمه الله - در مورد اسماء روشن شد، می توان آنرا در چند قواعد ذيل خلاصه نمود:

1ـ هر صفتی که قرآن بدان نطق کرده يا سنت صحيح دال بر آن هستند بدون تشبيه و تعطيل همينطور که در آيه: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ} بيان شده برای خداوند ثابت می شود.

2ـ تشبيه به مخلوقات از خدا نفی می شود و حقيقت صفات ثابت می گردد.

3ـ در مجالی که عقل؛ حق کاويدن ندارد فرو نمی رويم و از درک کيفيت آنها قطع اميد می کنيم همانگونه که ابن ابی حاتم با سندش از ابو اسحاق بن محمد روایت کرده که از شافعی رحمه الله شنیده که فرمود: عقل هم مانند چشم، دارای حد و مرزی است تا سر مرز خود می‌تواند حرکت کند.

(آیا اشاعره نیز چنین اعتقاداتی دارند؟!)

•┈┈••✾••۰۰۰۰••✾••┈┈•
[1]. "مجموع الفتاوی" (256/5)
[2]. "الإعتقاد" (ص131) و "المناقب" (421/1)
[3]."البداية و النهاية" (265/10)
[4]. " به شرح اصول اعتقاد اهل السنة و الجماعة نگاه کنيد. (431/3)
•┈┈••✾••۰۰۰۰••✾••┈┈•

#منبع: منهج الإمام الشافعي في إثبات العقیدة (ص 332 به بعد)

#تأليف: دکتر محمد بن عبدالوهاب العقيل

@Tathir_aleteqad


📜 عقيده امام شافعی در توحید اسماء و صفات

امام شافعی رحمه الله يکی از سلف صالح اين امت به شمار می آيد و در اين مورد راه آنها را پيموده است حتی با مخالفين مناظره داشته و عليه آنها حجت اقامه کرده و از او ثابت شده که بعضی از مخالفان فکری خود را که از روش سلف صالح پيروی نکرده اند تکفير نموده است. دليل بر تمسک امام به روش سلف اين است که در تمام کتاب های ايشان؛ خداوند را با همان صفاتی توصيف می کند که در قرآن و سنت صحيح روايت شده اند بدون اينکه در مورد يکی از آنها راه #تکييف يا #تمثيل يا #تعطيل يا #تشبيه را پيموده باشد.

🔹از ابن تيميه در مورد دو مردی که در مورد صفات بحث می کردند پرسش به عمل آوردند. قضيه از اين قرار بود: يکی می گفت: هر کس بگويد خدا در آسمان است گمراه است و ديگری می گفت: خداوند در مکانی منحصر نمی شود، در حالی که هر دو شافعی مذهب بودند. از ابن تيميه پرسيدند عقيده امام شافعی در اين مورد چيست و حقيقت کدام است؟
امام فرمود: عقيده شافعی - رحمه الله - مانند سلف صالح امت همچون مالک و ثوری و اوزاعی و ابن مبارک و احمد بن حنبل و اسحاق و فضيل بن عياض و ابی سليمان دارانی و سهل بن عبدالله تستری و ديگران بود، چون بين شافعی - رحمه الله - و اين أئمه در اصول دين اختلافی وجود نداشت.
همچنين ابو حنيفه روش اينها را برگزيده و اعتقاد همه اینان از اعتقاد اصحاب و تابعين سرچشمه گرفته بود و لُب عقيده اصحاب در اين خلاصه می شود که منطوق قرآن وسنت را بپذيرفته اند.
امام شافعی - رحمه الله - در ابتدای مقدمه الرساله می فرمايد: "سپاس خداوندی که دارای همان صفاتی است که خود بيان فرموده و بالاتر از توصيف مخلوقات است.
🔹ایشان بيان فرموده که خداوند با همان صفاتی متصف می شود که در قرآن ذکر شده يا بر زبان پيامبرش ﷺ جاری گشته است. [1]

🔹از اين نص و نصوص ديگر به مذهب امام پی می بريم و همچنين متوجه می شويم که مذهبش از بدعت و گمراهيهای اهل کلام که در کتاب هايشان ذکر شده و آن را دين می دانند سالم است، همانطور که ابو يعلی با سندش از يونس بن عبدالاعلي مصري نقل کرده که گفت: از امام ابا عبدالله محمد بن ادريس شافعی - رحمه الله - شنيدم وقتی که در مورد صفات از او پرسيدند می فرمود: "خداوند دارای اسماء و صفاتی است که در قرآن آمده يا سنت مطهر از آن خبر داده اند، هر کس که بر او اقامه حجت شده باشد نمی تواند اسماء ذکر شده در قرآن و سنت را رد کند، اگر بعد از اقامه حجت مرتکب چنين کاری شد؛ از دایره اسلام به در می رود. اما اگر قبل از اقامه حجت باشد به خاطر جهل و نادانی معذور است چون اسماء با عقل و تفکر قابل درک نيستند .... يعني اسمائی که در قرآن بيان شده اند يا در سنت بدانها خبر داده شده به دام عقل و تفکر انسانی در نمی آيند و انسان با عقل نمی تواند به آنها پی برد، در نتيجه هيچ کس قبل از اقامه حجت و خبر دار نشدن تکفير نمی شود، اما اگر در خبری وارد شد که در حکمِ مشاهده بود؛ بر شنونده واجب است بدان تسليم شود و به صحتش شهادت بدهد همنطور که از رسول ﷺ ديده و شنيده باشد، اما اين صفات برای خدا ثابت می گردد و تشبيه نفی مي شود همانطور که خداوند مي فرمايد:
{لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}

🔹بيهقی با سندش از سعيد بن اسد روايت کرده که ابن اسد به شافعي - رحمه الله - گفت: در مورد حديث رؤيت چه می فرمايید؟
فرمود: ای ابن اسد، در مورد من اينگونه قضاوت کن، زنده باشم يا مرده، هر حديثی که از رسول خدا ﷺ به صحت رسيده باشد من بدان فتوا می دهم هر چند آنرا هم نديده باشم.[2]

🔹ابن کثير مي فرمايد: از ربيع و چند نفر از ياران شافعی - رحمه الله - روايت شده که امام هنگام خواندن آيات يا احاديث صفات بدون صورت دادن و تعطيل و تشبيه کردن و تحريف از روش سلف صالح آنرا مي پذيرفت.[3]

🔹از امام محمد بن شهاب زهری و مکحول در مورد تفسير آيات صفات سؤال شد؟ فرمودند: همانگونه که ذکر شده اند.

نمونه اين کلام از مالک و ليث و ثوری نیز روايت شده اند‌. [4]


🔰 إن لله عزوجل ساعات لايرد فيهن سائلا

@Tathir_aleteqad


📜 نقطه آغاز انحراف

حقیقتی که نمی توان انکار نمود آن است که انحرافات جنسی؛ نقطه تحول مجتمعات اسلامی به سوی جاهلیت است!

پیامبر صلی الله علیه وسلم اینگونه این واقعیت را بیان می‌کند: «اتَّقُوا الدُّنْيَا وَاتَّقُوا النِّسَاءَ فَإِنَّ أَوَّلَ فِتْنَةِ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَتْ فِي النِّسَاءِ» (روایت مسلم)
#ترجمه: از دنيا و از زنان پرهيز نمائيد؛ زيرا اولين فتنهاي كه بنياسرائيل به آن دچار شدند، از طريق زنان بود.

🔹در حدیث فوق در می یابیم که فتنه زنان اولین فتنه ای است که در بنی اسرائیل روی داد. به این معنی که؛ بدایت و آغاز انحراف و نقطه تحول آنان در فتنه زنان و شهوت رانی بود!

چنانکه این فتنه (امر به فحشاء و بازگشت به جاهلیت بشری) هدف اساسی شیطان؛ میان مردم است. پیامبر صلی الله علیه وسلم در بیان این حقیقت می فرماید: « إِنَّ إِبْلِيسَ يَضَعُ عَرْشَهُ عَلَى الْمَاءِ ثُمَّ يَبْعَثُ سَرَايَاهُ فَأَدْنَاهُمْ مِنْهُ مَنْزِلَةً أَعْظَمُهُمْ فِتْنَةً يَجِيءُ أَحَدُهُمْ فَيَقُولُ فَعَلْتُ كَذَا وَكَذَا فَيَقُولُ مَا صَنَعْتَ شَيْئًا قَالَ ثُمَّ يَجِيءُ أَحَدُهُمْ فَيَقُولُ مَا تَرَكْتُهُ حَتَّى فَرَّقْتُ بَيْنَهُ وَبَيْنَ امْرَأَتِهِ قَالَ فَيُدْنِيهِ مِنْهُ وَيَقُولُ نِعْمَ أَنْتَ» (روایت مسلم)
#ترجمه: ابليس تخت خود را بر روي آب مي گذارد و سپس لشكر خود را اعزام مي كند، مقرب ترين سپاهيان نزد شيطان، کساني هستند كه در ايجاد فتنه و آشوب بزرگترين نقش را ايفاء كرده باشند، بعضي از لشكريان مي آيند و مي گويند: چنين و چنان كرديم. شيطان مي گويد: كاري نكرده اي، ديگري مي آيد و مي گويد: فلاني را نگذاشتم تا اينكه ميان او و همسرش جدايی و تفرقه ايجاد كردم. رسول الله صلى الله عليه وسلم فرمود: شيطان خود را به او نزديك كرده و خطاب به او مي گويد: آری، تو نیکو و مورد پسند هستی!

🔹این اولین عنصر از عناصر خطرناک در انحرافات جنسی است که عنصر سرعت در انتشار این انحراف، آن را متابعت و همراهی می کند و آنچه که در نفس منحرف سبب اصرار بر انحراف می‌شود؛ ازدیاد غریزه حُب حیات و کراهیت موت در نفس است. و اين موقفی است که روشن می سازد، قوت شهوت و اصرار بر انحراف سبب نابودی می‌شود. چنانکه در داستان ابراهیم علیه الصلاة والسلام و همسرش ساره، می‌خوانیم. پادشاه وقت؛ با اینکه عذاب الهی را سه بار مشاهده نمود؛ اما باز بر انحراف و شهوت خود اصرار داشت تا به ساره دست درازی کند! (روایت بخاری)

🔹و آنچه که سرعت انتشار انحراف را در جامعه تحقق می بخشد؛ ضعف غیرت در نفس منحرف است!
به همین دلیل؛ پیامبر صلی الله علیه وسلم میان استقامت و غیرت ارتباطی مستقیم قائل شده و خطاب به جوانی که از ایشان اجازه زنا می خواهد؛ می فرماید: "آیا آن را برای مادر خود نیز می پسندی؟ (غیرتت اجازه می‌دهد) گفت: خیر، فرمودند: مردم نیز آن را برای مادران، دختران و بستگان خود نمی پسندند" (سلسله احادیث صحیحه رقم 370)

🔹به همين دلایل؛ با قوت شهوت و ضعف غیرت انسانی؛ انتشار انحراف جنسی شدت یافته و نتیجه آن؛ از بین رفتن قیَم و ارزشهای اخلاقی در جامعه است!

🔹چنانکه لوط علیه السلام خطاب به قوم خود می فرماید: {أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ} آيا هيچ مرد شايسته اى در ميان شما نيست؟!

و براستی که چنین مرد شایسته و رشیدی نیافت.

🔹و زمانی که مجتمع رو به سوی فساد اخلاقی آورده باشد؛ طبیعی است که ارزشهای اخلاقی را از خود دور می کند و نمی تواند آنها را تحمل کند. {أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُناسٌ يَتَطَهَّرُونَ}
آنان را بيرون كنيد، چرا كه مردماني پاكدامن و دور از ناپاكی ها هستند.

📚 برگرفته از کتاب #بیت_الدعوة شیخ رفاعی سرور با تصرف


@Tathir_aleteqad


🔰 ابن الزملكاني نیز از کسانی بود که بر شیخ الإسلام ابن تیمیه رحمه الله نقد و رد نوشت، با این حال کلام او را در مورد ایشان بخوانید.

#الإنصاف_عزيز


@Tathir_aleteqad


تامل کن که این افراد بر حسب نگرش سید قطب در جامعه ای جاهلی زندگی می کنند و با این وجود بیان می دارد که بین آنها و بین مسلمانان، پیوند عقیده وجود دارد یعنی اینکه آنها مسلمان هستند!

پس هر شخصی که در جامعه جاهلی زندگی می کند کافر نیست و بر این اساس، توصیف جامعه ای به جاهلی توسط سید قطب بدان معنا نیست که بر تمامی افرادش، حکم کفر می دهد آنگونه که ساده لوحان می پندارند!

اما اگر بگویند که اصطلاح "جامعه جاهلی" توصیفی لازمه تکفیر است بر این اساس، لازم می آید که مشایخ و بزرگان آنها هم همانند سید قطب، تکفیری باشند! چرا که آنان نیز عین همان چیزی را گفته اند که سید رحمه الله بیان داشته است. مثلا:

ربیع مدخلی گوید: "از واقع حال بسیاری از دعوتگران امروزی تعجب می کنم که مظاهر شرک را در برابر چشمان خود مشاهده می کنند اما هیچ اقدامی نمی نمایند و برای تغییر این واقعیت تلخ، راهکاری نمی اندیشند بلکه مصیبت بدتر اینست که به نکوهش کسانی می پردازند که این "واقع جاهلی ناگوار" را انکار نموده و از آن به درد می آیند".
کتاب (منهج الأنبیاء في الدعوة إلی الله صفحه ۹۸).

همچنین می گوید: "سیاستمداران جاهلی بواسطه حزب گرایی خود، جوانان امت را پاره پاره کردند و آنان را به احزاب و گروههای بسیاری متفرق نمودند، هر حزبی بر آنچه دارند خوشحال هستند، و تابع احزابی در قالب سازمانها، پارلمانها و دموکراسی کفری شدند که در نهان و آشکار کافر هستند؛ در کشورهایی که از آبشخور استعمار با همه سنتها، قوانین و مقررات کفری که دارد نوشیده اند".
منبع: (أهل الحدیث هم الطائفة المنصورة الناجیة صفحه ۸۴ - ۸۵).

و در کتابش (منهج الأنبیاء في الدعوة إلی الله صفحه ۱۴۱) گوید: "ممکن است که آن، یکی از اسباب باشد و در کنارش اسباب دیگری هم وجود دارد که عبارتند از: کفر ملتها به خداوند، شرک ورزیدن به او و فسوق و تمردشان از هدایت پیامبران".

و محمد امان جامی گوید: "جمهور مسلمانان از منهج (صحیح) منحرف گردیده اند چنانکه در بسیاری از جوانب، خارج از منهج عمل می کنند و بدین گونه، مفاهیم و نگرشهای بسیاری را تغییر داده اند، براستی که زندگانی مسلمانان امروزی به جاهلیت پیش از مبعث پیامبر نزدیکتر است تا زندگانی اسلامی".
منبع (تصحیح المفاهیم صفحه ۶).

و مقبل بن هادی وادعی گفته است: "ما باید از خداوند بترسیم و تصرف و رفتاری اسلامی با این جوامع جاهلی مان در پیش بگیریم". منبع: (قمع المعاند صفحه ۲۳۹).

در جایی دیگر می گوید: "پس اگر مصلحان بوسیله تغییر دستی (عملی) یا زبانی (قولی) یا قلبی با فساد مقابله نکنند انتشار پیدا می کند چنانکه در جوامع جاهلی ما قابل مشاهده است". (منبع سابق صفحه ۲۶۸).

و نیز گوید: "این جوامع، جاهلی هستند و مقید به کتاب و سنت نمی باشند" (منبع سابق صفحه ۲۸۴ و ۲۳۶ - ۲۳۸ - ۴۴۷).

ترجمه شده توسط #کانال_قطب


@Tathir_aleteqad


📜 آیا سید قطب جوامع مسلمان را تکفیر می کند؟!

ضرب المثل معروفی هست که می گوید: «رمتنی بدائها و انسلت» یعنی: مرا به عیب خود متهم کرد و دررفت...
که ابوالفضل نیشابوری در کتابش "مجمع الأمثال" بیان داشته است چنانکه داستان این ضرب المثل را مربوط به زنی می داند که زن نابینایی را بخاطر عیبی که داشت نکوهش می نماید بنابراین زن نابینا بدو می گوید: «رمتنی بدائها و انسلت» یعنی: مرا به عیب خود متهم کرد و دررفت!! که این ضرب المثل از آن زمان انتشار یافته است.

همچنین امروزه جامیه و مداخله بر سید قطب رحمه الله عیب و خرده ای می گیرند که خود نیز دچارش هستند!! این در حالیست که بزرگشان ربیع مدخلی کتابی با عنوان (سید قطب هو مصدر تکفیر المجتمعات الإسلامیة) نگاشته است!!

ساده لوحی یا غرض ورزی این گفته بر کسی پوشیده نیست چرا که ظاهرا مدخلی نمی دانسته که چه کسی سرچشمه تکفیر جوامع است؟! چنانکه خوارج، اولین کسانی بودند که جوامع را تکفیر کردند نه سید قطب!!

ابوالحسن اشعری رحمه الله فرموده است: "ازارقه ادعا می کنند هرکس که در دار الکفر اقامت داشته باشد کافر است و می باید حتما از آنجا خارج گردد".
مقالات الإسلامیین (۸۸ / ۱) و نیز فرموده که: "از گفته هایشان اینست که اگر امام کافر شود رعیت هم خواه غایب و خواه شاهد، کافر می گردند". منبع سابق صفحه (۱۰۹).

ظهور علنی خوارج در نبرد نهروان (سال ۶۵۹ میلادی) بوده است در حالی که سید قطب (سال ۱۹۰۶ میلادی) متولد شده است یعنی بین آنها حدود ۱۳۰۰ سال فاصله هست اما با این حال مدخلی می گوید: "سید سرچشمه تکفیر جوامع" است!!

اگر جدلا بپذیریم که سید قطب، جوامع را تکفیر می کند آیا درست است که او را "منبع و سرچشمه" بنامیم در حالی که فرقه های خوارج، قرنها پیش از او بوجود آمده اند؟!

پس چگونه تمام این فرقه ها و جماعتها را ندیده و سید رحمه الله را به سرچشمه تکفیر توصیف کرده است؟!

حال، متن سید قطب رحمه الله در رد این اتهام را ببینید و قصد حقیقی اش از اصطلاح "جوامع جاهلی" را مشاهده نمایید.

چنانکه سید قطب در آخرین کتابش یعنی "لماذا أعدموني" «چرا اعدامم کردند» می گوید:
"ما مردم را تکفیر نکرده ایم و گفته ما را تحریف کرده اند بلکه ما می گوییم: که مردم در نشناختن حقیقت عقیده و مفهوم راستین آن و دوری از سبک زندگی اسلامی، حالتی شبیه به جوامع جاهلی دارند". (صفحه ۲۲).

اما آیا بکار بردن اصطلاح (جامعه جاهلی) بدان معناست که سید قطب بر تمام افراد آن جامعه، حکم کفر می دهد؟!

راستی جامعه جاهلی در اندیشه سید قطب به چه معناست؟!
سید قطب آن را در کتابش (نشانه های راه) چنین خاطرنشان ساخته است که: " جامعه جاهلی، جامعه ای است که اسلام در آن تطبیق و اجرا نمی شود و عقیده و تصورات، ارزشها و موازین، نظام و قوانین و رفتار و سلوک اسلام بر آن حکم نمی راند".

آیا نگرش سید قطب درباره جامعه جاهلی بر مکه قبل از فتح منطبق می باشد؟!

جواب آری است، پس آیا همه افراد در آن جامعه کافر شمرده می شدند؟!

جواب خیر است، دلیل چیست؟ در کتاب تفسیر (في ظلال القرآن) در تفسیر این آیه از سوره انفال آمده است که:

(إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَٰئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّىٰ يُهَاجِرُوا ۚ وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَىٰ قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ)
{بیگمان کسانی که ایمان آورده‌اند و (از خانه و کاشانه‌ی خویش) مهاجرت کرده‌اند و با جان و مال خود در راه خدا (به تلاش ایستاده‌اند و) جهاد نموده‌اند (و لقب مهاجرین را برازنده‌ی خود گردانده‌اند)، و کسانی که (مهاجرین را در منزل و مأوای خود) پناه داده‌اند و (ایشان را با جان و مال) یاری نموده‌اند (و از سوی خدا و پیغمبر لقب انصار دریافت داشته‌اند،) برخی از آنان یاران برخی دیگرند (و مسؤول و متعهّد در برابر یکدیگرند) و امّا کسانی که ایمان آورده‌اند ولیکن مهاجرت ننموده‌اند (و با وجود توانائی به جامعه‌ی نوین شما در مدینه نپیوسته‌اند، هیچ گونه تعهّد و مسؤولیّت و) ولایتی در برابر آنان ندارید تا آن گاه که مهاجرت می‌کنند. اگر (چنین مؤمنان غیرمهاجری از دست ظلم دیگران) به سبب دینشان از شما کمک و یاری خواستند کمک و یاری بر شما واجب است، مگر زمانی که مخالفان آنان گروهی باشند که میان شما و ایشان پیمان (ترک مخاصمه) باشد}.

سید در تفسیر آیه می گوید: "این افراد عضوی در جامعه مسلمان نیستند بنابراین بین آنان و آن جامعه، ولایتی نمی باشد اما پیوند عقیده بینشان وجود دارد".


🔰شناختی مختصر از علمانیت، ارکان اساسی و اعتقادات این دین!


@Tathir_aleteqad


🔰خصومت میان تقی الدین سبکی و شیخ الإسلام ابن تیمیه مسأله ای انکار ناپذیر است اما با این وجود؛ سخنان سبكي را در مورد شیخ الإسلام بخوانيد.

#الإنصاف_عزيز


@Tathir_aleteqad


Forward from: بيان | م.ادیب شُکری
و در جایی دیگر می‌گوید: «فالمؤمن الصادق الإيمان لا يذل ولا يخزى لأحد غير الله مما خلق، بدعاء ولا استغاثة ولا طلب فرج من ضيق، لإيمانه بأنه هو الرب المدبر لكل شىء،....
وقد خفيت هذه الحقيقة على كثير ممن يدعون اتباع القرآن، فتراهم يتوجهون إلى غير الله من الأولياء والصلحاء إذا مسهم الضر، ويدعونهم خاشعين متذللين، ويسمونهم شفعاء ووسائل عند الله، وما هذا إلا مثل فعل من قبلهم من المشركين ..» ج 12 / ص 150
: مومن راستین برای کسی جز خدا ذلیل و خوار نمی‌شود نه با دعا و نه استغاثه و نه طلب گشایش از تنگی..چرا که ایمان دارد تنها اوست که "رب" و "مدبر" هر چیزی است.

این حقیقت از بسیاری از مدعیان پیروی از قرآن پنهان مانده است، می‌بینی به هنگام بلا و مصیبت به سوی غیرخدا - اعم از اولیا و صالحان - می‌روند و با خشوع و ذلت آنان را می‌خوانند..و آنان را شفیعان و وسیله نزد خدا می‌نامند...این کار عین همان فعل مشرکین است..

* و نمونه‌های بی‌شمار دیگری از این تفسیر گرانقدر.

@adibshokri


Forward from: بيان | م.ادیب شُکری
— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای.. (2)

پیش‌تر در پیام‌های جداگانه‌ای به دو موضوع یارگیری برای باطل! و مساله‌ی ارجاع‌دهی فله‌ای اشاره کردم:

https://t.me/adibshokri/41

https://t.me/adibshokri/98

اجازه دهید از نمونه‌های بیشتری رونمایی کنیم بلکه رواج این فریب عصری در قالب پژوهش را کساد کنیم و علی الله التکلان.

نویسنده این مطلب ادعا کرده است که اهل شرک، معتقد به نفع و ضرر ذاتی و استقلالی معبودان باطل خویش بوده‌اند و این برخلاف دیدگاه باطل نجدی‌ها است!

در ادامه آیاتی را به صورت گزینشی آورده و با ارجاع به تفاسیر مختلف وانمود کرده است ادعای او از سوی مفسرین مذکور مورد تایید واقع شده است!!

اما قبلا باید اشاره شود که نقطه اختلاف در چیست؟ آیا این مفسرین که مدعی ارجاع داده است همان را می‌گویند که ایشان در مقدمه آورده است؟

برای نمونه به تفسیر مراغی اشاره کرده است که بعید است با شخصیت ایشان آشنایی داشته باشد!..اما طمع در یارگیری! و اثبات زورکی ادعا و ارجاع‌دهی فلّه‌ای چنان کرده است که حتّی به تفسیر ایشان ارجاع دهد!

این ناپخته "تنفع و تضر" را جستجو کرده است و گمان برده است این‌گونه ادعای او ثابت می‌شود! حال آنکه نقطه اختلاف در بحث استقلال و ذاتی بودن نفع و ضرر است.

المراغی(رحمه الله) در تفسیر خود ج 11 ص 117 و 118 سخنی را از محمد صدیق‌خان (رحمه الله) نقل می‌کند: « فيا عجبا لقوم يعكفون على قبور الأموات الذين صاروا تحت أطباق الثرى، ويطلبون منهم من الحوائج ما لا يقدر عليه إلا الله عزّ وجل، كيف لا يتّعظون لما وقعوا فيه من الشرك، ولا يتنبهون لما حل بهم من المخالفة لمعنى لا إله إلا الله، ومدلول «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».

: شگفتا از حال قومی که بر قبور مردگان زیر خروارها خاک اعتکاف می‌کنند و از آنان حاجاتی را می‌طلبند که تنها در قبضه قدرت خداست...چگونه از گرفتاری خویش در این ورطه شرکی پند نگرفته و متوجه مخالفت خود با کلمه (لا اله الا الله) و مدلول (قل هو الله احد) نشده‌اند.

« وأعجب من هذا إطلاع أهل العلم على ما يقع من هؤلاء ولا ينكرون عليهم ولا يحولون بينهم وبين الرجوع إلى الجاهلية الأولى، بل إلى ما هو أشد منها، فإن أولئك يعترفون بأن الله سبحانه وتعالى هو الخالق الرازق، المحيي المميت، الضار النافع، وإنما يجعلون أصنامهم شفعاء لهم عند الله ومقربين لهم إليه و ....»

: عجیب‌تر اینکه اهل علم علی‌رغم اطلاعشان بر آنان انکار نمی‌کنند و مانع ایشان به جاهلیت نخستین و حتی بدتر از آن نمی‌شوند. آنان - جاهلی‌ها- اقرار داشتند که تنها خداوند خالق رازق است، زنده کننده و میراننده است، ضرررسان و نفع‌رسان است، بلکه ایشان بت‌های خویش را نزد خداوند شفیع می‌کردند ...»

و شیخ المراغی سخن مذکور را از جهت تایید آورده است. اما سخنان واضح و صریح ایشان:

« وبعض الناس ممن يسمون أنفسهم بالموحدين يفعلون كما يفعل سائر المشركين، فيدعون حين يشتد الكرب ويعظم الخطب غير الله وحده أو مع الله ولا يسمون عملهم دعاء، بل يسمونه توسلا واستشفاعا، ويسمون من يدعونهم أولياء وشفعاء، ولو لم يكن منهم إلا هذا الدعاء لقضاء الحاجات، وتفريج الكربات، لكفى ذلك عبادة وشركا بالله،وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم «الدعاء هو العبادة» رواه أبو داود » ج 5 ص 158

: برخی از مردم که خود را موحّد می‌نامند و همان‌گونه عمل می‌کنند که سایر مشرکین عمل می‌کنند. زمانی که مصیبتی فرا می‌رسد و بلا شدّت می‌یابد غیر خدا یا همراه با خدا را فرامی‌خوانند و عمل خویش را دعا نمی‌گویند بلکه توسل و استشفاع می‌خوانند و.....

و در جایی دیگر می‌گوید: « وقد أشاروا بالجملة الأولى إلى توحيد الألوهية والخلق، وبالجملة الثانية إلى توحيد الربوبية والعبادة، وعبدة الأصنام يقرون بتوحيد الأولى، ولا يقرون بتوحيد الثانية، بدليل قوله. «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ» وقوله سبحانه حكاية عنهم: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى» وكانوا يقولون فى تلبيتهم فى الحج: لبيك لا شريك لك: إلا شريكا هو لك، تملكه وما ملك. » ج 15/ ص 125-126

: بت‌پرستان به توحید اولین اقرار داشتند و به توحید دومی خیر، بدلیل آیه : « اگر از آن بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است تاکید می‌کنند: الله» .......و هم‌چنین صیغه تلبیه آنان در حج.




🔰زمانی که به شخصی فقیر چیزی بخشیدید؛ گمان نکنید "کریمی به محتاج" لطف و عنایت کرده است!

🔹بلکه به یاد داشته باشید این "محتاجی است که به محتاجی دیگر" چیزی بخشیده است.

{وَمَا لَكُمْ أَلَّا تُنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلِلَّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}.
{يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ ۖ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ}


@Tathir_aleteqad


Forward from: کانال شخصی « خالد عزیزی »
دفاع ازسلف وسلفیت.pdf
3.0Mb
کتابی مفید از یکی از طلاب علم در بررسی و نقد برخی مفاهیم خاطئه در مورد تبعیت از سلف و سلفی بودن.

20 last posts shown.

712

subscribers
Channel statistics