Forward from: ;paniz
توی شهربازی مجبورت میکنم سه بار سقوط آزاد سوار شیم
باید برام پشمک بخری و خودت بذاری توی دهنم هر تیکشو
توی گیم با اینکه بلد نیستم باید اجازه بدی من برنده شم
یه طرف هنذفیری توی گوش راست من اون یکیشم توی گوش تو باهم پادکست گوش بدیم
تو سس سفید دوست نداری ولی مجبوری بخاطر من کله سیب زمینی رو سس سفید بریزی
از تویی کیفم یه کوکاکولا در میارم و انقدر تکونش میدم و یک هو باز میکنم و میگیرم سمتت یک هو بپاچه روت و این دفعه فقط منم که بلند میخندم و تو عصبی بهم زل بزنی
کم کم خندم رو بخورم و شروع کنم فرار کردن از دستت که تو دنبالم بیوفتی و هی تحدیدم کنی و منم با خنده جیغ بزنم و دور پشت بوم بدوئم و توام با حرص بگی مراقب باش نیوفتی پایین میخوام خودم بندازمت
انقدر به فرار و گریز ادامه بدیم که تهش از پشت بغلم کنی و اروم بگی که دیگه نبینم واسه من بل بل زبونی کنیا
نفس نفس بزنم و محکم لپتو بوس کنم
شبم از خستگی زیاد با یدونه پتو یک نفره، تو سرت روی بالشت و من سرم روی بازوت با فکر کردن به قشنگیه روزمون خوابمون ببره..