بيان | م.ادیب شُکری


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


هَٰذَا بَيَانٌ

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


#١٢_آذر

#ماموستا_ربيعى

@adibshokri


— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای..(5)

(ادامه پست قبلی 👆)

اشکالی ندارد ما این دو ارجاع‌دهی را تکمیل می‌کنیم:

(1) https://t.me/adibshokri/109

علامه آلوسی (رحمه الله) بعد از تفصیل فراوان در مورد مساله توسل و اختلاف شیخ‌الاسلام ابن‌تیمیه (رحمه‌الله) با دیگران و تایید نظر شیخ‌الاسلام می‌گوید:

«برای عدم اطاله متن عربی را نقل نمی‌کنم به ج 3 ص 297 -298 تفسیر (روح المعانی) مراجعه کنید.»

ترجمه به اختصار: «با همه این، من ایرادی نمی‌بینم که به جاه پیغمبر (صلی الله علیه و سلم) چه در حال حیات و چه بعد از فوت ایشان توسل صورت بگیرد و مراد از جاه آن معنایی است که به صفتی از صفات باریتعالی برگردد. مانند اینکه منظور، آن محبت تامّی باشد که سبب عدم رد دعا و قبول شفاعت او باشد، بنابراین دعایی که بدین صورت است: "خدایا بخاطر جاه پیغمبر حاجتم را برآورده کن" یعنی پروردگار محبتت به پیغمبر را سبب برآورده شدن حاجت من قرار ده ... و سخن در مورد 👈"حرمت" نیز همین‌گونه است و این موضوع در مساله توسل و قسم‌دادن پروردگار به 👈ذات مجرد صحیح نیست. آری توسل به جاه و توسل به حرمت از هیچ‌کدام از اصحاب رضی الله عنهم ثابت نیست. »

سپس علامه آلوسی ادامه می‌دهد و می‌گوید: « این سخنی را که بیان داشتم جهت دفع حرج از مردم و گریز از ادعای گمراه‌کردن آنان در مساله توسل به جاه پیغمبر است - چنانکه بعضی این‌گونه گمان می‌کنند - نه اینکه ما تمایل داشته باشیم که دعا بدین‌صورت از دعاهای مأثور وارد شده در کتاب و سنت بهتر است..»

و باز در ادامه می‌فرماید: « دوم اینکه مردم به وفور غیر خدا - اولیاء - را می‌خوانند چه زندگان و چه مردگان..مانند یا سیدی فلان مرا دریاب.. این دیگر هیچ ربطی به توسل مباح ندارد و شایسته مومن این است که به چنین الفاظی لب باز نکند و نزدیک آن نشود، و تعدادی از علما آن را شرک گفته‌اند و ...» [پایان سخن علامه آلوسی]

حقیقتا سخنان علامه آلوسی در این موضوع بسی جای شنیدن و تامل دارد، اما این کجا و آن ارجاع‌دهی گمراه‌کننده کجا که گویا علامه آلوسی با سخنان این جماعت! نوظهور همراه و همدل است.

@adibshokri


— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای.. (4)

اشکالی ندارد ما این دو ارجاع‌دهی را تکمیل می‌کنیم.

علّامه آلوسی (رحمه الله) - این مفسّر به‌نام اهل سنت و جماعت - در تفسیر خود (روح المعانی) در ج 3/ ص 297 می‌فرماید:

«وأيّا ما كان فالآية دالة على أن المشركين لا يدعون غيره تعالى في تلك الحال، وأنت خبير بأن الناس اليوم إذا اعتراهم أمر خطير وخطب جسيم في بر أو بحر دعوا من لا يضر ولا ينفع ولا يرى ولا يسمع فمنهم من يدعو الخضر واليأس ومنهم من ينادي أبا الخميس والعباس ومنهم من يستغيث بأحد الأئمة ومنهم من يضرع إلى شيخ من مشايخ الأمة ولا ترى فيهم أحدا يخص مولاه بتضرعه ودعاه ولا يكاد يمر له ببال أنه لو دعا الله تعالى وحده ينجو من هاتيك الأهوال فبالله تعالى عليك قل لي أي الفريقين من هذه الحيثية أهدى سبيلا وأي الداعيين أقوم قيلا؟ وإلى الله تعالى المشتكى من زمان عصفت فيه ريح الجهالة وتلاطمت أمواج الضلالة وخرقت سفينة الشريعة واتخذت الاستغاثة بغير الله تعالى للنجاة ذريعة وتعذر على العارفين الأمر بالمعروف وحالت دون النهي عن المنكر صنوف الحتوف، هذا وقوله تعالى: لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ »

: در هر صورت آیه کریمه دلالت دارد که مشرکین در آن وضعیت غیر خدا را نمی‌خواندند. حال آنکه تو بهتر می‌دانی که امروزه مردم به وقت تنگی و شدّت بلا در خشکی باشد یا دریا، کسی را می‌خوانند که ضرر و نفعی ندارد و نمی‌بیند و نمی‌شنود..بعضی از ایشان خضر، الیاس، و بعضی دیگر ابالخمیس، عباس و بعضا یکی از ائمه یا شیخی از مشایخ امت را می‌خوانند.

کسی از ایشان را نمی‌یابی دعا و تضرع خویش را تنها به نزد مولای خویش - الله متعال - ببرد و چه بسا اساسا به ذهن او خطور نمی‌کند اگر تنها خدا را به فریاد بخواند از این مصائب نجات می‌یابد..

شما را به خدا به من بگویید کدام جمعیت از این دو دسته راهیاب‌ترند و کدام دعاگو دعا و نیازش صحیح‌تر است؟

شکوه و آه به نزد خدا می‌برم از عصری که باد جهالت در آن وزیدن و موج‌های ضلالت تلاطم گرفته و کشتی شریعت غرق گشته است.. و استغاثه به غیر خدا وسیله نجات گشته است!! و "امر به معروف" بر اهل معرفت دشوار و دردسرهای مرگ‌آور مانع "نهی از منکر" گشته است.

و موارد پرشمار دیگری که علامه آلوسی از این وضعیت به ستوه آمده است؛ برای نمونه مراجعه کنید به : ج 7 /ص 133 و هم‌چنین ج١٢ ص ٢٦٦ و .........


ادامه دارد ..

@adibshokri




— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای.. (3)

کتاب "الرؤية الوهابية للتوحىد و أقسامه" بارها و بارها از تفسیر ارزشمند طبری (رحمه الله) نقل می‌کند و حتی باب‌هایی را نیز به معتقدات این امام دانشمند اختصاص داده است.

روکردن همه این تدلیس‌ها وقت گرانبها را می‌سوزاند اما اشاره‌های جزئی به این ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای نمونه خروار تدلیس‌ها و ناپختگی‌های این جماعت نوظهور است و بدتر از ایشان نوظهوران بومی!

مولف کتاب مذکور بدون درک درستی از تعریف کلمه ربوبیت و اطلاقات طبری (رحمه الله) به صورت جستجو کردن! - و نه خوانش و فهم دقیق تفسیر ایشان - هر جا کلمه ربوبیت را دیده است گمان برده است به مراد رسیده و این‌گونه اعتقادات باطل خویش را آویزان امام طبری کرده است!

بماند که در بسیاری از موارد نیز با مهارت عجیبی حذف و قیچی کرده است!! ولی حال که ایشان به کثرت از امام طبری ارجاع داده‌اند، بگذارید ما نیز نصِّ صریحی از امام طبری بیاوریم که دیگر تمام رشته‌های این نگارنده خام‌نویس و رهروان ایشان را پنبه می‌کند:

طبری (رحمه الله) زیر آیه (فَلَا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ (22)) از سوره بقره به دنبال (وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) آرائی را بیان می‌دارد و می‌گوید اهل تفسیر در این مورد اختلاف دارند که آیا منظور همه مشرکین اعم از مشرکین عرب و اهل کتاب است یا صرفا اهل کتاب. سپس از مجاهد نقلی می‌آورد که ایشان فرموده است: (و شما می‌دانید که در تورات و انجیل نظیر و شریکی ندارد.)

طبری (رحمه الله) خود این گونه سخن را به پایان می‌برد و می‌‌فرماید:

قال أبو جعفر: وأحسَِب أن الذي دَعا مجاهدًا إلى هذا التأويل، وإضافة ذلك إلى أنه خطاب لأهل التوراة والإنجيل دُون غيرهم - الظنُّ منه بالعرب أنها لم تكن تعلم أنّ اللهَ خالقها ورازقها، بجحودها وحدانيةَ ربِّها، وإشراكها معه في العبادة غيره. وإنّ ذلك لَقولٌ! ولكنّ الله جلّ ثناؤه قد أخبرَ في كتابه عنها أنها كانت تُقر بوحدانيته، غير أنها كانت تُشرك في عبادته ما كانت تُشرك فيها، فقال جل ثناؤه: (وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ) [سورة الزخرف: 87] ، وقال: (قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ أَمَّنْ يَمْلِكُ السَّمْعَ وَالأبْصَارَ وَمَنْ يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَنْ يُدَبِّرُ الأمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللَّهُ فَقُلْ أَفَلا تَتَّقُونَ) [سورة يونس: 31] . (ج 1 / ص 371)

: فکر می‌کنم امری که سبب شده "مجاهد" این‌گونه تفسیر کند سوای اینکه خطاب صرفا متوجه اهل‌ تورات و انجیل است، این گمان او بوده است که عرب‌ها نمی‌دانستند که خداوند خالق و رازقشان است و در وحدانیت پروردگارشان جحود داشته‌اند و در عبادت نیز برای خداوند شریک می‌گرفتند! خُب این یک نظر است ...اما خداوند متعال در کتاب خویش خبر داده است که عرب‌ها به وحدانیت او اقرار داشتند جز اینکه در عبادت خداوند شریک می‌گرفتند، خداوند متعال می‌فرماید: (اگر از آنان بپرسی چه کسی آنان را آفریده است با تاکید می‌گویند: الله ) زخرف /87 و می‌فرماید: آیه کریمه سوره یونس/ 31 . [پایان سخن طبری]

کتاب دیگری شبیه به همین نام (خلل الوهابی فی فهم التوحید القرآنی) در ص 146 اما از یک شیعه ( که نیازی به کتمان ندارد!) به عبارت صریح طبری اشاره می‌کند و می‌گوید: ( فليست هذه النكتة من اكتشافات ابن تيمية ، فقد ذهب إلى ذلك عدد من العلماء قبل ابن تيمية ، وصرحوا باختصاص شركهم بشرك العبادة مع إيمانهم بأن الله هو الخالق المدبر ، ومن هؤلاء ابن جرير الطبري في تفسيره حيث اعترض على تخصيص مجاهد لقوله تعالى ( فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ) البقرة / 22 بأهل التوراة والإنجيل )

http://www.anwar5.net/albatoul/index.php?id=1455

: این نکته را ابن‌تیمیه کشف نکرده است، پیش از ابن‌تیمیه نیز تعدادی از علما همین نظر را داشته‌اند و تصریح کرده‌‌اند که شرک عرب‌ها در شرک عبادت بوده و در عین‌حال ایمان داشته‌اند که تنها "الله" خالق مدبر است، از جمله این علما ابن‌جریر طبری در تفسیر خود زمانی که نظر مجاهد را در مورد آیه کریمه (برای خداوند شرک و ندّ نگیرید حال‌آنکه خود می‌دانید) که آن را مختص اهل تورات و انجیل می‌داند نقد کرده است. [پایان ترجمه]

* حال کتاب مذکور (الرؤية الوهابية) را یکبار دیگر با دقت بخوانید و ببینید این ارجاع‌دهی‌ها به امام طبری و به تعبیر ایشان امام اهل سنت و جماعت تا چه اندازه گمراه‌کننده و فاقد ارزش علمی است!
@adibshokri




و در جایی دیگر می‌گوید: «فالمؤمن الصادق الإيمان لا يذل ولا يخزى لأحد غير الله مما خلق، بدعاء ولا استغاثة ولا طلب فرج من ضيق، لإيمانه بأنه هو الرب المدبر لكل شىء،....
وقد خفيت هذه الحقيقة على كثير ممن يدعون اتباع القرآن، فتراهم يتوجهون إلى غير الله من الأولياء والصلحاء إذا مسهم الضر، ويدعونهم خاشعين متذللين، ويسمونهم شفعاء ووسائل عند الله، وما هذا إلا مثل فعل من قبلهم من المشركين ..» ج 12 / ص 150
: مومن راستین برای کسی جز خدا ذلیل و خوار نمی‌شود نه با دعا و نه استغاثه و نه طلب گشایش از تنگی..چرا که ایمان دارد تنها اوست که "رب" و "مدبر" هر چیزی است.

این حقیقت از بسیاری از مدعیان پیروی از قرآن پنهان مانده است، می‌بینی به هنگام بلا و مصیبت به سوی غیرخدا - اعم از اولیا و صالحان - می‌روند و با خشوع و ذلت آنان را می‌خوانند..و آنان را شفیعان و وسیله نزد خدا می‌نامند...این کار عین همان فعل مشرکین است..

* و نمونه‌های بی‌شمار دیگری از این تفسیر گرانقدر.

@adibshokri


— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای.. (2)

پیش‌تر در پیام‌های جداگانه‌ای به دو موضوع یارگیری برای باطل! و مساله‌ی ارجاع‌دهی فله‌ای اشاره کردم:

https://t.me/adibshokri/41

https://t.me/adibshokri/98

اجازه دهید از نمونه‌های بیشتری رونمایی کنیم بلکه رواج این فریب عصری در قالب پژوهش را کساد کنیم و علی الله التکلان.

نویسنده این مطلب ادعا کرده است که اهل شرک، معتقد به نفع و ضرر ذاتی و استقلالی معبودان باطل خویش بوده‌اند و این برخلاف دیدگاه باطل نجدی‌ها است!

در ادامه آیاتی را به صورت گزینشی آورده و با ارجاع به تفاسیر مختلف وانمود کرده است ادعای او از سوی مفسرین مذکور مورد تایید واقع شده است!!

اما قبلا باید اشاره شود که نقطه اختلاف در چیست؟ آیا این مفسرین که مدعی ارجاع داده است همان را می‌گویند که ایشان در مقدمه آورده است؟

برای نمونه به تفسیر مراغی اشاره کرده است که بعید است با شخصیت ایشان آشنایی داشته باشد!..اما طمع در یارگیری! و اثبات زورکی ادعا و ارجاع‌دهی فلّه‌ای چنان کرده است که حتّی به تفسیر ایشان ارجاع دهد!

این ناپخته "تنفع و تضر" را جستجو کرده است و گمان برده است این‌گونه ادعای او ثابت می‌شود! حال آنکه نقطه اختلاف در بحث استقلال و ذاتی بودن نفع و ضرر است.

المراغی(رحمه الله) در تفسیر خود ج 11 ص 117 و 118 سخنی را از محمد صدیق‌خان (رحمه الله) نقل می‌کند: « فيا عجبا لقوم يعكفون على قبور الأموات الذين صاروا تحت أطباق الثرى، ويطلبون منهم من الحوائج ما لا يقدر عليه إلا الله عزّ وجل، كيف لا يتّعظون لما وقعوا فيه من الشرك، ولا يتنبهون لما حل بهم من المخالفة لمعنى لا إله إلا الله، ومدلول «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ».

: شگفتا از حال قومی که بر قبور مردگان زیر خروارها خاک اعتکاف می‌کنند و از آنان حاجاتی را می‌طلبند که تنها در قبضه قدرت خداست...چگونه از گرفتاری خویش در این ورطه شرکی پند نگرفته و متوجه مخالفت خود با کلمه (لا اله الا الله) و مدلول (قل هو الله احد) نشده‌اند.

« وأعجب من هذا إطلاع أهل العلم على ما يقع من هؤلاء ولا ينكرون عليهم ولا يحولون بينهم وبين الرجوع إلى الجاهلية الأولى، بل إلى ما هو أشد منها، فإن أولئك يعترفون بأن الله سبحانه وتعالى هو الخالق الرازق، المحيي المميت، الضار النافع، وإنما يجعلون أصنامهم شفعاء لهم عند الله ومقربين لهم إليه و ....»

: عجیب‌تر اینکه اهل علم علی‌رغم اطلاعشان بر آنان انکار نمی‌کنند و مانع بازگشت ایشان به جاهلیت نخستین و حتی بدتر از آن نمی‌شوند. آنان - جاهلی‌ها- اقرار داشتند که تنها خداوند خالق رازق است، زنده کننده و میراننده است، ضرررسان و نفع‌رسان است، بلکه ایشان بت‌های خویش را نزد خداوند شفیع می‌کردند ...»

و شیخ المراغی سخن مذکور را از جهت تایید آورده است. اما سخنان واضح و صریح ایشان:

« وبعض الناس ممن يسمون أنفسهم بالموحدين يفعلون كما يفعل سائر المشركين، فيدعون حين يشتد الكرب ويعظم الخطب غير الله وحده أو مع الله ولا يسمون عملهم دعاء، بل يسمونه توسلا واستشفاعا، ويسمون من يدعونهم أولياء وشفعاء، ولو لم يكن منهم إلا هذا الدعاء لقضاء الحاجات، وتفريج الكربات، لكفى ذلك عبادة وشركا بالله،وقد قال النبي صلى الله عليه وسلم «الدعاء هو العبادة» رواه أبو داود » ج 5 ص 158

: برخی از مردم که خود را موحّد می‌نامند همان‌گونه عمل می‌کنند که سایر مشرکین عمل می‌کنند. زمانی که مصیبتی فرا می‌رسد و بلا شدّت می‌یابد غیر خدا یا همراه با خدا را فرامی‌خوانند و عمل خویش را دعا نمی‌گویند بلکه توسل و استشفاع می‌خوانند و.....

و در جایی دیگر می‌گوید: « وقد أشاروا بالجملة الأولى إلى توحيد الألوهية والخلق، وبالجملة الثانية إلى توحيد الربوبية والعبادة، وعبدة الأصنام يقرون بتوحيد الأولى، ولا يقرون بتوحيد الثانية، بدليل قوله. «وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ» وقوله سبحانه حكاية عنهم: «ما نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى» وكانوا يقولون فى تلبيتهم فى الحج: لبيك لا شريك لك: إلا شريكا هو لك، تملكه وما ملك. » ج 15/ ص 125-126

: بت‌پرستان به توحید اولین اقرار داشتند و به توحید دومی خیر، بدلیل آیه : « اگر از آن بپرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده است تاکید می‌کنند: الله» .......و هم‌چنین صیغه تلبیه آنان در حج.




— یکی می‌گوید ابن‌تیمیه (رحمه الله) صریحا جواز توسّل مزعوم را داده است و دیگری ادعا کرده است بل ابن‌تیمیه صریحا فتوای شیخ شلتوت را تکرار می‌کند! ( بماند بعضی هم می‌گویند ابن‌تیمیه متوسّلین به پیغمبر را کافر دانسته است!)

— فرض کنیم ادعای مذکور صحیح است، در این جغرافیا سودی نمی‌بخشد (هر چند شاید بچربد!) چون همه تلاش شما دوست‌داران حقوق اهل‌سنت و حقوق شهروندی بایستی باید معطوف این باشد که اهل‌سنت مومن است! ... آنها به فتوای شیخ شلتوت در کشوری مانند مصر نیاز دارند!

— با این وصف و این ادعای شما، باید گفت شیخ شلتوت صراحتا فتوای شیخ ابن‌تیمیه را تکرار کرده است و نه برعکس!

— فتوای خود شیخ شلتوت جای بحث دارد تا حدی که مسئول جمع‌آوری تراث ایشان (یعنی شیخ قرضاوی) انکار می‌کند:

https://www.al-qaradawi.net/node/1496

— در مورد نسبت چنین تصریحی به ابن‌تیمیه نیز جز «والله المستعان علی ما تصفون» چه می‌توان گفت؛ حداقل به پس و پیش کلام ایشان مراجعه و معنای عدم اعتنا را با مساله تعبد کمی بیش‌تر دقت می‌کردید ...و یا همان کتاب "منهاج السنه" را چند صفحه‌ای بیشتر مطالعه می‌فرمودید:

وَأَمَّا مَا يَتَكَلَّمُونَ بِهِ فِي سَائِرِ مَسَائِلِ الْعِلْمِ: أُصُولِهِ وَفُرُوعِهِ، فَهُمْ فِيهِ تَبَعٌ لِغَيْرِهِمْ مِنَ الطَّوَائِفِ، يَسْتَعِيرُونَ كَلَامَ النَّاسِ فَيَتَكَلَّمُونَ بِهِ، وَمَا فِيهِ مِنْ حَقٍّ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ، لَا يَنْفَرِدُونَ عَنْهُمْ بِمَسْأَلَةٍ وَاحِدَةٍ صَحِيحَةٍ، لَا فِي الْأُصُولِ وَلَا فِي الْفُرُوعِ، إِذْ كَانَ مَبْدَأُ بِدْعَةِ الْقَوْمِ مِنْ قَوْمٍ مُنَافِقِينَ لَا مُؤْمِنِينَ ( منهاج السنة 2/ 302)

@adibshokri




— هفته وحدت

تعلیقی نیست جز این آیه کریمه:

(وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا..... وَإِذَا تَوَلَّىٰ سَعَىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا و ..)

بعضی از مردم سخنش را (چنان با جذابیت ارائه می‌دهد) که تو را به شگفتی وا می‌دارد و تحسین تو را برمی‌انگیزد...اما چون پشت کرد همه‌ی کوشش و تلاش او در زمین به جهت فسادانگیزی خواهد بود. (بقره/204-205)

@adibshokri


— ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای.. (1)

از آسیب‌های پژوهش در عصر حاضر بویژه در روش کتابخانه‌ای مستندسازی فلّه‌ای است! البته دیگر این‌ روش با وجود نرم‌افزارها و امکانات حرفه‌ای، دیگر کار چندان سختی نیست، اما گویا برای عده‌ای این روش خوبی گشته است برای گل‌آلود کردن حقایق.

چه بسا افرادی نیز در بدو امر با مشاهده کثرت این ارجاعات دچار وحشت شود اما اگر اهل فنّ حوصله کنند و همه این ارجاع‌دهی‌ها را بررسی کنند متوجّه میزان تدلیس و نارس بودن مطلب خواهند شد.

در حوزه مناظرات و جدلیات دینی بویژه در اوج کلوخ‌اندازی‌های شیعه_سنی، آیت‌الله قزوینی و تیم ایشان (سایت ولی‌عصر و کانال ماهواره‌ای ولایت) در این مساله تبحر عجیبی دارند به گونه‌ای که حتی چنین وانمود می‌کنند از حفظ، آن را می‌گویند!

اما آیت‌الله قزوینی و همراهان ایشان تلاشی برای اصلاح ندارند! بلکه صرفا به دنبال پاسخ‌گویی و واکنش به شبهات طرح شده علیه شیعه هستند! و از سویی می‌خواهند با عوض کردن زمین بازی، اهل‌سنّت را با این ارجاع‌های فلّه‌ای به خود مشغول دارند!

اما تعجب اینجاست کسانی مدّعی اصلاح و تصحیح مفاهیم باشند، اما در عمل برای اثبات دیدگاه خود به هر ناجوانمردی دست یازند و با تحریف، تدلیس و ارجاع‌دهی‌های فله‌ای برای اظهارت خویش یارگیری کنند!

پیش‌تر به چند نمونه اشاره کردم که حقیقتا جای تأمل داشت، و به امید خداوند در آینده از نمونه‌های بیشتری رونمایی می‌کنیم.

@adibshokri


— زندگی به من آموخت..

« برای سعادت فرزندانت کار سختی لازم نیست، کافی است مادر آنان را دوست بداری -یا پدر آنان را -. »

«همه خانه‌ها خاموش و تاریک‌اند...تا اینکه مادر بیدار می‌شود.»

«بهشت جای دوری نیست، دو درِ بزرگ آن درون خانه شماست: پدر و مادر....این معنی را از پیغمبر یتیم (صلی الله علیه و سلم) شنیدم.»

https://t.me/adibshokri


— پاسخی به مولف کتاب"بررسی حکم توسل"

پیش‌تر در این کانال، مطلبی را از کتاب مذکور نقل کردیم که مولف با وجود تصریحات مکرر ابن‌تیمیه (رحمه‌الله) ادعا می‌کند : شیخ‌الاسلام از جمله کسانی بوده است که طلب استغفار از پیغمبر رحمت (صلی الله علیه و سلم) سر قبر ایشان را جایز شمرده‌‌اند و در کمال شگفتی به کتاب (اقتضاء الصراط المستقیم) ارجاع داده‌اند! حال آنکه همان صفحات نیز این زعم را ابطال می‌کند.

اما این برادر در پاسخ، با پیش کشیدن بحث بدیهی (هر غیرمستحبی لزوما حرام نیست) از اصل موضوع خارج شده و حتی با هجوم، مخالف را به جهل به اصطلاحات فقهی و اصولی متهم کرده و سپس نقد به این پژوهش‌های! ناپخته را به مثابه فرو رفتن در گل دانسته‌اند!

قطعا این مطالب برای نگارنده کتاب مذکور روشن است! و جحود و لجاجت زیبنده انسان مسلمان نیست! اما برای کسانی که با مشاهده ارجاع‌دهی‌های فلّه‌ای گمان می‌کنند چنین نوشته‌هایی ارزش علمی دارد، لازم است کمی موضوع را شرح و بسط دهیم... گرچه حداقل برای اهل علم عنوان‌کردن این مسائل توضیح واضحات است.

⛔️ قبل از هر چیز بایستی دانست این مساله صرفا یک خطا یا یک اشتباه عادّی نیست! همگی می‌دانیم در طرفین دعوای موسوم به دعوای توسل چه کسانی قرار گرفته‌اند و شیخ الاسلام ابن تیمیه (رحمه الله) چه وزنی از این نزاع را دارد!

حال در نظر بگیرید کسی عامدا و حتی بعد از تفهیم خطا، دیدگاه ابن‌تیمیه را چنان در هاله‌ای از ابهام ببرد! که بایستی به عقل متواتر صدها و بلکه هزاران عالم و اندیشمند در طول قرون متمادی شک کرد! که چرا هیچ‌‌گاه متوجه نشده‌اند ابن‌تیمیه چنین نظری داشته است!

حتی در کتابی که جناب مولف ارجاع داده است از حرام بودن، منکر بودن و مفسده‌ داشتن آن سخن آورده است اما برادرِ ما با جدلی سرد آورده است: «ابن تیمیه جایز شمرده و یا حداکثر مکروه دانسته است!!! »

دو موضوع را نباید خلط کرد یکی قصد دعا در نزد قبور و دیگری طلب دعا از پیغمبر ( نزد قبر ایشان باشد یا خیر)..که كليت بحث شيخ الاسلام سر همان موضوع قصد دعا نزد قبور است و به صورت خیلی گذرا از موضوع دوم یعنی طلب دعا از پیغمبر (نزد قبر مبارکش) سخن آورده است.

به عبارتی شیخ‌الاسلام به موضوع درخواست از پیغمبر نزد قبر ایشان از این روی اشاره می‌کند تا پاسخی جامع به همه روایت‌های داده باشد که برای قصد دعا نزد قبور فضایل خاصّی برمی‌شمارند. ( و ما در هر دو موضوع به سخن صریح شیخ‌الاسلام اشاره می‌کنیم.)

ابن تیمیه در ج 2 ص 195 در باب قصد دعا نزد قبور می‌فرماید: دو حالت دارد : یکی اینکه دعا در چنین اماکنی به حکم اتفاق رخ دهد و به قصد دعا نزد آن نبوده که این جایز است. و نوع دوم حالتی است که شخص به قصد دعا نزد این قبور برود به گونه‌ای که حس شود دعا در این امکان بافضیلت‌تر است! ...این نوع جزء نهی‌شد‌ه‌هاست یا نهی تنزیه یا نهی تحریم..که نهی تحریمی به صواب نزدیک‌تر است..(ترجمه به اختصار)

حال مراجعه شود به ج 2 ص 245 به بعد: «الوجه الثالث: في كراهة قصدها للدعاء...الخ».

سپس ابن‌تیمیه به آثار و روایاتی می‌پردازد که گویا اشاره دارند به اینکه دعا در قبرستان‌ها فضایلی دارد و مستحب است. ( ج 2 ص 246 و بعد از آن) در ادامه بیان می‌دارد که این اعمال هیچ اقتضای استحبابی ندارد و این در پاسخ به کسانی است که با اشاره به بعضی روایت‌ها استحباب این اعمال را اثبات می‌کنند.

سپس با اشاره به بعضی اتفاقات خارق‌العاده با اثبات کرامت صاحبان قبر باز برمی‌گردد و می‌فرماید این‌ها نیز دلیلی بر استحباب چنین عملی ندارد که باز در پاسخ به همان کسانی است که این گزارش‌ها را حمل بر استحباب می‌کنند: «وكل هذا لا يقتضي استحباب الصلاة، أو قصد الدعاء أو النسك عندها، لما في قصد العبادات عندها من المفاسد التي علمها الشارع كما تقدم»

: همه این اتفاقات خارق‌العاده دلیل استحباب نماز، یا قصد دعا یا ذبح نزد این قبور نیست چرا که در قصد عبادت نزد چنین اماکنی، مفاسدی وجود دارد کما اینکه شارع آن را تعلیم داده است. (ج 2 ص 256)

در خصوص درخواست از پیغمبر نیز سخن ابن‌تیمیه نیز واضح است چه بر سر قبر ایشان و چه خارج از آن، و به کرات در کتب مختلف تصریح کرده است که این عمل مفسده دارد، فتنه است، ذریعه امور شرکی و غیر مشروع است:

برای نمونه مراجعه شود به "قاعدة جليلة" ج 1 ص 160 : وأيضاً فإن طلب شفاعته ودعائه واستغفاره بعد موته وعند قبره ليس مشروعاً عند أحد من أئمة المسلمين.....الخ:

«طلب شفاعت، و دعا و استغار بعد از موت ایشان و نزد قبر ایشان نزد هیچ‌کدام از امامان بزرگ مسلمانان مشروع نیست...» و نصوص بی‌شمار دیگر.

با همه این صریح‌گویی‌ها، مولف کتاب بررسی حکم توسل شانه بالا انداخته و می‌گوید: ابن‌تیمیه جایز و حداکثر مکروه دانسته است!

این است نصح و امانت! و این است روحیه علمی و فقه‌دانی و اصول‌شناسی!

@adibshokri


پاسخ مولف کتاب "بررسی حکم توسل به انبیاء و اولیاء" به مطلبی که پیش‌تر در کانال نشر دادیم:

https://t.me/adibshokri/90

گرچه این مسائل از واضحات است!! اما منتظر پاسخ باشید.

@adibshokri


— خطبه‌ها و مواعظ دینی

به سبب توسعه ارتباطات، و در نیتجه در دسترس بودن سخنرانی سخنرانان ماهر و زبده، مردم دیگر آن حسّ قناعت را در برخورد با خطبای محلی خود ندارند..زمانی که آنان در فضای مجازی مهارت و قدرت تاثیرگذاری فلان خطیب مشهور را می‌بینند بلافاصله و به حکم مقایسه‌گری انسان، مجلس خطیب محله و مسجد خویش را کسل‌کننده می‌داند.

جهانی‌شدن اینجا به نفع خطبا و سخنرانان ‌کم‌سلیقه و کم‌دانش نیست،و این علّت را بایستی مدنظر قرار داد.

@adibshokri


— زندگی به من آموخت..

«خُب می‌توان لاک‌‌پشتی حرکت کرد اما به عقب برنگشت.»

« و می‌توان برای سالها افکاری را با خود سبک‌سنگین کنی و ایرادگیری کنی ...نه اینکه هر چه در ذهن و قلب داری ناپخته و ناجویده انتشار دهی! »

« و می‌توان برای یک مدت مدید با خود تناقضاتی را حمل کرد! اما لزومی ندارد آب را برای دیگران نیز گل‌آلود کنی.»

https://t.me/adibshokri


دکتر عزیز! البته تامل‌برانگیزتر سکوت ما اهل سنت در قبال دستگیری‌های اخیر جوانان وطنی است!
@adibshokri


‍ — قابل‌توجه ذره‌بین‌ به دست‌های کاشف!

پیش‌تر به نمونه‌ای از ارجاعات شگفت‌انگیز کتاب "بررسی حکم توسل به انبیاء و اولیاء" اشاره داشتم:

https://t.me/adibshokri/36

و بی‌شک این نمونه خروار بود، اما نمونه بسیار عجیب دیگر ادعایی است که بطلان آن حتی بر یک درس‌ناخوانده عامی نیز پوشیده نیست چه رسد به یک محقق با این حجم تحقیقات و ارجاعات!

ایشان، علمای بسیار از مذاهب چهارگانه اهل سنت را نام می‌برد و می‌گوید همه اینان توسل را به ترتیبی که سر قبر رسول الله صلی الله علیه و سلم برود و از ایشان درخواست کند که برایش از الله طلب استغفار کند ...این عمل جایز بوده و از شرکیات نیست.

و در میان این علما از مذهب حنابله به شیخ الاسلام ابن‌تیمیه رحمه الله نیز اشاره می‌کند و در پاورقی آدرس کتاب " اقتضاء الصراط المستقیم" ج 2 ص 254 را داده است!

از بقیه آدرس‌ها و نظر دیگر علما بگذریم! اما آیا نظر ابن‌تیمیه تا این حدّ بر این نویسنده پرکار و دقیق!! پوشیده بوده است! که می‌گوید از نظر ایشان جایز است! ...یا سبحان الله.

مستمسک ایشان چیست؟

ابن‌تیمیه رحمه الله در بحث اعیاد مکانی به مساله دعا نزد قبور اشاره می‌کند سپس با ذکر بعضی آثار که گویا بعضا نزد قبور انبیاء و غیر انبیاء رفته‌ و حاجاتی را دعا کرده‌اند...

نویسنده کتاب "بررسی حکم توسل" تا اینجا را خوانده است! و یک خط پایین آن را حکماً! ندیده است که ابن‌تیمیه می‌فرماید: اجابت پیغمبر و یا دیگران به آن دعاکنندگان دلیل استحباب دعا (نزد قبور) نیست و ...تا پایان کلام. ( ج 2 ص 254)

یعنی در همان صفحه‌ای که محقق کتاب ارجاع داده! و در ادامه نیز ابن‌تیمیه توضیحات بیشتری می‌دهد که این عمل جایز نیست.

اما چه شده است که محقق ندیده است!! و علی رغم رواج موضع‌گیری‌های ابن تیمیه در خصوص این مسائل، مولف کتاب مذکور اصرار دارد که شیخ الاسلام نیز جایز دانسته است؟!

— جا دارد کاشفان اهل کذب و تدلیس!! که فقط یک روز و کمتر از یک روز را به مخالف مهلت می‌دهند! این نمونه‌ها را نیز تحت ذره‌بین‌های ریزبین خود قرار دهند.

@adibshokri

20 last posts shown.

162

subscribers
Channel statistics