🔅هشت رهنمود نیل گیمن برای نوشتن داستان کوتاه
نیل گیمن، نویسنده موفق بریتانیایی داستانهای فانتزی و علمی-تخیلی، مهمترین نکتههایش را در باب نوشتن یک داستان کوتاه خوب با ما در میان میگذارد.
۱- هر داستان کوتاه نیاز به یک ایده اصلی قوی دارد
به طور کلی، هر داستان کوتاه، دربارهی فقط یک چیز است و یک اتفاق بزرگ باید در آن بیفتد. البته به این معنا نیست که شما نمیتوانید رخدادهای بیشتری داشته باشید. فقط به این معناست که داستان کوتاه حول یک ایده اصلی میچرخد. معمولا داستان کوتاه برای من، یک چیز کوچک است که هرچه میکنم از ذهنم بیرون نمیرود.
۲- داستان باید شما را با خود به یک سفر ببرد
نوشتن داستان کوتاه را که تمام میکنید، نباید همان آدمی باشید که در ابتدا بودید. این اصل برای شخصیتهای داستان نیز صدق میکند. در داستان شوالیه، دو قهرمان اصلی وجود دارد، خانم ویتاکر و سر گالاهاد، شوالیه عضو میزگرد شاه آرتور. هر دو راهی سفر می شوند. و وجود دیگری در زندگیشان، آنها را کمی تغییر میدهد.
۳- وقتی شروع به نوشتن میکنید، از نداشتن تمام جوابها نگران نشوید، آنها را پیدا خواهید کرد
نکته دوست داشتنی درباره نوشتن داستان کوتاه این است که شما حتما نباید تمام جوابها را از اول داشته باشید. لازم نیست بدانید داستان به کجا میرسد. چون در نهایت، بعد سه یا شاید پنج روز، یا ده روز بعد، بالاخره به نقطه پایان میرسید.
۴- اولین جملهای که مینویسید لزوما نباید اولین جمله داستانتان باشد
شما به یک جمله آغازین خوب نیاز دارید ولی همیشه باید در نظر داشته باشید که در هر نوع متنی، چه داستان کوتاه باشد چه داستان بلند، با مرور زمان که مینویسید و متن را کامل میکنید، جمله آغازین حتما نباید همان جملهای باشد که در ابتدا نوشتید بلکه میتواند تغییر کند. لذت هر گونه نگارش در این است که خلاقانه منفجر شوید. ناگهان همهچیز روی کاغذ میریزد... دقیقا مطمئن نیستید چه اتفاقی دارد میفتد یا به کدام سمت میرود ولی با قطعیت به نوشتن ادامه میدهید چون به مرور زمان همه آنها بر شما آشکار خواهد شد.
۵- پیشنویس دوم برای این است که همهچیز عمدی به نظر برسد
وقتی به آخر داستان رسیدید، و حال دیگر از تمام وقایع با خبر هستید، کار شما این است که طوری آن را نشان دهید انگار که از همان ابتدا همهچیز را میدانستید. پیشنویس دوم به شما به عنوان یک خالق، این قدرت را میدهد که متن را جوری مرتب کنید که معلوم نباشد به مرور زمان آن را ساختهاید. به نقاط قوت داستان توجه میکنید و آن را بهبود میبخشید. و چیزهایی که داستانتان را تضعیف یا از داستان اصلی منحرف میکند، حذف میکنید. فراتر از آن، شما میتوانید نام شخصیتها را تغییر دهید، میتوانید آغاز را تغییر دهید، قسمت پایانی را عوض کنید، ولی با مرور زمان که این کار را به پایان می رسانید، این تغییرات باید اجتنابناپذیر به نظر بیایند.
۶- طوری بنویسید که انگار برای هر کلمه روی کاغذ باید پول بدهید
از همان اول تصمیم گرفتم وقتی که داستان کوتاه مینویسم، طوری بنویسم که انگار برای هر کلمهای که مینویسم باید پول بدهم. در ذهنم اینطور بود که اگر هر کلمه برایم خرج بردارد، سعی میکنم هر کلمه را حساب شده استفاده کنم؛ هر کلمه کارایی خودش را داشته باشد. این کار داستان کوتاه را نفوذناپذیر میکند. در آوردن هر کلمه، هر جمله، هر پاراگراف، هر صفحه خیلی سخت میشود. در حالیکه صادقانه، در یک رمان، قطعا باید بتوانید چندصفحه را جایی از رده خارج و در جای دیگر وارد کنید بی آنکه خدشهای به داستان وارد شود.
۷- هر بار که یک داستان کوتاه را میخوانید، باید یک چیز جدید در چنته داشته باشد
دوست نیل، نویسنده مرحوم جین ولف، توصیفاش از متن خوب این بود که یک کتابخوان باسواد بتواند از خواندن آن لذت ببرد و در خوانشهای بعدی، لذت خواندن برایش افزایش یابد. گیمن هم با این نظر موافق است: «شما لزوما به دوباره خواندن یک داستان کوتاه فکر نمیکنید. ولی به نظر من یک داستان کوتاه واقعا خوب نباید همه چیز را در اولین خوانش به شما نشان بدهد. قطعا باید رضایتبخش و سرگرمکننده باشد، و باید شما را با خود به یک سفر ببرد، ولی بار دوم باید شما را به دنیای کمی متفاوتتر ببرد.»
۸- نوشتن داستان کوتاه ، بهترین روش تمرین برای نوشتن رمان است
داستان کوتاه موقعیت بسیار خوبی برای نویسندگان جوان است تا تجربه کسب کنند. در گام اول نمیشود در ماراتن شرکت کرد، و نوشتن رمان اساسا یک ماراتن محسوب میشود. داستانهای کوتاه میتوانند تمرین دویدن روزانه باشند. به آنها از دو زاویه نگاه کنید: یک، روش یادگیری برای نوشتن و مجال اشتباه کردن، و دیگری آنکه به قدر کافی به شما میآموزد تا رمان خود را بنویسید. هر اشتباهی که ممکن است در نوشتن رمان پیش بیاید، در داستان کوتاه ممکن است
@farhadhas
@afarineshdastan
نیل گیمن، نویسنده موفق بریتانیایی داستانهای فانتزی و علمی-تخیلی، مهمترین نکتههایش را در باب نوشتن یک داستان کوتاه خوب با ما در میان میگذارد.
۱- هر داستان کوتاه نیاز به یک ایده اصلی قوی دارد
به طور کلی، هر داستان کوتاه، دربارهی فقط یک چیز است و یک اتفاق بزرگ باید در آن بیفتد. البته به این معنا نیست که شما نمیتوانید رخدادهای بیشتری داشته باشید. فقط به این معناست که داستان کوتاه حول یک ایده اصلی میچرخد. معمولا داستان کوتاه برای من، یک چیز کوچک است که هرچه میکنم از ذهنم بیرون نمیرود.
۲- داستان باید شما را با خود به یک سفر ببرد
نوشتن داستان کوتاه را که تمام میکنید، نباید همان آدمی باشید که در ابتدا بودید. این اصل برای شخصیتهای داستان نیز صدق میکند. در داستان شوالیه، دو قهرمان اصلی وجود دارد، خانم ویتاکر و سر گالاهاد، شوالیه عضو میزگرد شاه آرتور. هر دو راهی سفر می شوند. و وجود دیگری در زندگیشان، آنها را کمی تغییر میدهد.
۳- وقتی شروع به نوشتن میکنید، از نداشتن تمام جوابها نگران نشوید، آنها را پیدا خواهید کرد
نکته دوست داشتنی درباره نوشتن داستان کوتاه این است که شما حتما نباید تمام جوابها را از اول داشته باشید. لازم نیست بدانید داستان به کجا میرسد. چون در نهایت، بعد سه یا شاید پنج روز، یا ده روز بعد، بالاخره به نقطه پایان میرسید.
۴- اولین جملهای که مینویسید لزوما نباید اولین جمله داستانتان باشد
شما به یک جمله آغازین خوب نیاز دارید ولی همیشه باید در نظر داشته باشید که در هر نوع متنی، چه داستان کوتاه باشد چه داستان بلند، با مرور زمان که مینویسید و متن را کامل میکنید، جمله آغازین حتما نباید همان جملهای باشد که در ابتدا نوشتید بلکه میتواند تغییر کند. لذت هر گونه نگارش در این است که خلاقانه منفجر شوید. ناگهان همهچیز روی کاغذ میریزد... دقیقا مطمئن نیستید چه اتفاقی دارد میفتد یا به کدام سمت میرود ولی با قطعیت به نوشتن ادامه میدهید چون به مرور زمان همه آنها بر شما آشکار خواهد شد.
۵- پیشنویس دوم برای این است که همهچیز عمدی به نظر برسد
وقتی به آخر داستان رسیدید، و حال دیگر از تمام وقایع با خبر هستید، کار شما این است که طوری آن را نشان دهید انگار که از همان ابتدا همهچیز را میدانستید. پیشنویس دوم به شما به عنوان یک خالق، این قدرت را میدهد که متن را جوری مرتب کنید که معلوم نباشد به مرور زمان آن را ساختهاید. به نقاط قوت داستان توجه میکنید و آن را بهبود میبخشید. و چیزهایی که داستانتان را تضعیف یا از داستان اصلی منحرف میکند، حذف میکنید. فراتر از آن، شما میتوانید نام شخصیتها را تغییر دهید، میتوانید آغاز را تغییر دهید، قسمت پایانی را عوض کنید، ولی با مرور زمان که این کار را به پایان می رسانید، این تغییرات باید اجتنابناپذیر به نظر بیایند.
۶- طوری بنویسید که انگار برای هر کلمه روی کاغذ باید پول بدهید
از همان اول تصمیم گرفتم وقتی که داستان کوتاه مینویسم، طوری بنویسم که انگار برای هر کلمهای که مینویسم باید پول بدهم. در ذهنم اینطور بود که اگر هر کلمه برایم خرج بردارد، سعی میکنم هر کلمه را حساب شده استفاده کنم؛ هر کلمه کارایی خودش را داشته باشد. این کار داستان کوتاه را نفوذناپذیر میکند. در آوردن هر کلمه، هر جمله، هر پاراگراف، هر صفحه خیلی سخت میشود. در حالیکه صادقانه، در یک رمان، قطعا باید بتوانید چندصفحه را جایی از رده خارج و در جای دیگر وارد کنید بی آنکه خدشهای به داستان وارد شود.
۷- هر بار که یک داستان کوتاه را میخوانید، باید یک چیز جدید در چنته داشته باشد
دوست نیل، نویسنده مرحوم جین ولف، توصیفاش از متن خوب این بود که یک کتابخوان باسواد بتواند از خواندن آن لذت ببرد و در خوانشهای بعدی، لذت خواندن برایش افزایش یابد. گیمن هم با این نظر موافق است: «شما لزوما به دوباره خواندن یک داستان کوتاه فکر نمیکنید. ولی به نظر من یک داستان کوتاه واقعا خوب نباید همه چیز را در اولین خوانش به شما نشان بدهد. قطعا باید رضایتبخش و سرگرمکننده باشد، و باید شما را با خود به یک سفر ببرد، ولی بار دوم باید شما را به دنیای کمی متفاوتتر ببرد.»
۸- نوشتن داستان کوتاه ، بهترین روش تمرین برای نوشتن رمان است
داستان کوتاه موقعیت بسیار خوبی برای نویسندگان جوان است تا تجربه کسب کنند. در گام اول نمیشود در ماراتن شرکت کرد، و نوشتن رمان اساسا یک ماراتن محسوب میشود. داستانهای کوتاه میتوانند تمرین دویدن روزانه باشند. به آنها از دو زاویه نگاه کنید: یک، روش یادگیری برای نوشتن و مجال اشتباه کردن، و دیگری آنکه به قدر کافی به شما میآموزد تا رمان خود را بنویسید. هر اشتباهی که ممکن است در نوشتن رمان پیش بیاید، در داستان کوتاه ممکن است
@farhadhas
@afarineshdastan