❤️ جستاری در مفهوم زندگی و سقطجنین خودخواسته
🖋نویسنده: شک
🔴براساسِ یک رویکرد غیر انسانمحور هر حیاتی اهمیت دارد و درجهی انسان بودنش مهم نیست. زندگی جنین هم نه با سیاستِ بازشناسی که با برداشتِ اسپینوزیستی از انسان و پیوندِ ناگسستنیاش با طبیعت اهمیت مییابد. دِآ معتقد است گرچه به لحاظ اخلاقی ما جانداران را مساوی نمیگیریم اما به آسیب، رنج و خشونت میپردازیم، حتی در موردِ حیواناتی که از آنان تغذیه میکنیم.
او اشاره میکند به گروهی از فعالانِ حقوق حیوانات که در کشتارگاهها یا مزارعِ در جهتِ زیستِ بهتر حیوانات فعالیت میکنند؛ وضعیتِ اعمال خشونت، اسارت، مختصاتِ فضا و همچنین کاهشِ رنج. گرچه شاید تمایلِ آنها این باشد که اصلا همچنین جاهایی وجود نداشته باشند. یا این بحثِ اخلاقی که سیستمِ عصبیِ سادهتر، که رنجِ کمتری را تجربه میکند ملاک و معیاری باشد برای استفاده از موجوداتِ زنده به عنوانِ غذا. پس در مورد سقط جنین هم باید چنین رویکردی را در نظر بگیریم و اتفاقا از این منظر در جهتِ کاهشِ آسیبِ و رنجِ جنین در تجربهی سقط عمل کنیم که مکانیسمِ واقعی آن دسترسیِ همگانی و آزاد سقط جنین ایمن است.گرچه شاید از اساس تمایل مدافعانِ حقِ حیات این باشد که سقط جنین رخ ندهد. اما دِآ، شارپ و به طور کلی ماتریالیسمِ جدید فمینیستی، همگام با بسیاری از فمینیستهای منتقد جریانهای راست، به نابسنده بودنِ حقِ انتخاب میپردازند.
🟡مدافعانِ حق انتخاب معتقدند از آنجا که جنین را نمیتوان به عنوانِ سوژهی زیستپذیر بازشناسی کرد، پس نمیتوان مرگِ او را قابلِ سوگواری دانست و قتل نفس محسوب کرد. از طرفی آنجا که دوگانهی زندگیِ جنین و زندگیِ زن مقابل هم قرار میگیرند، زیستپذیریِ زندگیِ بالفعلِ زنان بر پتانسیلِ زندگیِ جنین مقدم است.
مدافعانِ حقِ انتخاب پرسشهای گروهِ مقابل را سوالاتِ اساسی نمیدانند. آنها با محور قرار دادنِ حق انتخابِ زنان پرسشهای دیگری مطرح میکنند مانند اینکه:
دِآ بر اساسِ ماتریالیسمِ جدید فمنیستی رویکردِ «کاهشِ آسیب» را پیشنهاد میدهد؛ نه تنها از این حیث که از زندگی آغاز میکند و در عمل به زندگیِ زنان و فرزندانِ آنان وفادار میماند، بلکه در مورد زندگی جنین و آسیب و خطراتِ سقط جنین نیز سکوت نمیکند.
#بدن_زن
#سقط_جنین
#پایان_خودخواسته_بارداری
🗂نسخه کامل مقاله 👉👉
▫️zaagaah
🔮@Zane_Ruz_Channel
🖋نویسنده: شک
🔴براساسِ یک رویکرد غیر انسانمحور هر حیاتی اهمیت دارد و درجهی انسان بودنش مهم نیست. زندگی جنین هم نه با سیاستِ بازشناسی که با برداشتِ اسپینوزیستی از انسان و پیوندِ ناگسستنیاش با طبیعت اهمیت مییابد. دِآ معتقد است گرچه به لحاظ اخلاقی ما جانداران را مساوی نمیگیریم اما به آسیب، رنج و خشونت میپردازیم، حتی در موردِ حیواناتی که از آنان تغذیه میکنیم.
او اشاره میکند به گروهی از فعالانِ حقوق حیوانات که در کشتارگاهها یا مزارعِ در جهتِ زیستِ بهتر حیوانات فعالیت میکنند؛ وضعیتِ اعمال خشونت، اسارت، مختصاتِ فضا و همچنین کاهشِ رنج. گرچه شاید تمایلِ آنها این باشد که اصلا همچنین جاهایی وجود نداشته باشند. یا این بحثِ اخلاقی که سیستمِ عصبیِ سادهتر، که رنجِ کمتری را تجربه میکند ملاک و معیاری باشد برای استفاده از موجوداتِ زنده به عنوانِ غذا. پس در مورد سقط جنین هم باید چنین رویکردی را در نظر بگیریم و اتفاقا از این منظر در جهتِ کاهشِ آسیبِ و رنجِ جنین در تجربهی سقط عمل کنیم که مکانیسمِ واقعی آن دسترسیِ همگانی و آزاد سقط جنین ایمن است.گرچه شاید از اساس تمایل مدافعانِ حقِ حیات این باشد که سقط جنین رخ ندهد. اما دِآ، شارپ و به طور کلی ماتریالیسمِ جدید فمینیستی، همگام با بسیاری از فمینیستهای منتقد جریانهای راست، به نابسنده بودنِ حقِ انتخاب میپردازند.
بسیاری از فعالانِ جنبشِ حقِ انتخاب برای پاسخ به چالشها و پرسشهای مدافعانِ حقِ حیات از این مفاهیم استفاده میکنند. مدافعان حقِ حیات زندگیِ جنین را محورِ استدلالورزی خود قرار میدهند و پرسشهایی مطرح میکنند از این قبیل که: چه زمانی زندگی آغاز میشود؟ آیا جنین یک فرد است و آیا سقط جنین قتلِ نفس محسوب میشود؟
🟡مدافعانِ حق انتخاب معتقدند از آنجا که جنین را نمیتوان به عنوانِ سوژهی زیستپذیر بازشناسی کرد، پس نمیتوان مرگِ او را قابلِ سوگواری دانست و قتل نفس محسوب کرد. از طرفی آنجا که دوگانهی زندگیِ جنین و زندگیِ زن مقابل هم قرار میگیرند، زیستپذیریِ زندگیِ بالفعلِ زنان بر پتانسیلِ زندگیِ جنین مقدم است.
مدافعانِ حقِ انتخاب پرسشهای گروهِ مقابل را سوالاتِ اساسی نمیدانند. آنها با محور قرار دادنِ حق انتخابِ زنان پرسشهای دیگری مطرح میکنند مانند اینکه:
آیا باید اجازه دهیم زنان بر اثرِ سقطِ جنین ناایمن از بین بروند یا رنج بکشند؟ آیا باید اجازه دهیم زنان برخلافِ میلِ خودشان بچهای به دنیا بیاورند؟شانون دِآ (Shannon Dea) از جمله کسانی است که رویکرد سیاستِ بازشناسی و تأکید بر حق ِانتخاب و نتایجِ حاصل از آن را در رابطه با آزادیِ باروری و سقط جنین خود خواسته، نابسنده میداند. او در همان کتابِ «فسلفههای فمینیستیِ زندگی» از اساس دوگانهی حقِ انتخاب و حقِ حیات، و به تبعِ آن تقابلِ زندگیِ زن و زندگیِ جنین را رد میکند و با تأکید بر «ماتریالیسمِ جدید فمینیستی» معتقد است گرچه حامیانِ حقِ حیات از زندگی آغاز میکنند اما در عمل نسبت به مکانیسمهای واقعیِ زندگی (جنین و زنان) بیتوجهاند چرا که سیاستهای ممنوعیت و محرومیت زنان از سقطِ جنین ایمن میزانِ آسیبپذیریِ مادران، شبکهی ارتباطیِ آنان (از جمله خانواده) و حتا خود جنین را افزایش میدهد.
به بیانِ دیگر، چه طور میتوان مدافعِ زندگی بود اما با حمایت از جرمانگاریِ سقط جنین و ممنوعیتِ آن، زنان را به ورطهی آسیبپذیری بیشتر یا حتا مرگ کشاند؟از طرفی مدافعانِ حقِ انتخاب نیز به کل منکر آسیبها و خطرات سقط جنین میشوند و اساسا در برابر پرسش از زندگیِ جنین سکوت میکنند یا به نحوی در تلاشاند در دوگانهی زندگیِ جنین/ زندگیِ زنان استدلالهایی در اهمیتِ توجه ویژه به زندگیِ زنان را برجسته کنند.
دِآ بر اساسِ ماتریالیسمِ جدید فمنیستی رویکردِ «کاهشِ آسیب» را پیشنهاد میدهد؛ نه تنها از این حیث که از زندگی آغاز میکند و در عمل به زندگیِ زنان و فرزندانِ آنان وفادار میماند، بلکه در مورد زندگی جنین و آسیب و خطراتِ سقط جنین نیز سکوت نمیکند.
#بدن_زن
#سقط_جنین
#پایان_خودخواسته_بارداری
🗂نسخه کامل مقاله 👉👉
▫️zaagaah
🔮@Zane_Ruz_Channel