Deja Vu
به جا خون هورمون سروتونین تو رگهات جریان داره. درحالی که وایسادی چمدونت تو ریل بار برسه پاتو از هیجان تکون میدی و به زمین میزنیش.
چشمت به welcome to Seoul میخوره. بالاخره به آرزوت رسیدی. با سرعت برق و باد از فرودگاه خارج میشی. طرف دیگه خیابون، ماشین اوبری که درخواست کرده بودی نگه داشته. امان نمیدی راننده بیاد و چمدونت رو بگیره. میدوئی طرف مقابل خیابون ولی هی! حواست کجا بود؟
فردا همون روز درحالی که شکوفههای گیلاس فستیوال بهاره سئول سقف ماشین سردخونه رو پر کرده، جسد یخ زدت به فرودگاه میرسه. با پرواز جسدت رو برمیگردونن ایران.
خانوادهت خودشن رو سرزنش میکنن و بلند بلند گریه میکنن. هیشکی باورش نمیشه. همه کسایی که تا یک هفته پیش تو goodbye-partyت بغلت کردن الان با قیافههای سرد تر از یخ به قبرت زل زدن.
به جا خون هورمون سروتونین تو رگهات جریان داره. درحالی که وایسادی چمدونت تو ریل بار برسه پاتو از هیجان تکون میدی و به زمین میزنیش.
چشمت به welcome to Seoul میخوره. بالاخره به آرزوت رسیدی. با سرعت برق و باد از فرودگاه خارج میشی. طرف دیگه خیابون، ماشین اوبری که درخواست کرده بودی نگه داشته. امان نمیدی راننده بیاد و چمدونت رو بگیره. میدوئی طرف مقابل خیابون ولی هی! حواست کجا بود؟
فردا همون روز درحالی که شکوفههای گیلاس فستیوال بهاره سئول سقف ماشین سردخونه رو پر کرده، جسد یخ زدت به فرودگاه میرسه. با پرواز جسدت رو برمیگردونن ایران.
خانوادهت خودشن رو سرزنش میکنن و بلند بلند گریه میکنن. هیشکی باورش نمیشه. همه کسایی که تا یک هفته پیش تو goodbye-partyت بغلت کردن الان با قیافههای سرد تر از یخ به قبرت زل زدن.